Browsing by Issue Date, starting with "۱۴۰۲"
Now showing 1 - 20 of 928
- Results Per Page
- Sort Options
Item type: Item , تعیین ارتباط بین پوسیدگی دندانی براساس شاخص DMFT و بیماری های قلبی عروقی(CVD) در جمعیت کوهورت آذر(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده دندانپزشکی, 1402) صمدی, مصطفی; کاتبی, کتایون; سلامت دهان و دندانپزشکی اجتماعی(جامعه نگر); محبوبی, زینب; شریفی فرد, نسرینمقدمه: با توجه به شیوع بالای بیماری های قلبی-عروقی(CVD) و عوارض جانبی احتمالی داروهای مورد مصرف در این بیماری، توجه به سلامت و بهداشت دهان در این افراد برای ارتقا کیفیت زندگی این گروه از بیماران ضروری می باشد. با توجه به اینکه در مطالعه کوهورت آذر داده های جامع و کاملی در زمینه های مختلف بیماری های قبلی-عروقی و پوسیدگی جمع آوری شده است، مطالعه ی حاضر با هدف تعیین ارتباط بین ابتلا به بیماری های قلبی-عروقی (CVD) و پوسیدگی دندانی براساس شاخص DMFT انجام گرفت. مواد و روش¬ها: این مطالعه مقطعی بر روی دادههای بهدستآمده از مرحله ثبتنام مطالعه کوهورت آذر انجام شد. دادههای 266 فرد مبتلا به بیماری قلبی-عروقی - فاقد دندان مصنوعی کامل - همراه با یک گروه کنترل متشکل از 693 نفر که از نظر جنسیت و سن همسان بودند، در این مطالعه وارد شدند. دادههای پوسیدگی دندان و دادههای مربوط به افراد مبتلا به بیماری قلبی-عروقی، ویژگیهای دموگرافیک و اجتماعی-اقتصادی، عادات فردی (دفعات مسواک زدن، استفاده از سیگار و مصرف الکل) و BMI از بانک اطلاعات مرکز کوهورت آذر استخراج شد. یک مدل خطی تعمیم یافته با فرض توزیع دوجمله ای منفی با تابع log-link برای آمار تحلیلی برای بررسی اثر متغیرهای مخدوش کننده احتمالی استفاده شد. یافته¬ها: از داده های 959 نفر شرکت کننده 04/57 درصد را مردها و 96/42 درصد را زنان تشکیل می¬دادند. بیشتر شرکت کنندگان در گروه سنی 45 تا 65 سال بودند. میانگین شاخص DMFT در کل نمونه 24/7±17/17 محاسبه شد که برای افراد مبتلا به بیماری¬های قلبی-عروقی، برابر 37/7±27/18 و برای گروه کنترل برابر با 14/7±75/16 بود. از بین افراد مبتلا به بیماری های قلبی-عروقی 20 درصد دارو مصرف نمی کردند و 8 درصد افراد از داروهای فاقد تاثیر بر ترشح بزاق و 12 درصد، از داروهای با خاصیت کاهش شدید بزاق استفاده می کردند. در اغلب شرکت کنندگان (58 درصد) مصرف دارو¬ها با کاهش کم ترشح بزاق همراه بود. در مطالعه حاضر ارتباط معنی داری بین ابتلا به بیماری قلبی-عروقی و پوسیدگی دندان مشاهده نشد. در آنالیز رگرسیون تک متغیره متغیرهای جنسیت، سن در زمان مصاحبه، تحصیلات، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، مسواک زدن و مصرف سیگار ارتباط معنی داری با شاخص DMFT داشتند. پس از انجام آنالیز چندگانه، متغیرهای سن در زمان مصاحبه، مسواک زدن و مصرف سیگار همچنان ارتباط آماری معنی داری با شاخص DMFT داشتند. در گروه مبتلا به بیماری های قلبی-عروقی متغیرهای جنسیت، سن در زمان مصاحبه، تحصیلات، مسواک زدن و مصرف سیگار ارتباط معنی داری با میانگین پوسیدگی داشت. نتیجه گیری: علیرغم اینکه در این مطالعه ارتباط معنی داری بین ابتلا به بیماری قلبی-عروقی و پوسیدگی مشاهده نشد اما ارتباط معنی دار متغیرهای سن، مسواک زدن و سیگار کشیدن با امتیاز بالای شاخص DMFT نشان دهنده نیاز به سیاست گذاری برای کنترل عوامل خطر رفتاری و پیشگیری از طریق روش¬های مختلف از جمله توجه به عامل خطر مشترک و نیز تصحیح سبک زندگی بزرگسالان با ارائه آموزش های مرتبط می باشد.Item type: Item , تاثیر افزودن نانوذرات سیلیکا بر روی ستینگ تایم دنتال استون type4(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده دندانپزشکی, 1402) فهیمی, مهسا; ملکی, سولماز; پروتز های دندانی; تراب, علی; محبوب, فرهنگچکیده مقدمه:گچ مورد استفاده جهت ساخت کست و دای در تکنیک های کستینگ غیرمستقیم رستوریشن ها بایستی ویژگی های خاصی داشته باشند که ستینگ تایم مناسب، یکی از آنهاست. پارتیکل های معدنی زیادی به منظور اثرگذاری و بهبود در خواص ماده به گیپسوم اضافه شده اند. به طور صنعتی، بعضی مواد شیمیایی به گچ های دندانی اضافه می شوند و باعث سرعت بخشی یا تاخیر در ستینگ تایم می شوند. امروزه از نانوتکنولوژی با هدف اصلی بهبودخصوصیات مکانیکی مواد به کار رفته در دندانپزشکی از جمله گچ استفاده می شود. با توجه به این که تاکنون تاثیر افزودن نانوذرات سیلیکا بر روی ستینگ تایم دنتال استون مورد مطالعه قرار نگرفته است، در این مطالعه با افزودن درصد های مختلف از نانوذرات سیلیکا(5/0، 1، 2، 5) به دنتال استون type 4 خاصیت ستینگ تایم را مورد بررسی قرار دادیم که در ادامه تکمیل بررسی ها و مطالعات قبلی است. در صورت دستیابی به نتایج مطلوب می توان از این ذرات برای بهبود خاصیت دنتال استون استفاده نمود. مواد و روشها: در این مطالعه نانوذرات سیلیکا (دی اکسید سیلیکون) با درصدهای 5/0، 1 و 2و 5 درصد وزنی استفاده شد. نمونه¬ها به تعداد 40 عدد در5 گروه(5/0درصد، 1 درصد،2 درصد، 5 درصد و گروه کنترل) دسته¬بندی گردید. سپس نمونه¬های تهیه شده از نظر ستینگ تایم بررسی شد. نمونه ها بر اساس دستورات کارخانه سازنده تهیه و طبق استاندارد ISO6873 و با استفاده از دستگاهVicat آزمایشات مدنظر انجام گرفت. زمان سپری شده از شروع مخلوط کردن تا زمان عدم نفوذ کامل سوزن به توده گچ، با استفاده از کورنومتر اندازه گیری شد و ستینگ تایم به دست آمد. برای توصیف داده های کمی از میانگین و انحراف معیار استفاده شد. جهت مقایسه نتایج از آزمون های میانگین One-way ANOVA test و با کمک SPSS.26استفاده گردید. نرمالیتی داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرونوف مورد بررسی قرار گرفت. سطح معنی داری 05/0>P در نظر گرفته شد. نتایج: افزودن نانوذرات سیلیکا به گچ باعث افزایش ستینگ تایم می شود و این افزایش با بالا رفتن غلظت نانوذره بیشتر می شود. اختلاف ستینگ تایم بین گروه کنترل و گروه دنتال استون حاوی نانوذره 5/0 % با گروه دنتال استون دارای 5% نانو ذره به صورت معنا داری بود.