Theses(P)
Permanent URI for this collectionhttps://dspace.tbzmed.ac.ir/handle/123456789/6
Browse
3 results
Search Results
Item type: Item , ارزیابی تاثیر سولفات منیزیم و عصاره هیدروالکلی گیاه آستراگالوس کاسپیکوس در تحمل ناشی از مصرف مورفین(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده داروسازی, 1397) فاتحی, سوژین; دل آذر, عباس; حبیبی اصل, بهلول; اقبال, محمدعلیمقدمه: مطالعات قبلی نقش و تأثیر داروهای مضعف سیستم گلوتامینرژیک در تحمل به مرفین را نشان داده است، همچنین اثرات مهارکنندگی در سطح رسپتورهای NMDA (توسط سولفات منیزیم) و افزایش تولید نیتریک اکساید (NO) از طریق فعال کردن نیتریک اکساید سنتاز (توسط گیاه Astragalous caspicus) گزارش شده است. هدف: در این مطالعه به بررسی اثرات سولفات منیزیم و عصاره گیاه آستراگالوس کاسپیکوس در تحمل به اثرات ضد دردی مورفین در موش سوری پرداخته شده است. روش کار: بدین منظور گروههای 9 تایی از موش سوری نر در محدوده وزنی25 تا ۳۰ گرم انتخاب شده و رژیمهای دارویی زیر را به مدت 4 روز دریافت نمودند: 1) Saline (10 ml/kg, ip) + Saline (10 ml/kg, ip) 2) Saline (10 ml/kg, ip) + Morphine (۵۰ mg/kg, ip) 3,4,5) Morphine (50 mg/kg, ip) + Astragalus (40، 20، 10 mg/kg, ip) 6,7,8) Morphine (50 mg/kg, ip) + MgSO4¬ (60، 40، 20 mg/kg, ip) 9) Morphine (50 mg/kg, ip) + MgSO4¬ (50 mg/kg, ip) + Astragalus (10 mg/kg, ip) برای بررسی اثرات داروها بر تحمل به مورفین، در تمام گروههای فوق در روز پنجم (24 ساعت بعد از آخرین دوز مورفین) تاثیرات تست دوز مورفین (mg/kg, ip 9) با استفاده از روش hot-plate در دقایق ۰، ۱۵، ۳۰، ۴۵ و ۶۰ انجام گردید. یافتهها: نتایج بدست آمده نشان داد که تجویز پیش-درمانی از سولفات منیزیم و آستراگالوس به صورت وابسته به دوز تحمل به مورفین را کاهش میدهد و همچنین در تجویز توام این دو دارو کاهش چشمگیری نسبت به تجویز منفرد داروها مشاهده نگردید. نتیجهگیری: دوزهاي تزريقي سولفات منيزيم (mg/kg,ip 60، 40، 20) موجب مهار فرآيند پيدايش تحمل به مورفين در موش سوري ميشوند و همچنين دوزهاي تزريقي آستراگالوس (mg/kg,ip 40، 20، 10) موجب كاهش تحمل به مورفين در موش سوري ميشود. تجويز توأم سولفات منيزيم (mg/kg,ip 20) به همراه آستراگالوس (mg/kg,ip 10) تأثيري در كاهش تحمل به مورفين ايجاد نميكند و تجويز توأم آنها همراه با اثر سينرژيستي نيست.Item type: Item , بررسی نقش گیرنده های A1 مرکزی بر روی بروز تحمل به اثرات ضد دردی مورفین در موش صحرائی نر(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده داروسازی, 1389) ابراهیمی، فرید; چرخ پور, محمد; پرویز پور, علیرضامقدمه مصرف مزمن اپیوئیدها سبب القای وابستگی به آنها میشود. در وابستگی به اپیوئیدها مسیرهای مختلف نورونی در سیستم عصبی مرکزی مطرح است که یکی از عمده ترین آنها مسیر دوپامینرژیک است، نتایج بررسیهای محققین حاکی از کاهش آزادسازی دوپامین در مسیر دوپامینرژیک واقع در هسته آکومبنس در خلال قطع مصرف اپیوئیدها می باشد. سطح دوپامین مغزی در طی مصرف حاد مورفین افزایش و بعد از قطع مصرف مزمن مورفین کاهش نشان می دهد.مواد و روشهاحیوانات (رت نر نژادwistar در محدوده وزنیg240-200و با سن مشابه) به 6گروه هشت تایی تقسیم شده و روزانه رژیمهای زیر را دریافت کردند سولفات مرفین روزانهmg/kg)10 (در آب دوبار تقطیر شده حل گردید و با استفاده از سرنگ انسولین 1 میلیلیتر تزریق IP گردید.آگونیست اختصاصی گیرنده ی A1یا CCPA(2-chloro-N6-cyclopentyladenosine) (l/r (l/ratإ 5/gإ80و40و20) در (9/0% saline normal) حل گردیده و با استفاده از سرنگ همیلتون تزریق ICV گردید. دو گروه کنترل در نظر گرفته شدند که یا مورفین(روزانهmg/kg IP 10 + saline normal9/0% ICV) یا مرفین روزانه (mg/kg IP 10) دریافت کردند. حجم تزریق إl5 با سرعت دقیقه إl / 5 برای هر موش بود.