School of Nursery and Midwifery
Permanent URI for this communityhttps://dspace.tbzmed.ac.ir/handle/123456789/11
Tabriz Nursing and Midwifery Faculty, the first nursing training institute in Iran, Founded in 1917 as a scientific centre of the American Mission Hospital. This institute was training nursing students until 1971 when it merged with TABRIZ University. Also Midwifery program founded in 1966 and began to train students in midwifery major.
In 1976 the old nurse training system was revised and new academic education system replaced the previous one. It was 1996 that the faculty managed to admit nursing students in PhD program as a first one in Iran. Nowadays the faculty has got 650 students in BSc programs in all three Nursing, Midwifery and operation room technician majors. Also 298 students in MSc programs 7 majors which 5 of them are related to nursing such as (Medical-Surgical nursing, Children nursing, Psychiatric nursing, Community health nursing and Neonatal nursing) and other 2 major are related to midwifery such as (Midwifery consultant and Midwifery with 4 sub-majors named Midwifery education, Reproductive health, Community based Midwifery and Management). Also 28 students are studying in nursing PhD program in this faculty.
Browse
893 results
Search Results
Item type: Item , تاثیر آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بر ارتقاء بهداشت بلوغ و سبک زندگی سالم در دختران نوجوان: یک کارآزمایی درعرصه تصادفی کنترلشده(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پرستاری و مامایی, 1399) لامعی, نشاط; فرشباف خلیلی, عزیزه; آموزش مامایی; ستارزاده, نیلوفرچکیده زمینه و هدف: عواملی نظیر فقدان آگاهی صحیح در مورد بهداشت بلوغ در دختران نوجوان منجر به ایجاد عملکردهای غلط در این دوران می شود. آموزش بهداشت بلوغ بدون برنامه کوششی بیهوده یا کم اثر خواهد بود و انتخاب یک مدل آموزشی اعتقاد بهداشتی برنامه را در مسیر صحیح آغاز و آن را در جهت حرکت صحیح نگه می دارد لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بر ارتقاء بهداشت بلوغ و سبک زندگی سالم در دختران نوجوان در شهرستان سراب در سال 97 طراحی و اجرا گردید. روش کار: این پژوهش یک مطالعه کارآزمایی تصادفی کنترل شده موازی بود. 168 دانش آموز دختر واجد شرایط 15-13 ساله در 12 دبیرستان دوره اول در شهر سراب، شربیان، مهربان و دوزدوزان با انجام تخصیص تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل (6 مدرسه برای هر گروه) وارد مطالعه شدند. از هر مدرسه 28 دانش آموز به طور تصادفی وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری بهداشت بلوغ براساس مدل اعتقاد بهداشتی پرسشنامه شیرزادی و همکاران بود. پرسشنامه سبک زندگی سالم براساس مدل اعتقاد بهداشتی پرسشنامه خودساخته الهام گرفته از پرسشنامه سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت والکر که برای نوجوانان تعدیل شده است استفاده شد. روایی پرسشنامه بر اساس روایی صوری و محتوا و پایایی آن بر اساس آلفای کرونباخ بررسی شد. مبنای مداخله آموزشی براساس سازه های مدل اعتقاد بهداشتی بود. پیامد اولیه میانگین نمره بهداشت بلوغ و سبک زندگی سالم 8 هفته بعد از آموزش بود. داده ها پس از جمع آوری با کمک نرم افزار 21SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این مطالعه از آزمون های آماری تی مستقل، مجذور کای، آزمون دقیق فیشر، و آنالیز کواریانس استفاده گردید. یافته ها: تفاوت معنی داری بین دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک (05/0< P) به جز سن مادر، تعداد