( 05/0P value<) بنا براین با افزایش نانوذرات ستینگ تایم به صورت معنا داری افزایش یافت. نتیجه¬گیری: افزودن نانوذرات سیلیکا به گچ دنتال استون تایپ 4 باعث افزایش ستینگ تایم می شود که این افزایش در غلظت 5% نسبت به گروه کنترل و غلظت 5/0% معنی دار است ولی در محدوده ISO بوده و به دلیل مزایای افزودن نانوذره می توان از آنها استفاده کردItem type: Item , روش کاربرد تحریک الکتریکی عصب تیبیال خلفی در یبوست مزمن: مطالعه مروری نظام مند و فراتحلیل(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده علوم توانبخشی, 1402) حامدفر, مهدیه; سلطانی, عباس; قوجازاده, مرتضی; فیزیوتراپی; قادری, فریباخلاصه مقدمه: یبوست مزمن یکی از مشکلات شایع بهداشت عمومی است که تأثیر قابل توجهی بر کیفیت زندگی دارد. درمان¬های مطرح شامل اصلاح سبک زندگی، دارو¬ها، فیزیوتراپی و جراحی است. یکی از انواع روش¬های فیزیوتراپی، تکنیک¬های نورومدولاسیون است که شامل تحریک عصب ساکرال و تحریک سطحی یا سوزنی عصب تیبیال خلفی می¬گردد. مطالعه حاضر به بررسی روش کاربرد تحریک الکتریکی عصب تیبیال خلفی و ارزیابی پارامتر¬های آن شامل فرکانس، پالس دیوریشن، شدت و مدت زمان درمان در بیماران مبتلا به یبوست مزمن می¬پردازد. روش کار: در این مطالعه مروری نظام¬مند و متاآنالیز، جستجوی پایگاه¬های اطلاعاتی با استفاده از کلید واژه¬های تعیین شده به صورت اجزای PICO انجام شد. عنوان، خلاصه و متن کامل مطالعات توسط دو ارزیاب مستقل بررسی گردیده و مطالعات مرتبط انتخاب شدند. سپس کیفیت مطالعات انتخاب شده با استفاده از چک¬لیست ¬های ارزیابی کیفیت JBI بررسی شد. داده¬های مطالعات در جدول استخراج خلاصه گردید. جهت انجام متاآنالیز از نرم¬افزار Review Manager استفاده شد. یافته¬ها: از 1016 مطالعه یافت شده، 11 مطالعه وارد مطالعه حاضر شدند. نمره کیفیت مطالعات شبه تجربی بین 7 تا 9 و مطالعات کارآزمایی بالینی بین 8 تا 10 بود. نتایج متاآنالیز نشان داد که تحریک سطحی عصب تیبیال خلفی می¬تواند مداخله موثری در بهبود علائم یبوست (0004/0 = P) و کاهش زمان دفع بیماران مبتلا به یبوست مزمن باشد (17/0= P). همچنین آنالیز زیرگروهی نشان داد که تحریک سوزنی عصب تیبیال خلفی در بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به این عارضه موثر است (0001/0 > P). نتیجه¬گیری: هر دو روش تحریک سطحی و سوزنی عصب تیبیال خلفی می¬توانند مداخلات موثری برای یبوست مزمن باشند. تحقیقات بیشتری برای تعیین پارامتر¬های بهینه برای تحریک سطحی و سوزنی عصب تیبیال خلفی جهت پیشنهاد یک برنامه درمانی قطعی و استاندارد موردنیاز است. کلید واژه¬ها: فیزیوتراپی، نورومدولاسیون، یبوستItem type: Item , مقایسه تأثیر بیدردی غیر دارویی و بیدردی دارویی بارمی فنتانیل بر ترس، تجربه زایمان و افسردگی پس از زایمان: یک کار آزمایی بالینی کنترلشده تصادفی(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پرستاری و مامایی, 1402) مسرور, پریناز; نوری زاده, رقیه; پورفتحی, حجت; آموزش مامایی; مهرابی, عصمتچکیده فارسی: مقایسه تأثیر بیدردی غیر دارویی و دارویی بارمی فنتانیل بر ترس، تجربه زایمان و افسردگی پس از زایمان: یک کار آزمایی بالینی کنترلشده تصادفی مقدمه: با توجه به عواقب ترس از زایمان اعم از تجربه ناخوشایند زایمان و افسردگی پس از زایمان، نیاز به شناسایی و بهکارگیری مداخلات مؤثر بر آنها میباشد. لذا مطالعه حاضر باهدف مقایسه تأثیر بیدردی غیر دارویی و بیدردی دارویی بارمی فنتانیل بر ترس، تجربه زایمان و افسردگی پس از زایمان انجام گرفت. مواد و روشها: این مطالعه کار آزمایی بالینی تصادفی با دو بازوی موازی میباشد. زنان باردار ۱۸-۴۵ ساله با بارداری 37 تا ۴۰ هفته مراجعهکننده جهت زایمان طبیعی به مرکز آموزشی درمانی طالقانی تبریز ازنظر معیارهای ورود به مطالعه بررسی شدند. اهداف اصلی پژوهش، توضیح داده و در صورت تمایل به شرکت در مطالعه از آنان، رضایتنامه آگاهانه کتبی اخذ گردید. پرسشنامه مشخصات دموگرافیک و مامایی توسط مشارکتکنندگان تکمیل شد. قبل از شروع مداخله در دیلاتاسیون 6-4 سانتیمتر، شدت درد با استفاده از مقیاس بصری درد Visual Analog Scale (VAS) و ترس زایمان با ابزار(DFS) Delivery Fear Scale بررسی شد. سپس مشارکتکنندگان بر اساس بلوکبندی سهمیهبندی شده بر اساس تعداد زایمان با بلوکهای 4 و 6 تایی با نسبت1:1به دو گروه دریافتکننده بیدردی دارویی با رمی فنتانیل (33 نفر) و بیدردی غیر دارویی (33 نفر) تخصیص داده شدند. در گروه مداخله دریافتکننده بیدرد دارویی در دیلاتاسیون 6-4 سانتیمتر، انفوزیون رمی فنتانیل توسط متخصص بیهوشی طبق پروتکل کشوری زایمان بیدرد با استفاده از پمپ انفوزیون وریدی مداوم تا زمان دیلاتاسیون کامل سرویکس انجام گرفت. برای گروه بیدردی غیر دارویی در فاز فعال زایمان (در دیلاتاسیون 6-4 سانتیمتر) از ماساژ کمر، دوش شکمی آب ولرم، فشار به ساکروم، تکنیکهای تنفسی و پوزیشن های عمودی یا upright به صورت ترکیبی استفاده شد. سپس درد و ترس حین لیبر در دیلاتاسیون 8 سانت در هر دو گروه اندازهگیری شدند. یک ماه بعد زایمان، ترس از زایمان با استفاده از نسخه B ویجما، تجربه زایمان با استفاده از Childbirth Experiences Questionnaire version 2.0(CEQ-2.0) و همچنین افسردگی پس از زایمان با استفاده از مقیاس افسردگی ادینبورگ سنجیده شد. درنهایت، تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS 24 انجام شد. از آزمونهای تی مستقل و ANCOVA برای تجزیه وتحلیل دادهها استفاده شد. سطح معنیداری 05/0 در نظر گرفته شد. یافتهها: دو گروه از نظر مشخصات دموگرافیک بجز سطح تحصیلات تفاوت آماری معنی داری نداشتند. (p<0/05). میانگین نمره ترس حین لیبر، در گروه بی دردی غیردارویی بعد از کنترل عوامل مخدوشگر، بطور معنی داری کمتر از گروه دارویی بود (تفاوت میانگین:۳۳/۶-؛ فاصله اطمینان ۹۵%: ۷۹/۱۲- تا۱۲/0- ¬¬¬؛04/۰p=). میانگین نمره ترس از¬¬ زایمان در دوره پس از زایمان ، در گروه بی دردی غیردارویی بعد از کنترل عوامل مخدوشگر ، بطور معنی داری کمتر از گروه دارویی بود (تفاوت میانگین:89/21- ؛ فاصله اطمینان 95%:12/35- تا66/8- ؛002/0p=). میانگین نمره تجربه زایمان در گروه بی دردی غیردارویی تفاوت معنی داری با گروه دارویی نداشت (تفاوت میانگین: 1۷/۰؛ فاصله اطمینان ۹۵%:08/۰ تا ۴۵/۰;07/۰p=) میانگین نمره افسردگی پس از زایمان در گروه بیدردی غیر دارویی بعد از کنترل اثر متغیرهای مخدوش گر، بهطور معنیداری کمتر از گروه دارویی بود (تفاوت میانگین:۹۳/۱-؛ فاصله اطمینان ۹۵%: ۴۸/۳- تا۳۷/۰- ،01/0p=). میانگین نمره درد زایمان در گروه بیدردی دارویی، بعد از کنترل اثر نمره پایه وعوامل مخدوش گر، بهطور معنیداری کمتر از گروه غیردارویی بود (تفاوت میانگین:89/1-؛ فاصله اطمینان 95%: 06/3- تا 81/0-؛03/0p=). نتیجهگیری: یافته های مطالعه حاضر حاکی از آن است که گرچه روش بی دردی دارویی در مقایسه با روش های غیردارویی برکاهش درد زایمان و موثرتر بود اما روش های دارویی امکان همکاری مادر را به دلیل احساس سرگیجه و خواب آلودگی ناشی از دارو کاهش می داد و مادر نمی توانست فعالانه در پروسه زایمان همکاری نماید. لذا استفاده از بی