Research Centers
Permanent URI for this communityhttps://dspace.tbzmed.ac.ir/handle/123456789/68294
Browse
16 results
Search Results
Item type: Item , بررسی توانایی تفکر انتقادی دانشجویان دندانپزشکی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده پزشکی ، گروه آموزش پزشکی, 1403) کهیایی اقدم، مینا; Kahyaie Aghdam, Mina; بهروزیان، احمد; Behroozian, Ahmad; آموزش پزشکی; Medical Education; پورعباس، احمد; Pourabbas, Abbas; غفاری، رضا; Ghaffari, Rezaزمینه و هدف: با توجه به اهمیت تفکر انتقادی در فرایند ذهنی، تشخیص ، تجزیه و تحلیل و مهارتها ، دانشجویان دندانپزشکی نیاز به مهارتهای تفکر انتقادی دارند تا بتوانند در شرایط مختلف تصمیمات آگاهانه بگیرند و عملکرد مناسبی داشته باشند. بنابراین لازم است وضعیت تفکر انتقادی این دانشجویان بررسی شود تا بتوان از راهکارهایی برای بهبود این تفکر استفاده کرد. هدف از این مطالعه بررسی توانایی تفکر انتقادی در دانشجویان دانشکده دندانپزشکی تبریز و تعیین ارتباط آن با وضعیت/ پیشرفت تحصیلی بود. مواد و روش اجرا: در این پژوهش مقطعی 222 نفر از دانشجویان مقطع کلینیک دانشکده دندانپزشکی تبریز که در نیمسال دوم سالتحصیلی 1402-1403 مشغول به تحصیل بودند بـه صورت تصادفی ساده از بین لیست کامل دانشجویان (734 نفر) که از اداره آموزش دانشکده گرفته شده بود، انتخاب شدند. از دانشجویان خواسته شد به سوالات پرسـشنامه تفکـر انتقـادی کالیفرنیا جواب بدهند. برای تعیین رابطه بین توانایی تفکر انتقادی با وضعیت پیشرفت تحصیلی در دانشجویان دندانپزشکی دانشکده دندانپزشکی تبریز، معدل کل دانشجویان اخذ شد و ارتباط بین این دو بررسی شد. یافتهها: بیشترین میانگین تفکر انتقادی مربوط به دانشجویان سال چهارم با میانگین 56/67 بود و با توجه به مقادیر F=0.063 و P=0.939 میانگین تفکر انتقادی در بین سالهای تحصیلی مختلف تفاوت معناداری نداشت. یک ارتباط خطی معنادار بین پیشرفت تحصیلی و تفکر انتقادی مشاهده شد که این ارتباط دارای شدت متوسط و در جهت مستقیم بود (,P=0.001 R=0.303). نتیجه گیری: تفکر انتقادی یک مهارت ضروری برای دانشجویان دندانپزشکی است که میتواند به بهبود عملکرد تحصیلی آنان کمک کند. با توجه به یافتهها، پیشنهاد میشود که مراکز آموزشی با تمرکز بر آموزش تفکر انتقادی و اصلاح روشهای تدریس، به پرورش مهارتهای شناختی دانشجویان بپردازند. این اقدام نه تنها به ارتقاء کیفیت تحصیل کمک میکند، بلکه دانشجویان را برای مواجهه با چالشهای حرفهای آینده آماده میسازد.Item type: Item , بررسی میزان بیان ژنهای مربوط به استخوانسازی و رگ زایی در سلولهای بنیادی پالپ منتقل شده بر اسکفلدهای قابل تزریق حساس به دما بر مبنای N- ایزوپروپیل آکریلامید حاوی BMP2 و VEGF(دانشگاه علوم پزشکی تبریز مرکز تحقیقات کاربردی دارویی, 1404) شبستري خياباني, سعيد; آقازاده, مرضیه; کیهان ور, پیمان; داوران, سودابهمقدمه: استفاده از مهندسی بافت نوید بازسازی بافتهای از دست رفته را با استفاده از محصولات سلولی وژن درمانی میدهد. اخیرا داربستهای مشابه با ساختار زیستی سه بعدی مختلف بر اساس هیدروژلها برای مهندسی بافت ساخته شدهاند. بنابراین، هدف اصلی این مطالعه، بررسی میزان بیان ژنهای مربوط به استخوانسازی و رگ زایی در سلولهای بنیادی پالپ دندان (hPDSC) منتقل شده بر داربستهای قابل تزریق حساس به دمای حاوی BMP2 و VEGF بود. مواد و روش ها: در این مطالعه، از کوپلیمر هیبریدی پلی کاپرولاکتون/هیدروکسی اتیل متاکریلات/N-ایزوپروپیل اکریلامید (PCL-P (HEMA-NIPAAM)) برای بازسازی بافت استخوانی استفاده گردید. ویژگی داربست به دست آمده با سنجش FTIR، HNMR و SEM مشخص شدند. همچنین، تستهای