اعضای خانواده، تحصیلات پدر ومادر و تعداد خواهر وجود نداشت. افزایش معنی دار در نمرات زیردامنه تغذیه (تفاوت میانگین تعدیل شده: 3/2؛ فاصله اطمینان 95%: 1/1 تا 6/3)، مسئولیت پذیری سلامت (تفاوت تعدیل شده: 6/2؛ فاصله اطمینان 95%: 6/0 تا 7/4) و مدیریت استرس (تفاوت تعدیل شده: 1؛ فاصله اطمینان 95%: 2/0 تا 7/1) در گروه آموزش در مقایسه با کنترل وجود داشت. افزایش معنی دار در نمره زیردامنه شدت درک شده در سبک زندگی سالم (تفاوت تعدیل شده: 08/1؛ فاصله اطمینان 95%: 2/0 تا 9/1) در گروه آموزش در مقایسه با کنترل وجود داشت. همچنین کاهش معنی داری در نمره زیردامنه موانع درک شده بهداشت بلوغ (تفاوت تعدیل شده: 1/1-؛ فاصله اطمینان 95%: 2/2- تا 03/0-) در گروه آموزش در مقایسه با کنترل وجود داشت. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد که آموزش بر مبنای مدل اعتقاد بهداشتی سبب کاهش موانع درک شده در زمینه بهداشت بلوغ و افزایش شدت درک شده مشکلات ناشی از عدم رعایت سبک زندگی سالم می شود. انجام مداخلات آموزشی با توجه به نیازهای آموزشی افراد با طول مدت مداخله بیشتر و به کارگیری و مقایسه اثربخشی انواع مدل آموزش بهداشتی جهت برنامه ریزی آموزش مسائل دوران بلوغ پیشنهاد می شود.Item type: Item , بررسی مقایسه ای دانش و باورهای مصرف کنندگان و پرهیز کنندگان قلیان نسبت به قلیان در شهر بندر انزلی 1394(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پرستاری و مامایی, 1397) امانی, مریم; اصغری جعفرآبادی, محمد; برزنجه عطری, شیرین; آموزش پرستاری; صاحبی حق, محمدحسنچکیده: مقدمه : امروزه مصرف قلیان به عنوان یک مشکل بهداشتی افزایش یافته است، با این حال مشکل تنها روند افزایش نیست، بلکه ضعف آگاهی و باورهای غلط در مورد خطرات ناشی از مصرف قلیان نیز وجود دارد. این مطالعه با هدف بررسی مقایسه ای دانش و باورهای مصرف کنندگان و پرهیز کنندگان قلیان نسبت به قلیان در سال 1394 انجام شد. روش بررسی : این مطالعه به روش مقطعی بر روی 323 نفر از مصرف کنندگان و پرهیز کنندگان قلیان در شهر بندر انزلی انجام پذیرفت. داده ها با استفاده از پرسشنامه دانش و باور، به روش نمونه گیری در دسترس از سفره خانه ها و قهوه خانه ها جمع آوری گردید، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و مدل خطی عمومی سلسله مراتبی و با بهره گیری از نرم افزار spss21 صورت پذیرفت. یافته ها : میانگین نمره دانش در گروه مصرف کننده قلیان 11/22 با انحراف معیار27/ 9 و در گروه پرهیز کنندگان98/29 با انحراف معیار11/ 6 در دامنه 0 تا 40 بود . میانگین نمره باور در گروه مصرف کننده 41/53 با انحراف معیار 72/8 در دامنه 29 تا 81 و در گروه پرهیز کننده94/68 با انحراف معیار87/9 در دامنه 38 تا 89 است . که آزمون نشان داد که اختلاف معنی داری در دانش و باور دو گروه وجود دارد p<0\001 و در هر دو متغیر دانش و باور، گروه پرهیز کننده میانگین بالاتری نسبت به گروه مصرف کننده داشته است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، نیاز به اطلاع رسانی بیشتر در مورد مضرات قلیان و همچنین اصلاح باورهای غلط نسبت به قلیان امری ضروری و مهم محسوب می شود و پیشنهاد می شود این موضوع در برنامه ریزی پیشگیری و مقابله با مصرف قلیان مورد توجه قرار گیرد.Item type: Item , ناگويی هیجانی و ارتباط آن با فرسودگی شغلی، عوامل شخصیتی و نوبتکاری در پرستاران شاغل در مراکز آموزشی- درمانی شهر تبريز در سال 1396(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پرستاری و مامایی, 1398) سعیدی, زینبیه; ابراهیمی, حسین; نامدار, حسین; آموزش پرستاری; جبارزاده تبریزی, فرانکچکیده مقدمه: ناگویی هیجانی به عنوان یك صفت شخصیتی با بروز مشکلاتی در شناسایی و توصیف احساسات همراه میباشد .