دردی با رمی فنتانیل نتوانست بر بهبود تجربه زایمان موثر باشد. یافته های مطالعه حاضر نشان داد ترس از زایمان و افسردگی پس از زایمان در زنانی که فعالانه در طی فرایند زایمان مشارکت نمودند در(گروه بی دردی غیردارویی) کمتر بود. با توجه به یافته های پژوهش مذکور، پیشنهاد می-گردد که برنامه¬هایی شامل روشهای کاهش درد دارویی با انفوزیون متناوب بجای انفوزیون مداوم در ترکیب با روش های غیردارویی در راستای تامین بی دردی کافی در زایمان و ایجاد تجربه رضایت بخش از زایمان با هدف ترویج زایمان طبیعی تدوین و اجرا گردد.Item type: Item , بررسی تاثیر مهار همزمان بیان ژن های K-Ras و Akt در تغییر حساسیت به داروهای شیمی درمانی در سل لاین های کولورکتال K-Ras موتانت و نرمال(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده داروسازی, 1402) معراجی, امیر; حیدری سورشجانی, حمیدرضا; مهدی زاده اقدم, النازجهشها در ژنهای Ras مسئول نزدیک به ۳۰٪ از سرطانها در انسان هستند و K-Ras بیشترین تغییرات را دارد. جهشهای K-Ras باعث فعالسازی مداوم مسیرهای پاییندست میشود. اگرچه هدف قرار دادن K-Ras اهمیت دارد، مهار آن باعث فعالسازی مسیر AKT میشود. بنابراین، مهار همزمان هر دو K-Ras و AKT پتانسیل خوبی برای کاهش تومورزایی سلولی دارد. با این حال، درمانهای کنونی به راهکارهای دوگانههدفگیری کارآمد نیاز دارند. رویکردهای نوآورانه برای مقابله با چالشهای درمانی لازم است. هدف: طراحی shRna های مهارکننده AKT و K-Ras.بررسی تاثیر مهار همزمان بیان ژن های K-Ras و Akt در تغییر حساسیت به داروهای شیمی درمانی در سل لاین های کولورکتال K-Ras موتانت و نرمال.مواد و روش ها:در این مطالعه، وکتورهای پلاسمیدی حاوی shRNA های طراحی شده تهیه و در پلاسمید انتقال دهنده کلون شدند. این پلاسمیدها به دو رده سلول سرطانی، CACO2 (K-Ras نرمال) و AGS (K-Ras(G12D))، ترنسفکت شدند. برای ارزیابی زندهمانی سلولها، از آزمون MTT استفاده شد. همچنین، از روش فلوسایتومتری برای اندازهگیری اثرات آپوپتوتیک بهره گرفته شد. تأثیر مهارکنندههای shRNA از طریق تیمار با کبالت و تجزیه و تحلیل دادههای RT-PCR بررسی شد. تحلیل مقایسهای بین ردههای سلولی K-Ras نرمال و K-Ras جهشیافته انجام خواهد شد تا نتایج مشخص شود.نتایج:در این مطالعه، shRNA ها بیان پروتئینهای AKT و K-Ras را در ردههای سلولی سرطانی کاهش دادند، که منجر به کاهش زندهمانی و القای آپوپتوز شد. تیمار با کبالت و تجزیه و تحلیل RT-PCR این اثرات را تأیید کردند. تحلیل مقایسهای نیز کارایی این روش را پشتیبانی کرد.نتیجه گیری: shRNA های طراحی شده به طور مؤثری AKT و K-Ras را در سلولهای سرطانی هدف قرار دادند و پتانسیل امیدوارکنندهای به عنوان یک روش درمانی برای سرطان کولورکتال نشان دادند.Item type: Item , هماهنگی دستها در نوجوانان مبتلا به ADHD در مقایسه با گروه کنترل(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پزشکی, 1402) محمدی بینا, زهرا; فرح بخش, مصطفی; صادقی بازرگانی, همایون; امیری, شاهرخاختلال حرکتی از مهمترین علایم اختلال نقص توجه- بیش فعالی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه هماهنگی دست ها در نوجوانان مبتلا به ADHD و کنترل صورت گرفت. مواد و روش ها: در این مطالعه که یک مطالعه مقطعی است. نمونه گیری به روش نمونه گیری در دسترس کلیه نوجوانان مبتلا به ADHD توسط فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان تشخیص ADHD گرفته اند وارد مطالعه شد، حجم نمونه برای دو گروه مورد و شاهد 30 نفر به ازای هر گروه انتخاب گردید. بعد از اخذ رضایت، ابتدا در هر دو گروه مصاحبه تشخیصی نیمه ساختاریافته SAPS-K–PL توسط فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان انجام گردید. سپس تکلیف هماهنگی دو دست از سیستم آزمون وینا برای همه نمونه ها سنجش شد. از نرم افزار SPSS.26 و با استفاده از آزمون تی مستقل برای تحلیل داده ها استفاده گردید. یافته ها: فرضيه اول نشان داد که میانگین مدت زمان هماهنگی دست ها در نوجوانان مبتلا به ADHD و گروه کنترل تفاوت معنی دار با همدیگر ندارند. فرضيه دوم نشان داد که میانگین مدت خطا کل و درصد مدت خطا کل در نوجوانان نوجوانان مبتلا به ADHD در مقایسه با گروه کنترل بیشتر است. یافته های پژوهش در فرضیه سوم نشان داد که سطح دشواری هماهنگی دست ها در نوجوانان مبتلا به ADHD در مقایسه با گروه کنترل تفاوت ندارند.Item type: Item , مقایسه تاثیر مشاوره تلفنی و حضوری با رویکرد EXPLISSIT بر تعاملات زناشویی زنان تحت پوشش مراکز سلامت شهر تبریز در دوران پاندمی کرونا: یک مطالعه شبه تجربی(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پرستاری و مامایی, 1402) غیبی, فاطمه; حکیمی, سویل; آموزش مامایی; ستارزاده, نیلوفرمقدمه: ارضای نیازهای جنسی و رضایتمندی حاصل از آن از عوامل مهم بهداشت جسم و روان بوده وبه استحکام بنیان خانواده می افزاید. آغاز سال 2020 همزمان با همه گیری COVID-19 اقدامات دولتی، قرنطینه و فاصله-گذاری اجتماعی ناشی ازآن منجر به اضطراب، عصبانیت، استرس و عقب نشینی در افراد شده و بر سلامت جسمی و روانی و کیفیت و کمیت روابط زناشویی تأثیر منفی گذاشته و منجر به افزایش مشکلات در این زمینه گردید. از این رو این طرح با هدف مقایسه تاثیر مشاوره تلفنی و حضوری با رویکرد EXPLISSIT بر تعاملات زناشویی زنان در این دوران انجام شد. روش کار: این مطالعه ی شبه تجربی در سال 1400 در مجتمع های سلامت شهر تبریز بر روی زنان 18 تا 40 ساله انجام شد. پس از استخراج لیست، طی تماس تلفنی افراد از نظر دارا بودن معیار های ورود به مطالعه بررسی و در صورت تمایل دعوت به جلسه حضوری شدند. دراین جلسه ابتدا پرسشنامه عملکرد جنسی تکمیل اهداف و روش مطالعه و مراحل اجرای مطالعه برایشان توضیح داده شده و رضایت آگاهانه و کتبی اخذ و پرسشنامه های پیش آزمون شامل دموگرافیک، عملکرد جنسی، کیفیت زندگی جنسی و رضایت زناشویی نیز تکمیل گردید ، به روش بلوک بندی تصادفی و با نسبت تخصیص 1:1 به دو گروه (گروه مشاوره حضوری و تلفنی) تقسیم بندی و وارد مطالعه شدند.مشاوره حضوری طی جلسه ملاقات 90-60 دقیقه ای برگزار و مشاوره تلفنی انفرادی 90-60 دقیقه ای انجام شد. تعداد جلسات بر حسب نیاز و حداکثر 3 جلسه بود. 8 هفته پس از آخرین جلسه مشاوره، همه مشارکت کنندگان دوباره از نظر عملکرد جنسی، رضایت زناشویی و کیفیت زندگی جنسی و رضایت از مشاوره بررسی شدند. یافته ها: براساس آزمون General linear model، میانگین نمره کل عملکرد جنسی بعد از مداخله در گروه مشاوره حضوری ( تفاوت میانگین تعدیل یافته= 163/1 و فاصله اطمینان 95%=42/0 تا 90/1 ) با کنترل اثر نمره پایه به طور معناداری بیشتر از گروه مشاوره تلفنی بود(002/0p=). میانگین (انحراف معیار) نمره کلی رضایت زناشویی بعد از مداخله در گروه مشاوره حضوری ( تفاوت میانگین تعدیل یافته= 575/6 و فاصله اطمینان 95%=483/1 تا 668/11 ) با کنترل اثر نمره پایه به طور معناداری بیشتر از گروه مشاوره تلفنی بود(012/0p=).