بارگیری و رهش فاکتورهای رشد، MTT برای بررسی های زیستی و رنگ آمیزی آلیزارین قرمز براي استخواني شدن پلیمر حاوی فاکتورهای رشد انجام گرفت. در نهایت، میزان بیان فاکتور رشد VEGF در سلول بعد از مواجهه با پلیمربا روشqRT-PCR اندازه گیری و در ادامه با روش وسترن بلات پروتئين توليد شده مورد بررسي قرار گرفت. نتایج: يک کوپلیمر هیبریدی جدید PCL-P(HEMA-NIPAAm از طریق پلیمریزاسیون حلقهگشا (ROP) کاپرولاکتون (PCL) در حضور هيدروكسي اتيل متاكريلات ( HEMA) و پلیمریزاسیون رادیکالی مونومر NIPAAm ، زیستسازگار و آبدوست و حساس به دما سنتز شد. داربستهای تهیهشده از این کوپلیمر، ویژگیهای مطلوبی مانند ظرفیت بارگذاری بالای فاکتورهای رشد (85٪ برای VEGF و 80٪ برای BMP-2) و رهایش در 37 درجه را نشان دادند. فاکتورهای رشد بهصورت فیزیکی در شبکهی هیدروژلی کوپلیمر به دام افتاده و به صورت کنترلشده و در دماي 37 درجه سانتيگراد آزاد میشوند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد که این سامانه توان بالقوهای برای القای مراحل مختلف استخوانسازی دارد؛ از جمله جذب سلولهای بنیادی مزانشیمی (MSCs) و تمایز آنها به سلولهای استخوانساز (استئوبلاستها). آزمایش سمیت سلولی (MTT assay) نشان داد که این کوپلیمر هیچگونه سمیت قابل توجهی برای رده سلولی سلولهای بنیادی پالپ دندان انسانی (hDPSCs) ندارد. همچنین، در این تحقیق افزایش بیان ژن VEGF در سلولهای بنیادی پالپ دندان کشتشده درون داربستهای تزریقی و حساس به دمای حاوی VEGF بهوضوح مشاهده و نتيجه آن با آزمايش وسترن بلات مورد تاييد قرار گرفت .با توجه به محدوديت تهيه فاكتور رشد BMP2 امكان اندازه گیری بيان ژن مربوط فراهم نگرديد. نتیجهگیری: داربست مبتنی بر کوپلیمر PCL-P(HEMA-NIPAAm) با ویژگی حساسیت به دما، میتواند به عنوان حامل مؤثر فاکتورهای رشد برای کاربرد در مهندسی بافت استخوان و پزشکی ترمیمی استفاده شود. این سامانه زیستسازگار گزینهای امیدبخش بهعنوان ماتریسی برای کاشت و تمایز سلولهای بنیادی پالپ دندان (hDPSCs) در محیطهای بازسازی بافتی به شمار میآید.Item type: Item , The effect of sleep impairments on obesity-related microRNAs(Tabriz University of Medical Sciences, Tuberculosis and Lung Disease Research Center, 2024) Atefeh, Ansarin; Ostadrahimi, Alireza; Ansarin, Khalil; Shanehbandi, DariushIntroduction: Short sleep duration has been identified as a significant risk factor for obesity, yet the underlying molecular mechanisms remain unclear. This study investigates the expression of key circadian genes and related miRNAs involved in metabolic regulation, including Bmal1, miR-9, miR-17-5p, Ppara, miR-24-3p, Per2, miR-130a, and Pparg, in participants with varying sleep durations and body weights. Methods: Participants were divided into four groups based on sleep duration and weight status: Group A (normal sleepers, normal weight; n = 24), Group B (normal sleepers, obese; n = 24), Group C (short sleepers, normal weight; n = 24), and Group D (short sleepers, obese; n = 24). Blood samples were collected, and the expression levels of interest mRNAs and miRNAs were evaluated using qRT-PCR. One-way ANOVA and Tukey post-hoc analyses were performed to assess differences between groups. Results: The expression of Bmal1 and Pparg genes showed significant differences between groups (p < 0.001), with upregulation observed primarily in short sleepers, particularly in Groups C and D. Per2 