افراد مبتلابه ناگویی هیجانی توانایی محدودی در سازگاری با شرایط استرسزا دارند که این نیز ممکن است باعث ایجاد مشکلات جسمی و روانی در افراد مبتلا گردد .پژوهش حاضر باهدف بررسی ناگویی هیجانی و ارتباط آن با فرسودگی شغلی، عوامل شخصیتی و نوبتکاری در بین پرستاران انجام شد. روش کار: این مطالعه توصیفی- همبستگی روی نمونه 221 نفری شامل 11 مرد و 121زن از پرستاران شاغل در بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال 1396که با روش نمونه گیری تصادفی نسبتی انتخاب شدند، انجام گرفت. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های فرسودگی شغلی ماسلاچ و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو 20(-(TAS، پرسشنامه سنجش صفات پنجگانه شخصیتی )NEO-FFI( و پرسشنامه دموگرافیك استفاده شد. داده ها با روشهای آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون تجزیه وتحلیل شده اند. نتايج: در این مطالعه میانگین و انحراف معیار ناگویی هیجانی کل و زیر مقیاسه ای دشواری در تشخیص احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی به ترتیب 12/1 ± 11/11، 11/1 ± 21/11، 12/2 ± 11/13 و 1/2 ± 31/21 بود. همچنین میانگین و انحراف معیار فرسودگی شغلی کل و عوامل پنجگانه شخصیتی روان رنجورخویی، برونگرایی، تجربه پذیری، همسازی و وظیفه شناسی به ترتیب 11/13 ± 11/21، 12/1 ± 13/22، 11/1 ± 22/21، 11/2 ± 11/22، 11/1 ± 11/21 و 11/2 ± 12/21 بود .یافتههای پژوهش نشان داد که بین مؤلفه های ناگویی هیجانی و فرسودگی شغلی رابطه مثبت معنیدار وجود دارد )111/1P<(، بین روان-رنجورخویی، تجربه پذیری، همسازی با ناگویی هیجانی رابطه مثبت معنی دار، و بین برونگرایی و وظیفه شناسی با ناگویی هیجانی رابطه منفی معنی دار وجود دارد برخلاف فرسودگی شغلی و مؤلفه ی عملکرد فردی آن، ارتباط معنی داری بین نوبتکاری و ناگویی هیجانی و مؤلفه های آن مشاهده نشد. از بین متغیرهای دموگرافیك ،ناگویی هیجانی تنها با جنس و وضعیت استخدامی و فرسودگی شغلی با متغیرهای جنس، تحصیلات، وضعیت استخدامی و داشتن شیفت اضافی ارتباط آماری معنی دار داشتند . نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش ناگویی هیجانی با فرسودگی شغلی و عوامل شخصیتی در ارتباط هستند، بنابراین توصیه می شود در پیشگیری و کاهش فرسودگی شغلی، این عوامل به دقت مورد توجه قرار گیرند. همچنین میتوان با تهیه برنامه های آموزشی و مداخله ای به منظور اصلاح و تغییر محیط کاری پرستاران به سلامت محیط شغلی، کاهش ناگویی هیجانی و فرسودگی شغلی آنان کمك کرد.Item type: Item , بررسی عوامل زمینه ساز ورود جسم خارجی به گوش، بلع و آسپیراسیون آن به راههای هوایی کودکان زیر پنج سال در مرکز آموزشی درمانی کودکان شهر تبریز، سال98-1397(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پرستاری و مامایی, 1398) شمسی, احمد; رهکار فرشی, ماهنی; اصغری جعفرآبادی, محمد; پرستاری; ولیزاده, لیلاچکیده: مقدمه: ورود جسم خارجی به گوش، بلع و آسپیراسیون آن به راههای هوایی یکی از فوریتهای طبی بوده و از مهمترین عوامل خطر مرگ و میر کودکان زیر پنج سال است. با شناسایی عوامل زمینه ساز و رفع یا کنترل آن ها می توان از وقوع این حوادث پیشگیری نمود. فلذا مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل زمینه ساز ورود جسم خارجی به گوش ، بلع و آسپیراسیون آن به راههای هوایی کودکان زیر پنج سال در مرکز آموزشی درمانی کودکان تبریز در سال98-1397 انجام شد. روش کار: در پژوهش توصیفی همبستگی حاضر، 245 نفر از کودکان زیر پنج سال بستری در بخش گوش و حلق و بینی، سرپایی در اورژانس و درمانگاه بیمارستان کودکان تبریز با روش نمونه گیری در دسترس مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها شامل فرم مشخصات پایه، پرسشنامه عوامل زمینه ساز ورود جسم خارجی به گوش، بلع و آسپیراسیون آن به راههای هوایی در کودکان که یک