همچنین، میانگین نمره کیفیت زندگی جنسی بعد از مداخله در گروه مشاوره حضوری و تلفنی ( تفاوت میانگین تعدیل یافته=15/2 و فاصله اطمینان 95%= 8/0- تا 11/5 ) با کنترل اثر نمره پایه تفاوت آماری معناداری نداشت (161/0p=).نتیجه گیری: بهره گیری از مشاوره با رویکرد EXPLISSIT در هر دو روش حضوری و تلفنی موجب بهبود عملکرد جنسی، رضایت زناشویی و کیفیت زندگی جنسی می شود.Item type: Item , مطالعه مهار ترکیبی CD73 و CXCR4 در سلولهای سرطانی توسط نانوذرات بارگذاری شده با siRNA(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پزشکی, 1402) خیری زاده, زهرا; قلم فرسا, قاسم; جدیدی نیارق, فرهاد; دولتی, صنمبا توجه به روند روزافزون بروز سرطان در جوامع مختلف، طراحی و اجرای روش های نوین درمان سرطان از مهمترین زمینه های تحقیقاتی در سراسر جهان می باشد. ایمونوتراپی بر پایه هدف قرار دادن فاکتورهای مهم دخیل در رشد و گسترش سرطان از بارزترین تلاش های محققان در این زمینه می باشد. از فاکتورهای اساسی دخیل در گسترش تومور می توان به CD73 و CXCR4 اشاره نمود. مهار ترکیبی این فاکتورها در سرطان می تواند روشی موثر در درمان سرطان محسوب گردد. در نتیجه در این مطالعه تصمیم بر این شد که بیان این دو فاکتور در سلول های سرطانی با استفاده از نانوحامل های بارگیری شده با siRNA سرکوب گردد. مواد و روشها: در این مطالعه تحقیقاتی مهار فاکتورهای CD73 و CXCR4 در دو رده سلولی سرطانی موشی شامل 4T1 و CT26 با استفاده از نانوحامل های بارگیری شده با siRNA سرکوب گردید. تاثیر کاهش بیان این فاکتورها بر روی زنده ماندن سلول ها با روش MTT بررسی گردید. همچنین اثر درمانی ترکیبی بر روی بیان فاکتورهای هدف با روش Real-time PCR ارزیابی گردید. یافتهها: نانوذرات زیست تجزیه پذیر بر پایه کیتوزان توانستند بصورت موثری مولکول های siRNA را به سلول های سرطانی تحویل داده و بیان فاکتورهای CD73 و CXCR4 را در هر دو رده سلولی سرکوب کنند. این کاهش بیان با القای مرگ سلولی و کاهش بیان فاکتورهای موثر در رشد و گسترش سرطان همراه بود.Item type: Item , ارزیابی کمّی تاثیر استنشاق رایحه بر انعطاف ذهنی افراد سالم بر اساس سیگنال های EEG(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده علوم نوین پزشکی, 1402) افغان, ریحانه; ابراهیمی کلان, عباس; مهندسی پزشکی; صمدزاده اقدم, ناصر; حیثیت طلب, سمیهانعطاف پذیری شناختی، یکی از اجزاء حیاتی عملکرد اجرایی بوده و مستلزم استفاده از شبکه های گسترده مغز است. مطالعات نشان داده اند که تحریک بویایی بر عملکردهای مختلف مغز، به ویژه عملکرد شناختی تأثیر می گذارد. هدف این مطالعه، بررسی اثرات استنشاق رایحه بر پویایی فعالیت مغز مرتبط با انعطافپذیری شناختی است. به این منظور، سیگنال مغزی و شاخص های رفتاری شرکت کنندگان در حین انجام پارادایم تعویض تکلیف و در طی دو حالت آزمایشی ثبت شد: حالت اول، بدون محرک بویایی و حالت دوم پس از استنشاق اسانس اسطوخودوس. برای بررسی عملکرد مغزی، چگالی طیفی توان نرمال شده (NPSD) با استفاده از رویکرد مولتی تیپر تامسون، برای پنج باند فرکانسی ارزیابی شد. باند های فرکانسی عبارتند از: دلتا (1-4 هرتز)، تتا (4-8 هرتز)، آلفا (8-13 هرتز)، بتا (13-30 هرتز)، گاما (30-45 هرتز). یافتهها تأیید میکنند که استنشاق رایحه به طور قابلتوجهی بر شاخصهای رفتاری (یعنی زمان واکنش (RT) و دقت پاسخ) و داده الکتروانسفالوگرام (EEG) بهویژه در لوب فرونتال تأثیر میگذارد. شرکتکنندگان افزایش فوقالعادهای در NPSD مربوط به باندهای فرکانسی تتا و آلفا، که نشانگر آرامش است، همراه با NPSD مربوط به باند بتا، که نشانگر تفکر واضح و سریع است، پس از استنشاق رایحه نشان دادند. NPSD مربوط به باند دلتا، نشانگر ضمیر ناخودآگاه، پس از تحریک با اسانس اسطوخودوس، به طور قابل توجهی کاهش یافت. علاوه بر این، شرکتکنندگان RT کوتاهتر و پاسخهای دقیقتری را پس از استنشاق رایحه نشان دادند. یافتههای ما تغییرات قابلتوجهی را در توان باندهای فرکانسی و شاخص های رفتاری پس از استنشاق اسانس اسطوخودوس نشان داد. این یافته ها شواهد عصبی را ارائه میدهد که تحریک بویایی با اسانس اسطوخودوس ممکن است انعطافپذیری شناختی را تسهیل کند.Item type: Item , مقایسه مورتالیتی اندارترکتومی و ترومبولیتیک تراپی در امبولی ریه همراه لخته دهلیز راست طی10 سال در بیمارستان مدنی(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پزشکی, 1402) اسعدی, الهام; جوانشیر, الناز; فرجی آزاد, هانیه; خضرلوی اقدم, ناصرآمبولی حاد ریوی ، یک بیماری نیازمند توجه فوری و جدی است که علیرغم پیشرفت های اخیر در این زمینه با نرخ مرگ و میر بالا همچنان چالش های زیادی در تشخیص و درمان دارد.در اکوکاردیوگرافی، حدود 4٪ از بیماران مبتلا به آمبولی ریوی در دهلیز راست ترومبوز دارند. این بیماران با دو روش درمانی (ترومبولیتیک تراپی و جراحی ترومبوآمبولکتومی) تحت درمان قرار می گیرند و ما برآن شدیم تا نتایج مورتالیتی در دو گروه را در جامعه ایرانی مقایسه کنیم. روش کار: در این مطالعه مقطعی به صورت گذشته نگر ﻫﻤــﻪ ﺑﯿﻤــﺎراﻧﯽ ﮐــﻪ در ﺳــﺎﻟﻬﺎی 1390 لغایت 1400 در داﻧﺸــﮕﺎه ﻋﻠــﻮم ﭘﺰﺷــﮑﯽ تبریز در بیمارستان شهید مدنی با تشخیص آمبولی حاد ریوی همراه با ترومبوز در دهلیز راست بستری شده بودند، وارد مطالعه شدند. نتایج: در این مطالعه با 23 بیمار مبتلا به آمبولی ریه و لخته دهلیز راست بررسی شد. میانگین سن بیماران 13.69 ± 54.52 بود. نه نفر (39.1%) از بیماران مرد و چهارده نفر (60.9%) از بیماران زن بودند. 