expression was significantly decreased across all groups with abnormal sleep or weight status (p < 0.05), especially in Groups C and D. miR-17-5p and miR-130a were significantly downregulated in Groups C and D (p < 0.001), while miR-24-3p was significantly upregulated in these groups (p < 0.001). No significant changes were observed for miR-9 and Ppara expression across the groups. Conclusion: The dysregulation of Bmal1, Per2, and Pparg, along with their regulatory miRNAs, underscores the importance of circadian regulation in maintaining metabolic health. miR-24-3p upregulates during short sleep, inhibiting Per2 expression, while miR-130a downregulates, leading to reduced inhibition of Pparg, promoting adipogenesis. Additionally, Per2 acts as an inhibitor of Pparg, further influencing fat accumulation. miR-24-3p and miR-130a emerge as key modulators of these pathways. These genes provide potential therapeutic targets for mitigating the impact of short sleep duration on obesity and related metabolic disorders.Item type: Item , مقایسه تاثیر آموزش آناتومی به دو شیوه متداول و آموزش با استفاده از میز تشریح مجازی بر یادگیری دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، مرکز تحقیقات آموزش علوم پزشکی مرکز مطالعات و توسعه آموزش علوم پزشکی, 1403) عباس, مجدی سقین سرا; رضا, غفاری; آموزش علوم پزشکی; غلامعلی, دهقانی; سعید, اصلان آبادیمقدمه: آناتومی در آموزش پزشکی نقش اساسی دارد و دانش آموزان را قادر می سازد تا اندام ها را شناسایی و مکان یابی کنند. آموزش آن به شدت به مدل ها و اجساد متکی است، اما زیرساخت ها و تجهیزات ناکافی چالش هایی را ایجاد می کند. روش های آموزش سنتی آناتومی شامل تشریح جسد و تصویرسازی می باشد، در حالی که تشریح جسد تعاملی اما پرهزینه است، تصویرسازی کمهزینه و جذاب است. جراحی جسد به طور موثر آناتومی جراحی را از طریق تمرین عملی آموزش می دهد، اما کمبود منابع آن را برای تحصیلات تکمیلی مناسب تر می کند. فنآوریهای جدید مانند شبیهسازی، VR، AR، و MR، آموزش تشریحی را برای دانشآموزان با ارائه یک محیط یادگیری ایمن و تعاملی، کاهش خطاها و کاهش اتکا به اجساد افزایش میدهند. این مطالعه به بررسی جداول تشریح مجازی در آموزش آناتومی به دانشجویان پزشکی می پردازد. روش کار: دانشجویان به روش سرشماری و تصادفی به دو گروه تقسیم می شوند. یک گروه با عنوان گروه شاهد (آموزش متداول با استفاده از سخنرانی ، مولاژ و جسد بدون استفاده از کالبدنما) و گروه دوم به عنوان گروه تجربی (آموزش با سخنرانی و با استفاده از کالبدنما) خواهد بود. قبل از شروع مداخله، جهت سنجش زمینه علمی دانشجویان نسبت به مباحث آناتومی یک پیش آزمون توسط محقق(استاد درس) گرفته خواهد شد. بعد از اتمام مباحث در آخرین جلسه بدون اطلاع قبلی از هر دو گروه بوسیله سوالاتی که در پیش آزمون استفاده شده بود، پس آزمون گرفته خواهد شد. یافته ها: استفاده از میز تشریح مجازی در استخوان شناسی به طور قابل توجهی نمرات پس آزمون در پزشکی و دندانپزشکی را در مقایسه با روش های تدریس سنتی بهبود بخشید. برای دانشجویان پزشکی، میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون در مورد موضوعات بافت نرم با یا بدون استفاده از دستگاه کالبدنما تفاوت معنی داری نشان نمی دهد. با این حال، دانشجویان دندانپزشکی بهبود قابل توجهی در نمرات بین پیش آزمون و پس آزمون نشان می دهند، به ویژه هنگامی که از دستگاه کالبدنما استفاده می شود. دانشجویان دندانپزشکی در پیش آزمون های