پرسشنامه محقق ساخته بود مورد استفاده قرار گرفت . جمع آوری داده¬ها توسط پژوهشگر از پرونده کودک و مصاحبه انفرادی با والدین صورت گرفت. روایی صوری و محتوایی ابزارها با نظر 10 نفر از صاحبنظران پرستاری و پزشک متخصص ENT بررسی و تایید شد. پایایی ابزارها به روش آلفای کرونباخ77/0 بود. تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزار آماری SPSS نسخه 25 با استفاده از آمار توصیفی) فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کای دو) انجام شد. یافته ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد بیشترین محل آناتومیک جسم خارجی در کودکان مورد مطالعه در بینی(8/47 درصد)، گوش (6/19 درصد) و معده (2/19 درصد) بودند. اکثریت (9/84 درصد) در شهر سکونت داشته، جنس مذکر (9/53 درصد) و اولین فرزند (6/57 درصد) بودند. همچنین بیشترین آگاهی والدین در خصوص گویه « قطعات کوچک اسباب بازیها می توانند سبب حوادثی از جمله ورود جسم خارجی به گوش، بلع و آسپیراسیون آن به راههای هوایی شوند» با 6/99 درصد پاسخ صحیح بود. بیشترین نوع جسم خارجی تخمه، تکه اسباب بازی، آجیل، دکمه پیراهن، دانه تسبیح، دستمال کاغذی، سنگ ریزه، پنبه گوش پاک کن، هسته آلبالو ، پاک کن، مدادتراش، نخود و سنگریزه تزئینی لباس بودند. از بین مشخصات پایه "تحصیلات و شغل پدر، جنسیت، نوع سکونت، رتبه تولد، تحصیلات مادر، تعداد فرزند، درآمد" و از عوامل والدینی " اقدام اطرافیان پس از وقوع حادثه، منبع کسب اطلاعات والدین، و تجربه قبلی(در فامیل یا محله)" و از عوامل کودکی " اسباب بازی مورد علاقه کودک، فعالیت حین حادثه" و از عوامل مربوط به محیط "نوع جسم خارجی در دسترس کودک" با ورود جسم خارجی به گوش ، بلع و آسپیراسیون آن به راههای هوایی کودکان زیر پنج سال ارتباط آماری معنی دار داشتند. نتایج نشان داد بیشتر بچه هایی که دچار ورود جسم خارجی به گوش، بلع و آسپیراسیون آن به راههای هوایی شده بودند در هنگام بازی یا حین غذا خوردن این اتفاق برایشان افتاده بود. بعلاوه اسباب بازی های کوچک مورد علاقه آنها بود. نتیجه¬گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد اکثر کودکان زیر پنج سال که دچار ورود جسم خارجی به گوش، بلع و آسپیراسیون آن به راههای هوایی شده بودند پسر بودند که لزوم مراقبت بیشتر از پسر بچه ها را می رساند. بعلاوه نتایج این مطالعه نشان داد که والدین از دانش و آگاهی خوبی برخوردار هستند ولی فرهنگ شهر نشینی و نوع خوراکی ها و اسباب بازیهای کودکان، باعث شده است که ورود جسم خارجی به گوش، بلع و آسپیراسیون آن به راههای هوایی در کودکان شهری بیشتر اتفاق بیافتد. همچنین میزان بروز این حوادث در خانواده هایی که نگهداری مواد دور از دسترس کودکان نیست و بخصوص در خانواده های تک فرزندی بیشتر اتفاق می افتد که نیاز به اطلاع رسانی و آموزش بیشتری را می طلبند. نظارت درست و همراهی و توجه دقیق خانواده ها به کودک و نگهداری و مصرف درست خوراکی ها و وسایل در منزل ضروری است.Item type: Item , خود کارآمدی شیردهی و ارتباط آن با استرس درک شده و عملکرد شیردهی در مادران با نوزاد بستری در مرکز آموزشی درمانی الزهرا 1398-1397(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پرستاری و مامایی, 1399) کاه فروشان, اکرم; میرغفوروند, مژگان; مامایی; حسن پور, شیرینچکیده مقدمه: نوزادان اواخر نارسی بزرگترین گروه نوزادان نارس را تشکیل میدهند و عوارض کوتاهمدت و بلندمدت زیادی پس از تولد گریبانگیر این نوزادان است. تغذیه مؤثر با شیر مادر کلید مبارزه با بسیاری از این عوارض است. فاکتورهای متعددی بر شیردهی مؤثر میباشند که از جمله این فاکتورها میتوان خود کارآمدی شیردهی و استرس درک شده را نام برد. هدف از پژوهش حاضر تعیین خود کارآمدی شیردهی و ارتباط آن با استرس درک شده و عملکرد شیردهی در مادران دارای نوزاد اواخر