16 نفر از آنتی کواگولانها استفاده کرده و 18 نفر به جراحی نیاز داشتند، در حالی که تنها 5 نفر از ترومبولیتیک تراپی بهره برده بودند. نتایج اکوکاردیوگرافی نشان داد که اکثر بیماران دچار توده متحرک دهلیز راست بودند و بیشتر بیماران دچار گسترش بطن راست و نقص عملکرد بطن راست بودند. مرگ داخل بیمارستانی در 43.5% بیماران رخ داد و تنها یک مورد از مرگ در طی یک سال پس از ترخیص گزارش شد. مقایسه مرگ داخل بیمارستانی بین گروههای مختلف درمانی نشان داد که تفاوت معنیداری وجود ندارد. همچنین، تحلیلها نشان داد که فشار خون پایینتر از 100 میلیمتر جیوه و سن بالا با افزایش مرگ و میر داخل بیمارستانی ارتباط دارد. سن یک عامل پیشگویی کننده مستقل در مرگ و میر داخل بیمارستانی بیماران مبتلا به آمبولی ریه و لخته دهلیز راست است.Item type: Item , بررسی اثرات سلول های بنیادی مزانشیمی انسانی بر روی عملکرد و تمایز سلول های T تنظیمی بیماران مزمن انسدادی ریه (COPD)(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پزشکی, 1402) عطاری, پویا; روشنگر, لیلا; صادقی, آرمین; احمدی, مجیدمطالعات اخیر نشان داده است که پاسخ های التهابی نقش به سزایی در ایجاد و پیشرفت بیماری انسدادی مزمن ریوی (COPD) دارند. تاکنون روش های درمانی مختلفی برای درمان این بیماران پیشنهاد شده است اما درمان قطعی و کاملی وجود ندارد. در این مطالعه ما به بررسی اثرات تنظیمی سلول¬ های MSC بر روی فعالیت سلول ¬های Treg خون محیطی بیماران مبتلا به COPD در محیط آزمایشگاهی پرداخته ایم. مواد و روش ها: بعد از جداسازی سلول های تک هسته ای خون محیطی (PBMC) سلول ها کشت داده شده و میزان بیان ژن و سطح ترشحی سایتوکاین ها (IL-35 ,IL-10 و TGF-β) و همچنین میزان فراوانی سلول های Treg اندازه گیری شد. سپس در مرحله بعد سلول های تک هسته ای خون محیطی با سلول های MSC انسانی همکشتی داده شد و تمامی فاکتورهای ذکر شده بعد از همکشتی نیز سنجش شد. در نهایت میزان تغییرات با روش های آماری مورد تجزیه تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که سلول های بنیادی مزانشیمی باعث افزایش تمایز سلول های T تنظیمی می شود. همچنین نتایج نشان داد که MSC ها انسانی می تواند میزان بیان ژن و سطح ترشحی سایتوکاین هایIL-35 ,IL-10 و TGF-β را در PBMC افراد مبتلا به COPD به صورت معنی دار افزایش دهد.Item type: Item , مهار بیان CTLA-4 در سلولهای سرطان مری به منظور بررسی اثرات آپوپتوتیک(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پزشکی, 1402) زارعی, مهدی; برادران, بهزاد; عاقبتی ملکی, لیلیسرطان مری نوعی سرطان است که در مری ایجاد میشود. مری وظیفه انتقال غذا به معده را دارد و در بین حلق و معده قرار گرفتهاست. علائم این بیماری شامل سختی در بلعیدن غذا و کاهش وزن میشود. CTLA-4 مولکول های مهاری تنظیم کننده ی سیستم ایمنی هستند که با بیان در سطح سلول های سرطانی، در کاهش عملکرد سلول های ایمنی نقش دارند. در این مطالعه هدف آن است که با استفاده از siRNA اختصاصی، بیان ژن های CTLA-4 سرکوب شده و تاثیر این سرکوب همزمان بر رشد ، مهاجرت و آپوپتوز سلول های سرطانی ارزیابی گردد. مواد و روش ها: ابتدا رده سلولی سرطان مری (TE-8) کشت داده شد . سپس siRNA اختصاصی ژن CTLA-4 به رده ی سلولی مورد نظر ترانسفکت شد. جهت بررسی اثر سایتوتوکسیک siRNA منتقل شده تست MTT انجام گرفت. جهت بررسی این سرکوب ژنی بر میزان رشد و تکثیر سلول های سرطانی، ژن های دخیل در آپوپتوز و فعالیت هسته ای BAX,BCL-2, CAS-3,CAS-9) ) به روش RT-PCRمورد بررسی قرار گرفت. همچنین میزان زنده مانی سلول های سرطانی و چرخه سلولی آنها هم مورد بررسی قرار گرفت. پس از جمع آوری داده ها در نرم افزار Excell ، سازمان دهی داده ها انجام شد و سپس با استفاده از نرم افزار prism توزیع داده ها بررسی شده و برای توزیع نرمال از آزمون،T- Test و برای داده های با توزیع غیر نرمال از آزمون Mann-Whitneyاستفاده شد. یافته ها: در رده سلولی سرطانی مری کاهش معنی داری از بیان CTLA-4 را پس از اضافه کردن siRNA ضد CTLA-4 مشاهده کردیم. در مقایسه با گروه کنترل نتایج ما بطور معناداری فراوانی کاهش یافته ژن های دخیل در فرآیند ضد آپوپتوز مثل BCL-2 بعد از اضافه کردن siRNA CTLA-4 را نشان داد. در حالی که ژن های دخیل در آپوپتوز مثل BAX افزایش معنی داری را نشان داد. همچنین داده های حاصل از MTT نشان داد که بعد از اضافه کردن CTLA-4 siRNA میزان رشد و تکثیر سلول های سرطانی کاهش یافت.Item type: Item , مقايسه تاثير اجراي دو پروتکل حرکت زود هنگام بر شدت درد، سطح اشباع اکسيژناسيون خون شرياني، شاخص هاي هموديناميک در بيماران تحت عمل جراحي باي پس عروق کرونر: يک کارآزمايي باليني کنترل دار تک سو کور(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پرستاری و مامایی, 1402) جلیلی, سئودا; شهبازی, شهلا; آموزش پرستاری; اله بخشیان, عاطفهزمينه: بي حرکتي در بيماران تحت عمل جراحي باي پس عروق کرونر پس از جراحي به علت بيهوشي عمومي طولاني مدت، برش جراحي وسيع ناحيه استرنوم، درگيري ارگان هاي حياتي در طي جراحي، لوله گذاري تراشه مي تواند منجر به بروز عوارض متعدد از جمله اختلال در وضعيت هموديناميک، ريوي، عضلاني و عوارض عصبي شناختي شود. اگرچه شواهد متعدد نشان مي دهند که شروع حرکات زود هنگام مي تواند عوارض بعد از عمل را در بيماران مختلف کاهش دهد، اما تاکنون در زمينه به کارگيري پروتکل استاندارد حرکت زود هنگام در اين گروه از بيماران اتفاق نظر وجود ندارد. هدف از اين مطالعه بررسي مقايسه اي تأثير دو پروتکل حرکت زود هنگام (حرکت زودهنگام همراه با تمرينات ريوي-فيزيوتراپي تنفسي) و پروتکل حرکت زودهنگام پيشرونده بر شدت درد، سطح اشباع اکسيژناسيون خون شرياني، شاخص هاي هموديناميک، فراواني عوارض بعد از عمل و مدت اقامت در بيمارستان در بيماران تحت جراحي باي پس عروق کرونري بعد از جراحي در راستاي دستيابي به بهترين روش در انجام حرکت زود هنگام در اين گروه از اين بيماران بود. روش اجرا: اين مطالعه يک کارآزمايي باليني سه بازويي تک سو کور با شرکت 105 نفر از بيماران تحت باي پس عروق کرونري؛ گروه مداخله اول; حرکت زودهنگام پيشرونده (n=34)، گروه مداخله دوم ؛ حرکت زود هنگام همراه با تمرينات ريوي-فيزيوتراپي تنفسي ((n=35، گروه کنترل; مداخله روتين بيمارستان (n=36) بود. نمونه هاي در دسترس واجد شرايط به طور تصادفي با تخصيص نسبت 1:1:1 قرار گرفتند توالي تخصيص توسط فرد غير درگير در پژوهش با استفاده از نرم افزار RAS براي تخصيص در سه گروه توليد شد. . اندازه گيري متغيرهاي مطالعه در پنج روز اول بعد از جراحي در دو شيفت صبح و عصر انجام گرفت . بعد از اولين اندازه گيري، مداخله صورت گرفته و شدت درد، شاخص هاي هموديناميک بلافاصله و 15 دقيقه بعد از مداخله و اشباع اکسيژن شرياني ، عوارض ريوي بعد از انجام مداخلات و مدت اقامت در بيمارستان در روز ترخيص بعد مداخله سنجيده شدند. آناليز داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24صورت گرفت. داده هاي کمي با استفاده از تست آناليز واريانس (one-way ANOVA ) و داده هاي کيفي با استفاده از (Chi-Square Test) و (Fisher Exact Test))، بين گروه ها مقايسه شد. جهت مقايسه بين گروهي متغير هاي مطالعه از آزمون TUKY استفاده