کشف موانع ادراکی و طراحی ابزار سنجش موانع درک شده انجام ماموگرافی برای زنان جامعه ایرانی: یک مطالعه ترکیبی چند مرحله ای
چکیده
مقدمه و هدف: با آگاهی از موانع انجام ماموگرافی، می توان مداخلات لازم را در جهت رفع آنها و افزایش مشارکت زنان در انجام ماموگرافی انجام داد. از آنجاییکه مداخلات باید براساس نیازها، فرهنگ و نظام ارزشی جامعه ای که فرد در آن زندگی می کند، طراحی و اجرا گردند، پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد ترکیبی جهت تبیین موانع انجام ماموگرافی و طراحی ابزار سنجش موانع انجام ماموگرافی براساس زنان جامعه ایرانی انجام گرفت.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر با رویکرد پژوهش ترکیبی چند مرحله ای و با مشارکت زنان بالاتر از 40 سال در سه شهر تبریز، همدان و سنندج انجام شده است. مرحله اول مطالعه با هدف بررسی تاثیر پیشگویی کنندگی فاکتورهای شناختی شامل سازه های الگوی باور بهداشتی با استفاده از ابزار Champion's Health Belief Model Scale، تضاد/ ناسازگاری با پستان زنان با ابزار The Women’s Breast Conflict Scale بر انجام ماموگرافی انجام گردید، سپس براساس نمره سازه موانع درک شده مشارکت کنندگان مرحله دوم مطالعه انتخاب شدند. مرحله دوم مطالعه یک مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوا بود. استخراج گویه های ابزار با استفاده از ترکیبی از مصاحبه با 24 نفر از زنان با و بدون سابقه ماموگرافی، دارای سابقه خانوادگی سرطان پستان، تکنسین انجام ماموگرافی و مرور بر متون صورت گرفت. مرحله سوم مطالعه با هدف روانسنجی ابزار از طریق بررسی روایی صوری، روایی محتوا، روایی سازه و پایایی ابزار انجام گردید. مرحله چهارم مطالعه یک مطالعه پایلوت بود که با هدف بررسی تعیین میزان پیشگویی کنندگی ابزار طراحی شده انجام گرفت. رگرسیون لجستیک سلسله مراتبی و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار های stata 14 و spss 21 جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. سطح معنا داری 05/ 0> بود.
یافته ها: در مرحله اول سازه های موانع درک شده، منافع درک شده و خودکارآمدی درک شده پیشگویی کننده های مستقل معنادار انجام ماموگرافی بودند (05/ 0> p). براساس نتایج بخش کیفی موانع انجام ماموگرافی در 5 بعد شامل: صلاحیت ناکافی مراکز انجام ماموگرافی، احساس از دست دادن حمایت خانوادگي، اولویت نیازها در مقابل اولویت ماموگرافی، کنترل ترس و آگاهی ناکافی در مورد ماموگرافی قرار گرفتند.
در پایان بخش کیفی، ابزار طراحی شده با 36 گویه وارد مرحله روانسنجی ابزار گردید. بعد از بررسی روایی (محتوا و صوری)، ابزار با 30 گویه وارد مرحله روایی سازه شد. در این مرحله، 8 عامل فقدان اطلاعات، بی اعتمادی به ماموگرافی، ترس، اولویت نداشتن ماموگرافی، سختی انجام ماموگرافی، اجتناب دفاعی، تضاد/ ناسازگاری با پستان و اعتقاد به تقدیر و سرنوشت با مقدار درصد تغییرات 45 تا 74 تعیین گردید. همسانی درونی برای کل عبارات برابر 0.68و پایایی مجدد ابزار برابر(974/ 0- 586/ 0) 897/ 0 ICC= بود. براساس نتایج مطالعه پایلوت متغیر مستقل موانع انجام ماموگرافی به طور معناداری پیشگویی کننده مستقل انجام ماموگرافی بود.
نتیجه گیری: اجرای ماموگرافی برای تشخیص زودرس سرطان پستان، نیازمند مورد توجه قرار دادن موانع در سطوح مختلف می باشد و مداخلات باید متناسب با هر سطح طراحی و اجرا گردند. با کاربرد ابزار سنجش طراحی شده در مطالعه حاضر می توان برنامه ریزی بهتری را جهت افزایش مشارکت زنان در برنامه غربالگری انجام داد.