نارسی هست. مواد و روشها: این مطالعه یک مطالعه طولی بود که در آن 171 مادر شیرده که دارای نوزاد اواخر نارسی بوده و در مرکز آموزشی درمانی الزهرا (س) تبریز متولد شده و واجد شرایط مطالعه بودند به صورت در دسترس انتخاب شدند و میزان خود کارآمدی شیردهی توسط پرسشنامه خود کارآمدی شیردهی- فرم کوتاه (BSES-SF) و استرس درک شده آنان توسط پرسشنامه استرس ادراک شده 14 مادهای کوهن (14PSS) طی 24 ساعت بعد از زایمان و عملکرد شیردهی در 4 ماهگی نوزاد توسط پرسشنامه عملکرد شیردهی سنجیده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای همبستگی پیرسون و اسپیرمن، آزمون تی مستقل، ANOVA یکطرفه و رگرسیون خطی چند متغیره انجام گرفت. یافتهها: میانگین (انحراف معیار) نمره خود کارآمدی شیردهی 0/50 (8/7) از نمره قابل اکتساب 65-13 و میانگین (انحراف معیار) نمره استرس درک شده 5/26 (8/8) از نمره قابل اکتساب 56-0 بود. میانه (75-25 percentiles) نمره عملکرد شیردهی در مادران 0/2 (0/1 تا 0/3) از محدوده نمره قابل اکتساب 6-0 بود. بر اساس آزمون رگرسیون خطی چند متغیره و با تعدیل مشخصات فردی-اجتماعی، با افزایش نمره خود کارآمدی شیردهی، استرس درک شده به طور معنیدار کاهش مییافت (0/0 to 3/0-B=-0.1; CI=95%) اما ارتباط معنیدار آماری بین خود کارآمدی شیردهی و عملکرد شیردهی مشاهده نشد (418/0=p). نتیجهگیری: با توجه به قابل تعدیل بودن متغیر خود کارآمدی شیردهی و نقش آن در استرس درک شده مادر تدوین استراتژیهای مناسب در راستای افزایش بیش از پیش خود کارآمدی شیردهی و حمایت و توجه بیشتر خانواده و مراقبین سلامت مادر و نوزاد از این مادران و نوزادان از اهمیت خاصی برخوردار است.Item type: Item , تاثیر وضعیت 60 درجه سر تخت در پیشگیری از پنومونی در بیماران تحت تهویه مکانیکی بستری در بخش مراقبت های ویژه مرکز آموزشی درمانی سینا تهران 1390(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پرستاری و مامایی, 1392) اکبرزاده, شهرزاد; زمان زاده, وحید; نجفی, اتابک; پرستاری; حسنخانی, هادی; لک دیزجی, سیماچکیده: مقدمه: پنوموني شايع ترين عفونت بيمارستاني در بخش مراقبت هاي ويژه بوده و در بيماران تحت تهويه مکانيکي به دليل ميزان ابتلا و مرگ و مير مرتبط با آن، عليرغم آنتي بيوتيک درماني و درمان هاي مبتنی بر حفظ عملکرد ارگان ها همچنان بعنوان يک موضوع مهم باقيست. پنوموني ونتيلاتوري يک عفونت راه هوايي است که بعد از 48 ساعت اول لوله گذاري در بيمار تحت تهويه مکانيکي پيشرفت مي کند. با توجه به شيوع بالاي عفونت هاي بيمارستاني بخصوص پنوموني ونتيلاتوري و عليرغم مطالعات متعدد در زمينه پنوموني که فقط معدودي از آنها در زمينه تأثير پوزيشن بالا بردن سر تخت، به صورت کارآزمايي باليني، بخصوص در حيطه پرستاري پرداخته-اند. و با توجه به اینکه میزان زاویه سر تخت، که نفعش برای بیمار بیش از ضررش باشد هنوز مشخص نشده است، و از سویی مطالعات انجام شده در مورد زاویه ایده آل برای پنومونی ونتیلاتوری نتایج متفاوتی را گزارش کرده اند. روش کار: در این مطالعه نمونه گیری به روش در دسترس و بر روی 21 نفر از بیماران بستری بصورت تصادفي به دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. در هر دو گروه، مطالعه از روز اول تا هفتم بستري، بر روي بيماران انتيوبه تحت تهويه مکانيکي صورت گرفت. و در صورت خارج شدن لوله تراشه از مطالعه خارج می شدند. همچنین در گروه کنترل: طبق روال عادي بخش با وضعيت45-30 درجه بالا بودن سر تخت بوده که تحت تهویه مکانیکی بوده واز طريق لوله بيني معدي تغذيه می شدند. و حجم هاي ريوي در مدت تعيين شده(7 روز) توسط پرستار با استفاده از چک ليست پژوهشگر ساخته، مشاهده و ثبت شد. گروه مداخله: بيمار در وضعيت 60 درجه بالا بودن سر تختقرار گرفته و بیماران تحت تهویه مکانیکی بوده و از طريق لوله بيني معدي تغذيه می