شد. سطح معني داري براي آزمون هاي آماري استفاده شده 05/0P< در نظر گرفته شد. يافته ها: نتايج مطالعه نشان داد که بعد از مداخله، شاخص هاي هموديناميک در دو گروه دريافت کننده حرکت زود هنگام پيشرونده و حرکت زودهنگام همراه با تمرينات تنفسي در مقايسه با گروه کنترل، در برخی آیتم ها مثل تعداد نبض و فشارخون دیاستول تفاوت معني دار آماري داشت)05/0>p )ولی در موارد فشارخون دیاستول و فشار نبض و فشارخون متوسط شریانی تفاوت معنی دار آماری نداشت(05/0 (p>. همچنين بعد از مداخله، شدت درد در دو گروه دريافت کننده حرکت زود هنگام و تمرينات تنفسي در مقايسه با گروه کنترل، تفاوت معني دار آماري نداشت(65/0 (p= ولی گروه مداخله دوم نسبت به گروه مداخله اول و گروه کنترل بهتر و درد کاهش یافته بود (002/0 (p= از نظر ميانگين درصد اشباع اکسيژن شرياني در گروه دريافت کننده حرکت زود هنگام و تمرينات تنفسي وگروه دريافت کننده حرکت زود هنگام در مقايسه با گروه دريافت روتين بخش تفاوت معني دار آماري وجود داشت(001/0p= ). درمورد مدت اقامت در بيمارستان بين گروه هاي مطالعه تفاوت آماري معناداري وجود نداشت.(55/0p= )، درمورد عوارض بعد ازعمل( عوارض ریوی و ترومبوز ورید عمقی ) به دنبال مداخله در هیچ یک از گروه ها عارضه اي مشاهده نشد بحث و نتيجه گيري: بر اساس يافته هاي اين مطالعه مِيانگين شاخص هاي هموديناميک در بيماران گروه مداخله دوم (حرکت زودهنگام همراه با تمرين تنفسي)،نسبت به گروه مداخله اول ( حرکت زودهنگام پيشرونده ) و گروه کنترل ( حرکت روتين بخش ) بالاتر بود. همچنين، ميزان درد نيز در بيماران گروه مداخله دوم ( حرکت زودهنگام همراه با تمرين تنفسي)، کمتر از بيماران گروه مداخله اول و گروه کنترل بود. سطح اشباع اکسيژن شرياني در گروه مداخله دوم (حرکت زودهنگام همراه با تمرينات تنفسي) بالاتراز دو گروه ديگر بود . لذا حرکت زود هنگام با تاکيد بيشتر روي تمرينات ريوي و تلفيق با تمرينات حرکتي مي تواند به عنوان يک روش موثر توسط پرستاران در مراقبت هاي استاندارد بخش مراقبت ويژه براي کاهش عوارض بعد از عمل و بهبود پيامد هاي باليني استفاده شود. انجام مطالعات کارآزمايي باليني چند مرکزي با تعداد مشارکت کننده بيشتر در اين زمينه توصيه مي شود.Item type: Item , بررسی تأثیر عصاره هیدروالکلی بادرنجبویه بر رفتار اضطرابی و فاکتورهای استرس اکسیداتیو در هیپوکمپ موشهای پیر(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پزشکی, 1402) منصوریار, مبینا; محمودی, جواد; صدیق اعتقاد, سعید; فرج دخت, فرشتهاز گیاه بادرنجبویه بهطور گسترده برای کاهش سطح اضطراب استفاده میشود. هدف از انجام این مطالعه بررسی تأثیر عصاره هیدروالکلی بادرنجبویه بر رفتار اضطرابی و فاکتورهای استرس اکسیداتیو در هیپوکمپ موشهای پیر بود. مواد و روشها: این مطالعه بهصورت تجربی و آزمایشگاهی بر روی حیوانات آزمایشگاهی در مرکز تحقیقات علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال ۱۴۰۱ انجام گردید. در مطالعه حاضر از 45 عدد موش آزمایشگاهی کوچک جنس نر از نژاد آلبینو در محدوده وزنی 30-28 گرم استفاده شد. براساس معیارهای ورود و خروج تعریفشده، موشها به 3 گروه 15 تائی شامل: 1-گروه کنترل جوان که روزانه ۹/۰ نرمال سالین دریافت کردند، 2-گروه کنترل پیر که روزانه ۹/۰ نرمال سالین دریافت کردند، 3: گروه پیر دریافتکننده 150 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن عصاره هیدروالکلی بادرنجبویه، تخصیص یافتند. یک روز بعد از پایان دوره تجویز دارو (14 روز)، آزمونهای رفتاری شامل آزمونهای ماز بعلاوه مرتفع شده و میدان باز برای ارزیابی رفتارهای اضطرابی انجام شد. با خونگیری از بطن چپ، میزان کورتیکوسترون سرمی موش اندازهگیری شد. شاخصهای استرس اکسیداتیو شامل ظرفیت تام آنتیاکسیدانی (TAC)، آنزیم سوپر اکسید دسموتاز (SOD)، آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و مالون دی آلدهید (MDA) اندازهگیری شد. یافتهها: در این مطالعه، عصاره بادرنجبویه در گروه موش پیر دریافتکننده آن سبب افزایش معنادار درصد مدتزمان ماندن در راهرو باز در مقایسه با گروه موش پیر دریافتکننده نرمال سالین شد (P<0/05). در گروه موش پیر دریافتکننده بادرنجبویه در مقایسه با گروه موش پیر دریافتکننده نرمال سالین، درصد ورود به راهرو باز افزایش معناداری داشت (P<0/01). میزان فعالیت حرکتی در گروه موش پیر دریافتکننده بادرنجبویه در مقایسه با گروه موش پیر دریافتکننده نرمال سالین، تفاوت معناداری را نشان نداد (P>0/05). تجویز بادرنجبویه در گروه موش پیر سبب افزایش معنادار زمان سپریشده در ناحیه مرکزی در مقایسه با گروه موش پیر دریافتکننده نرمال سالین شده است (P<0/01). سطح TAC و SOD در گروه موش پیر دریافتکننده بادرنجبویه در مقایسه با گروه موش پیر دریافتکننده نرمال سالین افزایش معنادار داشت (P<0/05)؛ از سوی دیگر سطح MDA در گروه موش پیر دریافتکننده بادرنجبویه در مقایسه با گروه موش پیر دریافتکننده نرمال سالین کاهش معنادار داشت (P<0/01)؛ اما سطح GPX در گروه موش پیر دریافتکننده بادرنجبویه در مقایسه با گروه موش پیر دریافتکننده نرمال سالین تفاوت معناداری نداشت (P>0/05).Item type: Item , موانع گزارش عوارض و خطاهای ناشی از ترانسفوزیون خون و فراوردههای خونی در نوزادان از دیدگاه پرستاران مراکز آموزشی درمانی شهر تبریز در سال 1402(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پرستاری و مامایی, 1402) رسولی, لیلی; ارشدی بستان آباد, محمد; آموزش پرستاری; جبرائیلی, مهنازچکیده زمینه: ترانسفوزیون خون یک فرایند حساس مراقبتی – درمانی است که معمولاً با عوارض خطرناک همراه است. عوارض این فرایند یا در اثر خطاهای همکاران و یا خودبهخود به وجود میآید که درهرصورت اقدام فوری در جهت اصلاح آن بسیار نجاتبخش است. اما علیرغم اهمیت آن، گزارشهای کمی ازعوارض وخطاها صورت میگیرد و مطالعات هم در این زمینه محدود است. لذا هدف از انجام این پژوهش تعیین موانع گزارش عوارض و خطاهای ناشی از ترانسفوزیون خون و فراوردههای خونی در نوزادان از دیدگاه پرستاران مراکز آموزشی درمانی شهر تبریز در سال 1402 بود. روش اجرا: پژوهش حاضر يك مطالعه توصیفی - مقطعی بود که بر روی 159 نفر از پرستاران شاغل در بخش نوزادان و NICU بیمارستانهای مردانی آذر، طالقانی و الزهرا تبریز انجام شد. مشارکتکنندگان با روش در دسترس انتخاب شدند. جمعآوری دادهها با استفاده از یک پرسشنامه 3 قسمتی شامل فرم مشخصات فردی اجتماعی، پرسشنامههای موانع گزارشدهی عوارض و موانع گزارشدهی خطا انجام گرفت. برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار آماری