مربوط به استخوان شناسی در مقایسه با موضوعات بافت نرم عملکرد بهتری داشتند. در پس آزمون بدون استفاده از دستگاه کالبدنما، نمرات موضوعات بافت نرم بالاتر بود که نشان دهنده علاقه بیشتر به این موضوعات است. با این حال، هنگامی که از این دستگاه استفاده شد، نمرات استخوان شناسی بالاتر بود، که نقش مهم دستگاه کالبدنما را در آموزش استخوان شناسی به دانشجویان برجسته می کند. نتیجه گیری: نتایج پیشآزمون و پسآزمون دانشجویان پزشکی و دندانپزشکی نشان میدهد که آموزش کلاسی عملی، دانش آنها را در زمینه استخوانشناسی و آناتومی بافت نرم، چه با استفاده از میز تشریح مجازی یا بدون آن، افزایش میدهد. با این حال، آموزش با میز تشریح مجازی به طور قابل توجهی نمرات دانش آموزان را بهبود می بخشد و یادگیری آنها را عمیق تر می کند. برخی تفاوتهای غیرمعنیدار در نمرات پیشآزمون و پسآزمون، نیاز به بازنگری و بهبود روشهای آموزش عملی را نشان میدهد.Item type: Item , مقایسه تاثیر آموزش آناتومی به دو شیوه متداول و آموزش با استفاده از میز تشریح مجازی بر یادگیری دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، مرکز تحقیقات آموزش علوم پزشکی مرکز مطالعات و توسعه آموزش علوم پزشکی, 1403) مجدی سقین سرا, عباس; غفاری, رضا; آموزش علوم پزشکی; دهقانی, غلامعلی; اصلان آبادی, سعیدمقدمه: آناتومی در آموزش پزشکی نقش اساسی دارد و دانش آموزان را قادر می سازد تا اندام ها را شناسایی و مکان یابی کنند. آموزش آن به شدت به مدل ها و اجساد متکی است، اما زیرساخت ها و تجهیزات ناکافی چالش هایی را ایجاد می کند. روش های آموزش سنتی آناتومی شامل تشریح جسد و تصویرسازی می باشد، در حالی که تشریح جسد تعاملی اما پرهزینه است، تصویرسازی کمهزینه و جذاب است. جراحی جسد به طور موثر آناتومی جراحی را از طریق تمرین عملی آموزش می دهد، اما کمبود منابع آن را برای تحصیلات تکمیلی مناسب تر می کند. فنآوریهای جدید مانند شبیهسازی، VR، AR، و MR، آموزش تشریحی را برای دانشآموزان با ارائه یک محیط یادگیری ایمن و تعاملی، کاهش خطاها و کاهش اتکا به اجساد افزایش میدهند. این مطالعه به بررسی جداول تشریح مجازی در آموزش آناتومی به دانشجویان پزشکی می پردازد. روش کار: دانشجویان به روش سرشماری و تصادفی به دو گروه تقسیم می شوند. یک گروه با عنوان گروه شاهد (آموزش متداول با استفاده از سخنرانی ، مولاژ و جسد بدون استفاده از کالبدنما) و گروه دوم به عنوان گروه تجربی (آموزش با سخنرانی و با استفاده از کالبدنما) خواهد بود. قبل از شروع مداخله، جهت سنجش زمینه علمی دانشجویان نسبت به مباحث آناتومی یک پیش آزمون توسط محقق(استاد درس) گرفته خواهد شد. بعد از اتمام مباحث در آخرین جلسه بدون اطلاع قبلی از هر دو گروه بوسیله سوالاتی که در پیش آزمون استفاده شده بود، پس آزمون گرفته خواهد شد. یافته ها: استفاده از میز تشریح مجازی در استخوان شناسی به طور قابل توجهی نمرات پس آزمون در پزشکی و دندانپزشکی را در مقایسه با روش های تدریس سنتی بهبود بخشید. برای دانشجویان پزشکی، میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون در مورد موضوعات بافت نرم با یا بدون استفاده از دستگاه کالبدنما تفاوت معنی داری نشان نمی دهد. با این حال، دانشجویان دندانپزشکی بهبود قابل توجهی در نمرات بین پیش آزمون و پس آزمون نشان می دهند، به ویژه هنگامی که از دستگاه کالبدنما استفاده می شود. دانشجویان دندانپزشکی در پیش آزمون های مربوط به استخوان شناسی در مقایسه با موضوعات بافت نرم عملکرد بهتری داشتند. در پس آزمون بدون استفاده از دستگاه کالبدنما، نمرات موضوعات بافت نرم بالاتر بود که نشان دهنده علاقه بیشتر به این موضوعات است. با این حال، هنگامی که