شدند. حجم هاي ريوي در مدت تعيين شده(7 روز)توسط پرستار با استفاده از چک ليست پژوهشگر ساخته، مشاهده و ثبت شد. داده های بدست آمده از مطالعه پس از جمع آوری و کد گذاری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 19 مورد بررسی و تجزيه و تحليل آماری قرار گرفتند. جهت بررسی هدف اختصاصی و مقایسه پنومونی ونتیلاتوری در دوگروه کنترل و مداخله از روش های آماری توصیفی (فراوانی- درصد و میانگین± انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون تفاوت میانگین برای گروههای مستقل) استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان پنومونی در گروه مداخله60 درجه کمتر از گروه کنترل 45-30 درجه میباشد. پژوهش نتایج نشان می دهد که تفاوت آماری معنیداری در دو گروه 60 درجه و 45-30وجود دارد که بیانگر بهبود وضعیت تهویه وتبادل گازهای ریوی در گروه مداخله 60 درجه بوده است. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که بالا بردن سر تخت بیشتر از 45 درجه (60 درجه در گروه مداخله) باعث کاهش پنومونی ونتیلاتوری و افزایش کمپلیانس ریوی و بهبود حجم های ریوی شد. و با کاربرد این مداخله پرستاری که در مقایسه با دیگر مداخلات پیشگیرانه پنومونی، بسیار کم هزینه و ساده و در دسترس بوده، در مدت زمانی که در بخش مراقبت هاي ویژه بستری می باشند باعث کاهش پنومونی ونتیلاتوری و راحتی و سلامتی بیشتر بیماران شده و نیز استفاده کمتر از درمان های دارویی که خود می تواند باعث صرفه جویی در وقت پزشکان و پرستاران شود. و با بررسی ابعاد متعدد تآثیرگذار در شیوع پنومونی باعث کاهش هزینه های درمان و کاهش مرگ ومیر و ابتلاء و همچنین ارتقاء سطح سلامت جامعه در سطحی وسیعتر را شاهد خواهیم بود.Item type: Item , مقایسه رعایت "حریم خصوصی بیماران" از دیدگاه بیماران وپرسنل درمانی در بخش اورژانس بیمارستان های منتخب دانشگاه علوم پزشکی تبریز 1398-1397(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پرستاری و مامایی, 1399) بابایی, طاها; سیف فرشد, مهران; قهرمانیان, اکرم; پرستاری; بهشید, مژگانچکیده: زمینه: نیاز به حفظ حریم خصوصی یکی از مصادیق رعایت حقوق اساسی انسان است و حریم خصوصی به عنوان اصل اساسی انسانیت و یکی از حقوق بنیادین هرانسانی می باشد که رعایت آن در بیماران بسیار مورد تاکید قرار گرفته است . اما شواهد نشان می دهد که این حریم از طرف پرسنل درمانی، چندان رعایت نمی شود. با توجه به اهمیت این موضوع، این مطالعه با هدف مقایسه میزان رعایت حریم خصوصی بیماران از دیدگاه بیماران و پرسنل درمانی در بخش اورژانس بیمارستان های شهر تبریز در سال 1398-1397 انجام شد. روش اجرا: پژوهش حاضر يك مطالعه توصیفی- مقطعی بود که بر روی 240 نفر از بیماران بستری و140 نفر از پرستاران شاغل در بخش اورژانس بیمارستان های شهر تبریز در سال 1398 انجام شد. نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه مشخصات فردي و اجتماعی و پرسشنامه میزان رعایت حریم خصوصی از دیدگاه بیماران و از دیدگاه پرسنل درمانی بخش اورژانس بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار اماری SPSS نسخه 21 و با روشهای آمار توصیفی( جداول توزیع فراوانی، شاخص های مرکزی و پراکندگی)و آمارتحلیلی(آزمون تی مستقل و ANOVA ) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که میانگین نمره کل رعایت حریم خصوصی بیمار از دیدگاه بیماران در حدود 04/6±08/36 و در سطح ضعیف و از دیدگاه پرسنل درمانی در حدود 61/4±84/42 و در سطح متوسط می باشد. آزمون تی مستقل، تفاوت آماری معناداری را بین میانگین نمرات رعایت حریم خصوصی از دیدگاه بیماران و پرسنل درمانی نشان داد (P<0.05). بحث و نتیجه گیری: یافته های این مطالعه بیانگر آن بود که میزان رعایت حریم خصوصی بیمار از دیدگاه بیماران نسبت به پرسنل درمانی در سطح پایین تری قرار دارد