SPSS نسخه 26 و آزمونهای آماری همبستگی پیرسون استفاده شد. سطح معنیداری 05/0 در نظر گرفته شد. یافتهها طبق نتایج مطالعه بیشترین میانگین موانع گزارش خطای ترانسفوزیون خون در بین پرستاران مربوط به گویه «حاکم بودن فرهنگ سرزنش و تنبیه بهجای فرهنگ ایمنی از طرف مدیران» و بیشترین میانگین نمره موانع گزارش عوارض مربوط به گویه «ناتوانی نوزاد در بیان علایم عوارض» بود. همچنین یافتههای مطالعه نشان میدهد بین میانگین نمره موانع گزارش خطا ناشی از ترانسفوزیون خون و فراوردههای خونی در نوزادان تنها با نوع بخش (مراقبتهای ویژه) تفاوت معنیداری وجود دارد (004/0P=). همچنین نتایج نشان میدهد بین میانگین نمره گزارش موانع گزارش عوارض ترانسفوزیون با نوع بخش (مراقبتهای ویژه) (01/0P=) و سطح تحصیلات (03/0P=) تفاوت معنیداری وجود دارد. نهایتاً نتایج مطالعه نشان میدهد بین میانگین نمره موانع گزارش خطا با میانگین نمره موانع گزارش خطا همبستگی مثبت و معنیداری وجود دارد (765/0r=، 001/0P=). بحث و نتیجه گیری: در این مطالعه مهمترین مانع در گزارش خطا حاکم بودن فرهنگ سرزنش و تنبیه بهجای فرهنگ ایمنی از طرف مدیران و برای عوارض، ناتوانی نوزاد در بیان علایم عوارض بود؛ لذا توصیه میشود برنامههای مناسبی جهت اصلاح فرهنگسازمانی برای گزارش خطا ایجاد شود و همچنین تکنولوژیهای روز و راهکارهای غیرکلامی جهت درک عوارض به پرسنل این بخشها آموزش داده شود.Item type: Item , بررسی تأثیر تزریق داخل میوکاردی سلولهای بنیادی مزانشیمال و سلول های پیشساز اندوتلیال انکپسوله و غنی شده با SDF-1α بر روی سیگنالینگ آنژیوژنز(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پزشکی, 1402) امینی, حسن; رهبرقاضی, رضا; نوری, محمد; هاشم زاده, شهریاربیماری های ایسکمیک قلبی به عنوان یکی از چالش های مهم در بخش بالین می باشد. در سال های اخیر استفاده از روش های نوین بر پایه سلول های بنیادی و مهندسی بافت امیدهای زیادی را برای کاهش میزان تلفات بافتی در بیماران مبتلا به بیماری قلبی ایجاد کرده است. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر تزریق داخل میوکاردی سلول های بنیادی مزانشیمی و سلول های پیش ساز اندوتلیال به همراه هیدروژل آلژینات و ژلاتین غنی شده با فاکتور SDF-1α بر آنژیوژنز در محیط برون تنی و همچنین کاهش اثرات سکته قلبی القاء شده در بافت میوکارد خرگوش بود. مواد و روشها: سلول های بنیادی مزانشیمی و پیش ساز آندوتلیالی در داخل هیدروژل آلژینات و ژلاتین انکپسوله شدند. فاکتور SDF-1α برای افزایش دینامیک رشد سلولی به هیدروژل استفاده شد. بعد از ۷ روز کشت در محیط برون تنی خاصیت رگزایی و مهاجرت سلول مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی اثرات ترمیمی بر قلب، سلول ها به مدل انفارکت تجربی خرگوش به صورت داخل میوکاردی تزریق شد و بعد از گذشت یک ماه نمونه قلبی اخذ شده و روند ترمیم بافت قلبی ارزیابی شد. یافتهها: یافته های میکروسکوپ نوری نشان داد که سلول ها به طور یکنواخت در هیدروژل های آلژینات-ژلاتین پخش شده اند. نتایج مربوط به مهاجرت سلولی در Transwell insert نشان داد که میزان مهاجرت سلولی در گروههای حاوی فاکتور SDF-1α بیشتر از گروه های فاقد فاکتور می باشد (p<0.05). در شرایط برون تنی میزان خاصیت رگزایی در گروههای حاوی سلول های پیش ساز آندوتلیالی به تنهایی و یا هم کشت با سلول های بنیادی مزانشیمی در حضور فاکتور SDF-1α افزایش می یابد. نتایج حاصل از مطالعات حیوانی نشان داد که میزان ناحیه انفارکت در گروههای دریافت کننده سلول های بنیادی مزانشیمی به تنهایی و یا به همراه سلول های پیش ساز آندوتلیالی کاهش می یابد. داده ها نشان داد که حضور فاکتور SDF-1α می تواند میزان لانه گزینی و ارتشاح سلول های آماسی به ناحیه تزریقی را افزایش دهد.Item type: Item , بررسی تاثیر استعمال سیگار بر پیش آگهی بیماری بهجت در یک مطالعه کوهورت آینده نگر(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پزشکی, 1402) زاج, رویا; فرزانه, روژین; خبازی اسکویی, علیرضا; مالک مهدوی, آیداسیگار یک ریسک فاکتور برای بسیاری از بیماری های روماتیسمی و یک عامل تعیین کننده برای پیش آگهی بد در تعدادی از بیماری های روماتیسمی است. مطالعات قبلی نشان داده اند که در افراد سیگاری شدت و فعالیت بیماری بهجت بیشتر از افراد غیر سیگاری است. ولی مشخص نیست که تاثیر سیگار بر روی پیش آگهی بیماری و پاسخ به درمان چگونه است. مطالعه حاضر بر آن است که بصورت آینده نگر تاثیر سیگار بر روی پیش آگهی بیماری بهجت را ارزیابی کند. روش کار: سوابق پزشکی شرکت کنندگان مورد بررسی قرار گرفتند و مشخصات دموگرافیک، وضعیت فعالیت بیماری، تظاهرات بالینی و داده های مربوط به آسیب اندام ها از همه بیماران مبتلا به بیماری بهجت جمع آوری شد. سپس بیماران به مدت سه سال فالو آپ شدند. شدت بیماری بهجت بر اساس اندام های درگیر تعیین شد. بیماران مبتلا به واسکولیت شبکیه، یووئیت خلفی، پیودرما گانگرنوزوم، سلولیت، خونریزی گوارشی، سوراخ شدن روده، ترومبوز ورید عمقی (DVT) واسکولیت و درگیری سیستم عصبی مرکزی (CNS) به جز سردرد به عنوان بیماری شدید طبقه بندی شد. بیماران مبتلا به زخم دهان، زخم تناسلی، اریتم ندوزوم، فولیکولیت کاذب ، فلبیت سطحی، آرترالژی، آرتریت، سردرد، اپیدیدیمیت، اسهال مکرر و درد شکم کولیکی به عنوان بیماری خفیف طبقه بندی شد. در تعریف وضعیتهای مختلف مصرف سیگار نیز از شیوه ای که سازمان جهانی بهداشت ارائه کرده است، استفاده گردید. در نهایت کیفیت زندگی بیماران نیز به کمک پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی ارزیابی شد. فعالیت بیماری بهجت با فرم فعالیت فعلی بیماری بهجت (BDCAF) اندازه گیری شد. در شروع طرح و سه سال پس از فالوآپ شدت بیماری، فعالیت بیماری، پاسخ به درمان و کیفیت زندگی ارزیابی شده و در نهایت این پارامترها در افراد سیگاری و غیر سیگاری مقایسه شد. یافته ها: مقایسه وضعیت فعالیت بیماری، تظاهرات بالینی و داده های مربوط به آسیب اندام ها، شدت بیماری بهجت و عوارض بیماری بین دو گروه بیماران سیگاری و غیرسیگاری بدون اختلاف آماری معناداری بود (05/0˂P)، افراد بدون عوارض چشمی در گروه بیماران سیگاری به صورت معناداری کمتر از افراد غیرسیگاری بود (044/0=P)، همچنین شدت عوارض چشمی در بیماران گروه سیگاری به صورت معناداری نسبت به بیماران گروه غیرسیگاری بیشتر بود (004/0=P).