نتایج CCPA با دوز های (l/ratإ 5/gإ80و40و20) به صورت داخل بطن مغزی، به طور معنی داری تحمل به مورفین را کاهش داده است. مصرف CCPA به تنهایی تداخل و تاگثیری بر میزان علائم تحمل نداشته و در هیچکدام از تست های مذبور تفاوت معنی داری با گروه سالین دیده نشد.در مجموع نتیجه می گیریم که CCPA در دوزهای (l/ratإ 5/gإ80و40و20) به صورت داخل بطن مغزی، توانست سبب تعویق تحمل نسبت به مورفین شود.بحث کلی با توجه به مطالب بیان شده به این صورت می توان نتیجه گرفت که CCPAآگونیست اختصاصی گیرنده های آدنوزینی A1 سبب افزایش تحمل به اثرات ضد دردی مورفین شده وبروز تحمل به مورفین را به تعویق انداخته است. در این زمینه تداخل گیرنده های آدنوزینی با ریلیز نوروترانسمیتر از جمله گلوتامات به عنوان مکانیسم احتمالی مطرح می باشد..Item type: Item , تاثیر بوسپیرون بر تولرنس به اثر ضد دردی مورفین در موش های مبتلا به سرطان پوست(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده داروسازی, 1387) نورافکن، مصطفی; محجل نائبی, علیرضا; رضازاده, حسناپیوئیدها، از پر كاربردترين داروهاي ضد درد، در درمان دردهاي مزمن سرطاني، ميباشد. ولي، علي¬رغم اثر ضد دردي مناسب بدليل ايجاد تحمل به اثر ضددردي آنها و همچنين احتمال ايجاد وابستگي، محدوديت در مصرف آنها وجود دارد. بنابراين، يافتن روشي براي كم كردن و يا به تعويق انداختن تحمل به اثر ضددردي اپيوئيدها از اهميت بالايي برخوردار است. مطالعات متعددي حاكي از نقش مهم اعصاب سروتونرژيك در اثرات ضددردي و بروز تحمل به مورفين هستند. هدف از اجراي اين تحقيق بررسي نقش مصرف مزمن بوسپيرون به عنوان (آگونيست نسبي گيرندههاي 5-HT1A ) در ايجاد اثرات بي دردي و بروز تحمل به اثرات ضددردي مورفين در موشهاي مبتلا به سرطان پوست ميباشد. مطالعه بر روي موشهاي ماده از نژاد Albino-swiss ، در محدوده وزني g2±25 انجام شد. نحوه ايجاد سرطان به اين ترتيب بود كه ابتدا موشهاي مورد مطالعه به مدت 15 روز تحت تزريق عضلاني آهن دكستران به ميزان 1 ميلي¬گرم در روز قرار ميگرفتند و 24 ساعت بعد از زدودن موهاي قسمت پشتي حيوانات، از محلول استوني 40% DMBA، به صورت تك دوز موضعي استفاده كرديم و بعد از گذشت 7 روز، تمامي حيوانات، هفتهاي 2 بار و به مدت 16 هفته تحت معرض روغن كروتون با دوز استون قرار گرفتند. كنترل تومورزايي تا پايان هفته سي ام صورت گرفت. براي بررسي زمان عكس العمل به درد در حيوانات سرطاني از روش آزمون هات پليت به عنوان مدل درد حرارتي حاد استفاده شد. در مرحله بعد به يك گروه از موشهاي مبتلا به سرطان پوست، مورفين با دوز mg/ kg 5، روزانه و به مدت 30 روز متوالي به صورت زير جلدي تزريق شد. در 3 گروه ديگر از موشهاي مبتلا به سرطان پوست علاوه بر مورفين، روزانه، بوسپيرون با دوزهاي (mg/kg 10 و 5/7 و 5) به صورت داخل صفاقي تزريق شد. در يك گروه ديگر از موشهاي مبتلا به سرطان پوست فقط بوسپيرون، روزانه، با دوز mg/kg 10 به صورت داخل صفاقي تزريق شد. و آزمون هات پليت برای تمامی گروهها هر 5 روز يك بار درست قبل از تزريق و نيم ساعت بعد از تزريق انجام گرفت. تجويز مزمن بوسپيرون mg/kg/day) 10 و 5/7 و 5) بصورت معنيدار (P<0.05) بروز تحمل به مورفين ر ا به تاخير انداخت. همچنين مصرف مزمن بوسپيرون (mg/kg/day10) در حيوانات مبتلا به سرطان بصورت معني دار (P<0.05) بيدردي در آزمون هات پليت ايجاد كرد. نتايج حاصله نشانگر نقش گيرندههاي 5-HT1A در ايجاد بي دردي و بروز تحمل به مورفين بوده و احتمال دستيابي به راهحلي در جهت غلبه بر مشكلات باليني ناشي از كاربرد طولاني مدت اپيوئيدها وجود دارد. بنا به نتايج اين مطالعه پيشنهاد ميشود كه با استفاده هم زمان مورفين و بوسپيرون بتوان به كنترل بهتر دردهاي سرطاني كمك كرده و مانع پيشرفت تحمل به اثر ضددردي مورفين گرديد.