و این امر می تواند بر میزان رضایتمندی بیماران از کیفیت خدمات ارائه شده تاثیر منفی بگذارد. بنابراین لازم است تمهیدات لازم از طرف مدیران و مسئولین مراکز درمانی در جهت آموزش و آشنایی بیشتر پرسنل درمانی با رعایت حریم خصوصی و منشور حقوق بیمار و نیز اعمال مقررات برای التزام پرسنل درمانی به رعایت حریم خصوصی بیماران درنظر گرفته شود.Item type: Item , ارتباط رفتار و نگرش تغذیه ای با کیفیت زندگی در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک مراجعه کننده به مراکز آموزشی درمانی شهر تبریز سال 1394(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پرستاری و مامایی, 1395) دوستی, سارا; رحیمی, علیرضا; مبصری, مجید; مامایی; یاوری کیا, پریساچكيده زمینه و هدف: علائم همراه با سندرم تخمدان پلی کیستیک مانند آکنه، پرموئی، قاعدگی های نامنظم، آمنوره، چاقی و ناباروری یگی از عوامل اصلی عوارض روانی در این بیماران می باشند و می توانند اثرات منفی در کیفیت زندگی این بیماران داشته باشند. هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط رفتار و نگرش تغذیه ای با کیفیت زندگی در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک می باشد. مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی بروی150 بیمار که به صورت در دسترس از بین زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک مراجعه کننده به درمانگاه غدد بیمارستان امام رضا و درمانگاه زنان و کلینیک نازایی الزهرا شهر تبریز در سال 1394 انتخاب شدند، انجام شد. ابزار گردآوری داده ها شامل 3 پرسشنامه معتبر و پایا (پرسشنامه کیفیت زندگی زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک، پرسشنامه سه عاملی خوردن و پرسشنامه نگرش های خوردن بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS Ver.21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیونی خطی ساده و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج مطالعه، کیفیت زندگی رابطه منفی و معناداری با رفتار و نگرش تغذیه ای دارد. همچنین همبستگی معناداری بین کیفیت زندگی و نمایه توده بدنی، شغل، تعداد بارداری و سابقه سقط در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک وجود داشت. نتیجه گیری: بر اساس مطالعه حاضر، بین رفتار و نگرش تغذیه ای با کیفیت زندگی زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک ارتباط وجود دارد. بنابراین، توجه به این موضوع در برنامه ریزی سلامت بهتر برای این بیماران، ضروری به نظر می رسد.Item type: Item , تأثیر آموزش روان شناختی گروهی خانواده بر استیگمای درونی شده مراقبین خانوادگی کودکان ونوجوانان مبتلا به اختلال دوقطبی: یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پرستاری و مامایی, 1398) جانمحمدی, سمیه; وحیدی, مریم; موسوی, سعید; پرستاری; ابراهیمی, حسین; نامدار, حسینچکیده: مقدمه: استیگما چالش برانگیزترین بار مسؤلیتی در مراقبت است که خانواده بیماران مبتلا به اختلالات روان پزشکی با آن مواجه هستند. به دلیل تأثیر بارز شرایط فرهنگی و اجتماعی بر استیگما، کمتر به این مسأله پرداخت شده و مداخلات انجام شده در این زمینه محدود می باشد. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر آموزش روان شناختی گروهی خانواده بر استیگمای درونی شده مراقبین خانوادگی کودکان مبتلا به اختلال دوقطبی انجام گرفته است. روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی کنترل شده تصادفی که در سال 96-1395انجام یافته است، تعداد 75 نفر از مراقبین خانوادگی کودک یا نوجوان مبتلا به اختلال دو قطبی مراجعه کننده به کلینیک سرپایی فوق تخصصی روان پزشکی کودک و نوجوان بر اساس معیارهای ورود به مطالعه به دو گروه مداخله (36نفر) و کنترل (39نفر) تقسیم شدند. گروه مداخله تحت آموزش روان