از این دستگاه استفاده شد، نمرات استخوان شناسی بالاتر بود، که نقش مهم دستگاه کالبدنما را در آموزش استخوان شناسی به دانشجویان برجسته می کند. نتیجه گیری: نتایج پیشآزمون و پسآزمون دانشجویان پزشکی و دندانپزشکی نشان میدهد که آموزش کلاسی عملی، دانش آنها را در زمینه استخوانشناسی و آناتومی بافت نرم، چه با استفاده از میز تشریح مجازی یا بدون آن، افزایش میدهد. با این حال، آموزش با میز تشریح مجازی به طور قابل توجهی نمرات دانش آموزان را بهبود می بخشد و یادگیری آنها را عمیق تر می کند. برخی تفاوتهای غیرمعنیدار در نمرات پیشآزمون و پسآزمون، نیاز به بازنگری و بهبود روشهای آموزش عملی را نشان میدهد.Item type: Item , تحلیل کمی و کیفی آزمونهای گروه های آموزشی علوم پایه پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز در نیمسال اول سال تحصیلی 1403-1402(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، مرکز تحقیقات آموزش علوم پزشکی مرکز مطالعات و توسعه آموزش علوم پزشکی, 1403) صادقی, پوریا; آموزش علوم پزشکی; پورعباس, احمد; دهقانی, غلامعلیمقدمه: یکی از مهم ترین اهداف آموزش پزشکی، به حداقل رساندن خطاهای آزمون به منظور دستیابی به پایایی و روایی بالا است. تحلیل آزمونها برای آزمونهای مهم و سرنوشتساز علوم پزشکی که به جامعه پاسخگو هستند از درجه اهمیت بالاتری برخورددار است. منطق استفاده از روش هاى تحلیل آزمون، بهبود کیفیت و پایایى ارزیابى هاى به عمل آمده و انتخاب سؤالاتى است که به طور مناسب تر به سنجش عملکرد فراگیران مى پردازند. هدف: این پژوهش با هدف تحلیل کمی و کیفی آزمونهای دروس اختصاصی گروه های آموزشی علوم پایه پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز در نیمسال اول سال تحصیلی 1402-1403انجام پذیرفت. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی ـ تحلیلی و کاربردی بود. جمعیت هدف تمام آزمونهای چهار گزینه ای دروس اختصاصی دوره علوم پایه پزشکی (34 واحد اختصاصی و 810 سؤال چهار گزینه ای) در نیمسال اول 1403-1402بود که به روش تمام شماری وارد مطالعه شدند. داده های جمع آوری شده در سه سطح مختلف (درس، گروه و کل آزمونها) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از موارد مورد تحلیل در این پژوهش، بررسی ضرایب تمیز، دشواری، ضریب همبستگی کودرـ ریچاردسون (KR20)، درجه سختی سؤالات، گزینه های غیر عملکردی، روایی صوری بر مبنای قواعد میلمن روایی محتوایی (پوشش اهداف کوریکولوم)، بررسی تاکسونومی سؤالات و نیز تحلیل آیتم های هر آزمون، تحلیل کلیت هر آزمون و تحلیل کل آزمونها بود. یافته ها: نتایج تحلیل کل آزمونهای دروس اختصاصی نشان داد که 42% سؤالات از نوع آسان، 50% از نوع مناسب و 8 % سخت بودند؛ 8/1% گزینهها (تقریبا 58 گزینه) گزینه غیر عملکردی بودند و 2/1% سؤالات دارای ضریب تمیز منفی، 69 % مناسب و 8/29 % دارای ضریب تمیز کم بودند. در بررسی روایی محتوایی و صوری به ترتیب 6/96 % و 89 % پوشش داده شده بود و کلیه سؤالات در سطح تاکسونومی نوع یک طراحی شده بودند. نتیجه گیری: آزمونهای طراحیشده دارای ضوابط و استانداردهای قابل قبولی بودند، اما طراحی سؤالات سختتر و افزایش تنوع در انواع سؤالات و رعایت اصول بلوپرینت در برخی دروس احساس میشود. این اطلاعات میتواند به مدیران و طراحان آزمون در بهبود کیفیت و اعتبار آزمونها کمک کند و باعث ارتقاء روایی و پایایی سؤالات آزمون در دوره ها و امتحانات بعدی شود.Item type: Item , بررسي ارتباط خودکارآمدي تحصيلي ،يادگيري خود راهبر و سبک يادگيري با پيشرفت تحصيلي در دانشجويان پزشکي دانشگاه علوم پزشکي تبريز(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، مرکز تحقیقات