در سال های اول(014/0=p) و دوم (009/0=p) و سوم (003/0=p) میزان آسیب در بیماران سیگاری نسبت به بیماران غیر سیگاری به صورت معناداری بیشتر بوده است؛ همچنین تعداد افرادی که در سال سوم در گروه بیماران سیگاری (15 نفر-8/27 درصد) با تغییر استراتژی درمان مواجه شدند به صورت معناداری نسبت به تغییرات استراتژی درمانی در بیماران غیر سیگاری (10 نفر-1/14 درصد) بیشتر بود (048/0=P).Item type: Item , ارزیابی اثر دی متیل فومارات و عسل (سیه رود آذربایجان) در تحمل ناشی از مورفین در موش سوری(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده داروسازی, 1402) غربالچی اورنگی, ثنا; حبیبی اصل, بهلول; پرویز پور, علیرضا; نجفی, مسلممقدمه: مطالعات قبلی تأثیر سیستم گلوتامینرژیک و استرس اکسیداتیو در پیدایش تحمل به مورفین را نشان داده است. مصرف مزمن اپیوئیدها سبب بروز تحمل به اثرات ضد دردی آنها میگردد. دی متیل فومارات اثرات آنتی اکسیدانی و مهارکنندگی بر روی گیرنده های NMDA دارد. عسل طبیعی نیز اثرآنتی اکسیدانی دارد. هدف: در مطالعه حاضر به بررسی اثرات دی متیل فومارات و عسل طبیعی در تحمل ناشی از مورفین در موش سوری پرداخته شد. مواد و روش کار: تعداد 90 سر موش سوری نر در 10 گروه 9 تایی در محدوده وزنی 20 - 30 گرم به صورت تصادفی انتخاب و رژیم های دارویی زیر را روزانه به مدت دو هفته دریافت کردند. دوزهای مختلفی از دی متیل فومارات و عسل طبیعی و یا توام آنها، هر روز نیم ساعت قبل از تزریق مورفین به موش ها تزریق شد. 1) Saline (10 ml/kg, ip)+ Saline (10 ml/kg, ip) 2) Saline (10 ml/kg, ip)+ Morphine(25mg/kg, ip) 3،4،5) Dimethyl fumarate (10,20,40 mg/kg, ip )+ Morphine (25mg/kg, ip) 6,7,8) Honey (100, 200, 400mg/kg, ip )+ Morphine (25mg/kg, ip) 9) Dimethyl fumarate (20mg/kg, ip)+ Honey (100 mg/kg, ip)+ Morphine (25mg/kg, ip) 10)DMSO 20%(10mg/kg, ip)+ Morphine (25mg/kg, ip) در روز پانزدهم اثرات ضد دردی ناشی از تست دوز مورفین ( 9 mg/kg, ip ) به روش Hot plate ارزیابی شد. بعد ازانجام مطالعات رفتاری، حیوانات بیهوش شده و خون گیری از قلب جهت اندازه گیری سطوح سرمی MDA و TAC به عمل آمد.نتایج : تجویز دی متیل فومارات دردوزهای ( mg/kg, ip 10 و 20 و 40 ( وعسل در دوزهای ( mg/kg, ip 100،200،400 ) باعث کاهش معنی داری در تحمل به مورفین میشود. بحث و نتیجه گیری : دوزدوزهای مختلف عسل و دی متیل های فومارات با اثر بر سیستم استرس اکسیداتیو باعث کاهش تحمل به مورفین شدند اما در تزدند تزریق توأم تفاوت معنی داری به صورت افزایش تحمل دیده شد..Item type: Item , بررسی الگوی بیان SIK1-LNC و SIK1 در بافت توموری و حاشیه سالم در مبتلایان به سرطان ریه(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پزشکی, 1402) انورنیا, علیرضا; شانه بندی, داریوش; رئیسی, مرتضی; ولیزاده, حامدسرطان ریه دومین سرطان شایع و علت اصلی مرگ ناشی از سرطان در بین زنان و مردان در سرتاسر دنیا می¬باشد. طی مطالعه حاضر به بررسی الگوی بیان SIK1 و SIK1-LNC در بافت توموری و بافت با حاشیه سالم در مبتلایان به سرطان ریه پرداختیم. مواد و روش ها: طی این مطالعه از 100 نمونه بافتی (50 نمونه تومورال و 50 نمونه با مارژین سالم) استفاده شد، که طی بررسی¬های قبلی جمع¬آوری شده بوده و توسط جراح به محلول نگه¬دارنده ¬RNA منتقل شده بود. با استفاده از نمونه های مزبور و با کیت کمپانی Qiagene نسبت به استخراج Total RNA اقدام شد. سپس با استفاده از روش PolyA RT-PCR کلیه mRNA های موجود در نمونه را به cDNA تبدیل نموده و بعد از طراحی پرایمرها ابتدا با استفاده از دستگاه PCR اقدام به بررسی بیان ژن¬های هدف نموده و بعد از تایید با استفاده از دستگاه Real-time PCR به بررسی کمی میزان بیان ژن¬های هدف در نمونه های مورد بررسی پرداختیم. یافته ها: طی مطالعه حاضر 50 نمونه از بیماران مبتلا به کنسر ریه مرد و 50 نمونه از مارژین سالم این بافت ها بررسی قرار گرفت. که از این تعداد 29 نفر (58 درصد) بیشتر از 55 سال و 21 نفر (42 درصد) کمتر از 55 سال داشتند. اغلب بیماران مورد بررسی در مرحله 3 بیماری بودند (48 درصد). بررسی بیماران از جهت وجود متاستاز لنفاوی نشان دهنده فراوانی بیشتر بیماران با متاستاز بوده است (29 نفر در برابر 21 نفر) و همچنین اغلب بیماران سابقه دریافت شیمی¬درمانی را ذکر می¬کردند (40 مورد، 80 درصد). همچنین میزان بیان ژن در نمونه های اخذ شده از بیماران با درگیری گره های لنفاوی و بیمارانی که هیچ گونه شیمی درمانی دریافت نکرده بودند بالاتر از گروه مقابلشان بوده است (دو هر دو مورد 0.05 >P). نتایج آنالیز roc می¬باشد. نتایج آنالیز مربوطه نشان داد که این ژن به تفکیک درگیری گره لنفاوی، وضعیت دریافت شیمی درمانی و آنالیز کلی در هر سه مورد مساحت زیر نمودار 0.71 درصد (0.0027P=). میزان بیان ژن SIK1-LNC به طور چشمگیری در بافت تومورال نسبت به بافت حاشیه سالم کاهش داشته است ( 0.05 >P). بررسی همبستگی بین بیان دو ژن SIK1-LNC و SIK-1 نشان دهنده همبستگی مثبت معنادار بود (0.4=r، 0.007=P).Item type: Item , بررسی اثرات درمانی کپسول حاوی گیاه بادرنجبویه بر یافته¬های بالینی و الکترودیاگنوستیک بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پزشکی, 1402) رجبی, مرتضی; دولت خواه, ندا; مبصری, مجید; اعرج خدایی, سیدمصطفی; رهبر, محمد; شکوری بیلانکوهی, سید کاظمدیابت یکی ازشایع¬ترین بیماریهای متابولیک در سراسر جهان است. با توجه به عوارض ناشی از بیماری دیابت بر اندام¬های حیاتی بدن، و همچنین شیوع بالای بیماری های سیستم اعصاب مرکزی در بیماران دیابتی ، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات درمانی کپسول حاوی گیاه بادرنجبویه بر علائم بالینی و الکترودیاگنوستیک بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 صورت گرفت. مواد و روشها: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی مداخله¬ای از نوع تصادفی دو سویه کور با گروه کنترل بود که در طی سالهای1400 الی1401 روی بیماران دیابتی مراجعه کننده به بیمارستان امام رضا (ع) تبریز انجام شد. تعداد ۶۰ بیمار دیابتی به دو گروه درمان با بادرنجبویه ۵۰۰ میلی¬گرم و دارونما تقسیم شدند. یافته¬های بالینی و الکترودیاگنوستیک در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت. داده¬ها توسط نرم افزار SPSS و در سطح ۰۵/۰ معنی داری آنالیز شد. نتایج: براساس یافته¬های بدست آمده، پس از مداخله کاهش معنی¬داری در میزان قند خون ناشتا در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (26/6=Z، 01/0=P). مقایسه میانگین متغیر هموگلوبین A1c بعد از مداخله نشان داد که بین دو گروه به لحاظ این متغیر تفاوت معنی¬داری وجود ندارد (98/2=Z، 08/0=P).فاکتورهای الکترودیاگنوستیک پس از مداخله بین دو گروه تفاوتی نداشتند.