شناختی طی 8 جلسه و گروه کنترل تحت مراقبت های معمول قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامه تعدیل شده استیگمای احساسی بیمار روانی Modified Version of Scale (Internalized Stigma Mental Illness) بود که قبل از مداخله و بلافاصله بعد از مداخله و یک ماه بعد از مداخله تکمیل شد. داده ها ی پژوهش توسط نرم افزار Spss ویرایش 22 با استفاده از آمار توصیفی و آمار تحلیلی (آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری¬های مکرر، ANCOVA و Repeated Measure) تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: : تغییرات میزان استيگما در قبل ، بعد از آموزش و یک ماه بعد از آن در بین گروه کنترل و مداخله تفاوت آماری معنیداری داشت(001/0 = p ، 31/207 = F). همچنین میزان استيگما در پسآزمون بطور معنیداری کمتر از پیشآزمون و پیگیری بود. در مرحله پیگیری نیز کمتر از پیشآزمون بود(001/0 = p ، 61/478 = F). نتیجه گیری : نتایج مطالعه نشان داد که با گذشت زمان تأثیر آموزش روان شناختی بر میزان استیگما کاهش می یابد. بنابراین برگزاری دوره های آموزشی در مقاطع زمانی مختلف در بیمارستان ها و درمانگاه-های روان پزشکی و همچنین آموزش مداوم توسط پرستاران و پزشکان که با خانواده ها ارتباط نزدیک دارند، ضروری به نظر می رسد.Item type: Item , فرآیند بازگشت به کار بازماندگان سرطان: یک مطالعه نظریه پایه(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پرستاری و مامایی, 1398) زیرک, محمد; ولیزاده, لیلا; پرستاری; زمان زاده, وحید; رحمانی, آزادچکیده مقدمه: بازگشت به کار به دنبال بیماری سرطان پدیده ی پیچیده ای می باشد. اطلاعات محدودی در خصوص تجارب بازماندگان سرطان از بازگشت به کار، با توجه به بافت فرهنگی اجتماعی جامعه ایرانی در دسترس می باشد. این مطالعه با هدف کشف فرآیند بازگشت به کار بازماندگان سرطان انجام شده است. روش کار: مطالعه حاضر با استفاده از رویکرد نظریه پایه انجام گرفته است. 21 نفر از بازماندگان سرطان از طیف وسیعی از نظر مشخصات فردی –اجتماعی انتخاب شدند. در این مطالعه، نمونه گیری به شکل هدفمند شروع و در ادامه با استفاده از روش نظری تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه داده شد. داده های مطالعه از طریق مصاحبه های عمیق رو در رو در محل کار شرکت کنندگان و مرکز آموزشی -درمانی شهید قاضی تبریز جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از روش کوربین و اشتراوش 2008 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: سه طبقه اصلی شامل عوامل فردی، ماهیت محدودگر بیماری و موانع و تسهیلات اجتماعی به عنوان عوامل زمینه ای مؤثر در فرآیند بازگشت به کار مشخص شدند. ابهام در بازگشت به کار بهعنوان دغدغه اصلی بازماندگان سرطان در جریان بازگشت به کار مورد شناسایی قرار گرفت. تحلیل داده ها برای فرآیند دربرگیرنده سه طبقه اصلی برای راهبردها بنام های ارزیابی موقعیت، تطبیق خود با موقعیت و اثرگذاری بر محیط کار و یک طبقه اصلی برای پیامد بنام احساس نیل به شرایط طبیعی بود. در این مطالعه با توجه به ویژگی های فرآیند بازگشت به کار (هدفمند و ارزشمند بودن، شرکت فعالانه بازماندگان سرطان و ابهام در بازگشت به کار)، خطرپذیری ارزشمند بهعنوان طبقه مرکزی مورد شناسایی قرار گرفت. نتیجه گیری: بازگشت به کار منجر به ایجاد احساس نیل به شرایط طبیعی در بازماندگان سرطان می شود؛ بنابراین، بازگشت به کار بازماندگان سرطانی بایستی تسهیل گردد. تسهیل بازگشت به کار نیازمند تعامل نزدیک کارکنان نظام سلامت، کارفرمایان و همکاران و اعضای خانواده با بازماندگان سرطان می باشد. در این راستا، بایستی راهبردهای مؤثر بازماندگان سرطان در رابطه با بازگشت به کار تقویت و محیط های کاری برای ورود بازماندگان سرطان با توجه به توانایی ها و ظرفیت های آنان بهسازی شوند.