آموزش علوم پزشکی مرکز مطالعات و توسعه آموزش علوم پزشکی, 1403) سلطاني, راحله; الماسي حشياني, امير; آموزش علوم پزشکی; غفاري, رضادانشجويان به عنوان نيروي متفکر و خلاق جامعه از جايگاه ويژه اي برخوردار هستند. مطالعه در خصوص عوامل موثر با پيشرفت تحصيلي آنان، در راستاي يادگيري و افزايش آگاهي علمي اهميت زيادي دارد . مطالعه حاضر با هدف بررسي ارتباط خودکارآمدي تحصيلي ، سبک يادگيري و يادگيري خودراهبر با پيشرفت تحصيلي در دانشجويان پزشکي دانشگاه علوم پزشکي تبريز انجام گرديد. مواد و روشها: مطالعه حاضر به صورت توصيفي- مقطعي بر روي 326 دانشجوي پزشکي دانشگاه علوم پزشکي تبريز انجام گرفت. جمع آوري اطلاعات با پرسشنامه استاندارد خودکارآمدي تحصيلي ، يادگيري خودراهبر و سبک يادگيري وارک بصورت خودگزارش دهي جمعآوري گرديد. اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss نسخه 21 و آزمون هاي آماري توصيفي(ميانگين و درصد) ، آزمون تي تست مستقل ،ضريب همبستگي پيرسون ، آناليز واريانس يکطرفه و کاي اسکوئردر سطح معناداري 5/0 تجزيه و تحليل شدند.يافته ها: ميانگين ( انحراف معيار)سن افراد مورد مطالعه( 8/3) 7/23 سال بود .حدود 2/13درصد تک فرزند و 89 درصد مجرد بودند. ميانگين نمره خودکارآمدي(5/0) 6/3 (سقف نمره5 ) ، ميانگين نمره يادگيري خودراهبر(52/0) 8/3 (سقف نمره5 ) و پيشرفت تحصيلي (6/1)7/16 (سقف نمره20)بود. بيشترين سبک يادگيري 5/32درصد شنيداري بود. آزمون همبستگي پيرسون نشان دادکه پيشرفت تحصيلي با خودکارآمدي (24/0 r=)و يادگيري خودراهبر (37/0r=) همبستگي مثبت و معناداري دارد اما با سبک يادگيري ارتباط معناداري مشاهده نشد(7/0=P). در تحليل رگرسيوني يادگيري خودراهبر و خودکارآمدي 15% از واريانس پيشرفت تحصيلي را پيشبيني مي ¬کردند.نتيجه گيري: بر اساس يافتههاي پژوهش خودکارآمدي و يادگيري خودراهبر بر پيشرفت تحصيلي دانشجويان تاثير داشت . بنابراين در برنامهها و مداخلات آموزشي تقويت خودکارآمدي و يادگيري خودراهبر بايد مد نظر قرار گرفته شود.Item type: Item , ارزیابی میزان دستیابی کارورزان به توانمندی های مورد انتظار دوره پزشکی عمومی در بخش های زنان و زایمان و کودکان از دیدگاه اساتید و دانشجویان مقطع کارورزی دانشگاه علوم پزشکی تبریز(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، مرکز تحقیقات آموزش پزشکی، مرکز مطالعات و توسعه آموزش پزشکی, 1403) سعیدی حسنی , فریناز; علیزاده, مهستی; گروه آموزش پزشکی; دهقانی, غلامعلیمقدمه: تربیت نیروی انسانی متخصص و کارآمد بر مبنای اصول آموزش پاسخگو از مهمترین وظایف دانشگاه-های علوم¬پزشکی است. باتوجه به اهمیت نقش مهارتی و حرفه ای پزشکان، وزارت¬ بهداشت، درمان و آموزش پزشکی طی سندی حداقل توانمندی¬های مورد انتظار از پزشکان عمومی را ترسیم و به دانشگاه¬های علوم پزشکی کشور ابلاغ نموده است. با توجه به اهمیت موضوع و لزوم دستیابی دانش¬آموختگان رشته پزشکی عمومی به توانمندی¬های مورد انتظار درحیطه های مورد نظر، پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان دستیابی کارورزان به توانمندی ¬های مورد انتظار دوره پزشکی عمومی در بخش¬های زنان و زایمان و کودکان از دیدگاه اساتید و دانشجویان مقطع کارورزی انجام پذیرفت. روش اجرا: این مطالعه توصیفی مقطعی در سال1402در دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش تعداد 300 نفر از دانشجویان پزشکی دوره کارورزی و 55 نفر اعضای هیئت علمی گروه کودکان و زنان بودند که به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته¬ای بود که براساس سند توانمندی¬های مصوبه وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی در 7 حیطه شامل 76 سوال برای گروه زنان و 86 سوال برای گروه کودکان طراحی و روایی و پایایی آن مورد بررسی قرار گرفت. طراحی داده¬ها از طريق شاخص¬هاي آمار توصيفي و آزمون کاي اسکوئر (χ2) و با استفاده از نرم افزار SPSS-25 مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتایج: در 7 حیطه مورد بررسی در جهت رسیدن به توانمندی¬های مورد انتظار در گروه زنان و کودکان در حیطه مهارت برقراری ارتباط، مراقبت از بیمار، مهارت پیشرفت فردی و فراگیر مستمر، تعهد حرفه ای و اخلاقی از دیدگاه اساتید و فراگیران دارای میانگین بیشتری است. در کسب توانمندی حاصله در مقایسه دیدگاه اساتید و فراگیران در گروه زنان در حیطه¬های مهارت بالینی، مهارت ارتقا سلامت و پیشگیری در نظام سلامت، مهارت پیشرفت فردی و فراگیری مستمر و مهارت تعهد حرفه ای و اخلاقی اختلاف معناداری و در گروه کودکان در حیطه های مهارت بالینی، مهارت ارتقا سلامت و پیشگیری در نظام سلامت ، مهارت پیشرفت فردی و فراگیری مستمر اختلاف معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: بررسی توانمندی¬های در این پژوهش به روش ارزیابی استاد و خود ارزیابی فراگیران بوده است. نتایج حاکی بر آن است که بازنگری اساسی در روش¬های آموزشی، منابع و مباحث مرتبط با یادگیری و یاددهی در گروه کودکان و زنان لازم و ضروری است و بیشتر آموزش¬های در عرصه بالینی بر پایه تئوری و نظری بوده است و طبق نظر دانشجویان آموزش در 7 حیطه مورد انتظار نیازمند تغییرات اساسی می¬باشد.Item type: Item , تحلیل کیفی آزمونهای چند گزینه ای گروه کودکان دانشکده دندانپزشکی تبریز در سالهای 1402 و 1403(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، مرکز تحقیقات آموزش علوم پزشکی, 1403) جامعی خسروشاهی, امیررضا; غفاری, رضا; گروه آموزش پزشکی; غفاری فر, سعیده; وفائی, علیمقدمه: آزمونهای کتبی هسته مرکزی ارزشیابی دانشجویان علوم پزشکی را تشکیل میدهند. از این میان به خصوص آزمونهای چند گزینه ای (MCQs) بخاطر سهولت و عینیت در نمره دهی، بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند.. از آنجایی که سوالات چندگزینه ای در ارزیابی سطح علمی دانشجویان دانشکده ها به کرات مورد استفاده قرار میگیرد، اطلاع از سطح کیفیت این سوالات و ارائه بازخورد به اساتید و دانشجویان بسیار حائز اهمیت میباشد. باتوجه به اینکه عمدتا تحلیل آزمونها در دانشکده دندانپزشکی تبریز کمی بوده و منحصر به آمار و ارقام است، بر آن شدیم این مطالعه را در راستای تحلیل کیفی آزمونهای چند گزینه ای (MCQs) برگزار شده برای دانشجویان دوره عمومی دندانپزشکی توسط گروه کودکان دانشکده دندانپزشکی تبریز در سالهای 1402 و 1403 طراحی کنیم. مواد و روشها: در این مطالعه اکتشافی تمامی سوالات آزمونهای کتبی پایان ترم دانشجویان دوره عمومی دندانپزشکی برگزار شده توسط بخش دندانپزشکی کودکان دانشکده دندانپزشکی تبریز در 2 سال اخیر به صورت سرشماری از نظر 22 شاخص مربوط به رعایت قواعد ساختاری طراحی سوال و قواعد نگارشی آزمون (اعتبار صوری) و 5 معیار مربوط به محتوای آزمون شامل پوشش محتوایی یا همسویی با طرح درس، ارتباط محتوایی، ضریب دشواری، ضریب افتراق، و ضریب جذب برای هر گزینه انحرافی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج: میانگین ضریب دشواری و ضریب افتراق سوالات گروه کودکان در 255 سوال مربوط به 6 آزمون که تحلیل شد، به ترتیب 0.74 و 0.25 بود. اغلب سوالات آزمون در قالب سوالات چهار گزینه ای مطرح شده بودند. در 67 درصد سوالات قواعد میلمن بطور کامل در طراحی سوالات رعایت شده بودند . 100 درصد سوالات آزمونها همسو با طرح درسهای گروه طراحی شده بودند. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشاندهنده این است که کیفیت طراحی سوالات در آزمونهای چهارگزینه ای گروه کودکان در سالهای 1402 و 1403 مطلوبیت حداکثری را نداشته است و نیازمند ارتقای کیفیت می باشد. برگزاری کارگاههای توانمندسازی برای اعضای هیئت علمی گروه در راستای ارتقای کیفیت آزمونها را می توان پیشنهاد کرد.Item type: Item , بررسی عوامل مؤثر برافت تحصیلی از دیدگاه دانشجویان دکترای حرفهای دانشگاه(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، مرکز تحقیقات آموزش علوم پزشکی, 1403) دهقان, پروین; قصابی چورسی, مهدی; گروه آموزش پزشکی; غفاری, رضاهدف: افت تحصیلی یک از معضلات نظامهای آموزشی، خصوصاً دانشگاههای علوم پزشکی است که هزینههای مادی و معنوی زیادی را برای نظامهای آموزشی، خانواده، جامعه و خود فرد تحمیل میکند. شناسایی بهموقع عوامل مؤثر بر آن، خصوصاً از دیدگاه افراد مرتبط، میتواند در پیشگیری از آن نقش به سزایی داشته باشد؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف بررسی عوامل مؤثر برافت تحصیلی از دیدگاه دانشجویان دکترای حرفهای دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ انجامشده است. روش: پژوهش حاضر، پژوهش توصیفی و پیمایشی مقطعی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دکترای حرفهای (پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی) دانشگاه علوم پزشکی تبریز ورودی سال ۱۳۹۸ به تعداد ۴۷۴ نفر بود. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان ۲۱۴ تعیین و توزیع آن بهصورت طبقهای نسبتی بر اساس جامعه گروههای موردمطالعه انجام شد. مشارکتکنندگان در پژوهش به روش نمونهگیری در دسترس با رعایت معیارهای ورود و عدم ورود انتخاب شدند. افت تحصیلی کاهش نمره استاندارد (z score) معدل ترم قبل نسبت به معدل دو ترم قبل به میزان 1/4 بیشتردرنظرگرفته شد. دادهها با استفاده از یک پرسشنامه استاندارد که شامل اطلاعات جمعيت شناختي و 52 سؤال در مورد عوامل مؤثر برافت تحصيلي بود گردآوری شد. سؤالات بهصورت مقياس ليكرت 5 نقطهای از خيلي زياد تا خيلي كم، ميزان موافقت دانشجويان با عوامل مؤثر برافت تحصيلي را بررسي کرده است. پرسشنامهها به روش خود گزارشی در نرمافزار پرس لاین تكميل شد. تجزيه تحليل دادهها با آمار توصيفي، آزمون تي مستقل، آزمون لوین، آزمون فریدمن، آزمونهای کوواریانس چند متغيري انجام شد. یافتهها: بر اساس یافتههای پژوهش، فرضیههای تحقیق از دید کل دانشجویان مورد تائید قرارگرفته است (p<0/05) یعنی عوامل قبل آموزش، عوامل آموزشی، عوامل روانی و عوامل اجتماعی و اقتصادی درافت تحصیلی مؤثر هستند. در مقایسه عوامل از دیدگاه دو گروه با افت تحصیلی و بدون افت تحصیلی فقط در عامل آموزش تفاوت معنیدار بود (p<0/05) ولی در عوامل قبل آموزش، عوامل روانی و عوامل اجتماعی و اقتصادی تفاوت معنیدار نبود (p>0/05) رتبهبندی عوامل مؤثر برافت تحصیلی از دیدگاه دانشجویان متفاوت بود(p<0/05) و عوامل آموزشی بالاترین رتبه و عوامل اقتصادی- اجتماعی پایینترین رتبه را در بین عوامل مؤثر در افت تحصیلی داشتند. همچنین بر اساس یافتهها، رتبهبندی عوامل مؤثر برافت تحصیلی از دیدگاه دو گروه با افت تحصیلی و بدون افت تحصیلی تفاوت معنیداری نداشت (p>0/05). نتیجهگیری: با توجه به اثرات نامناسب افت تحصیلی بر نظامهای آموزشی، خانواده، جامعه و خود فرد بایستی راهکارهای مناسبی جهت شناسایی و پیشگیری از آن ارائه و تدابير حمايتی از دانشجويان در معرض افت تحصیلی و اثرات متعاقب آن در نظر گرفته شود. در زمینه آموزش نیز ضمن برنامهریزیهای مناسب آموزشی، اساتید بایستی برای استفاده از آموزش و ارزیابیهای نوین توانمندسازی گردند و امکانات آموزشی و رفاهی مناسب برای دانشجویان فراهم شود.