Theses(P)
Permanent URI for this collectionhttps://dspace.tbzmed.ac.ir/handle/123456789/6
Browse
9 results
Search Results
Item type: Item , screening and optimization of PH and temperature for producing of hydrolytic enzyme byzygoascus hellenicus(tbriz university of medical sciences,school of pharmacy, 26/9/2018) sajjadi, fereydoun; nazemeyeh, hosaein; biotechnology; dilmaghani, azitaIntroduction Yeasts are eukaryotic microorganisms which classify as family of fungi. size of yeasts are highly variable that is related to type of species and environment that means wide range of yeasts are between 3 to 4 micron and some of them have grown until 40 micron. Zygoascus are belong to Trichomonascaceae family. It includes several species such as Zygoascus hellenicus and Zygoascus meyerae. Yeasts are able to produce hydrolytic enzymes so it is very important in industry. Hydrolytic enzyme such as amylase, protease, amidase, esterase and lipase have wide application in several parts for example food industry, medical sciences and chemical industry. Objective: In this research, producing of hydrolytic enzyme was studied by Zygoascus hellenicus. And also, the optimum activity and stability of the enzyme in several pH and temperature were studied. Materials and methods: Initially, the isolated Zygoascus hellenicus was cultured in a special yeast culture medium, then was studied for the production of hydrolytic enzymes such as amylase, protease, lipase, pectinase, cellulase and asparaginase. The best activity and stability of the produced lipase enzyme were studied at various pH and temperatures. Results: The results showed that the Isolated Zygoascus hellenicus was positive to produce lipase enzyme, but it was negative amylase, protease, pectinase, cellulase and asparaginase was negative. Also, the best pH for optimal activity of lipase was 7, the best temperature for optimal activity of the enzyme was 50 °C, the best pH for enzyme stability was 7, and the best temperature for isolated lipase enzyme was at 50 °C. Conclusion: The isolated Zygoascus hellenicus has the ability to produce lipase enzyme and it is suggested as good source for production of the enzymes for research and industrial purposesItem type: Item , تاثیرکتوتیفن و آمانتادین بر تحمل و بی دردی ناشی از مصرف مورفین(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده داروسازی, 84) حبیبی اصل, بهلولمطالعات قبلی نشان داده است که بین سیستم هیستامینرژیک و سیستم NMDA ارتباط وجود دارد . از طرفی دیگر بین فعال شدن رسپتورهای NMDA و پیدایش تحمل به بی دردی اوپیوئیدها ارتباط وجود دارد . هدف از این مطالعه بررسی اثرات احتمالیکتوتیفن (آنتی هیستامین) و آمانتادین (آنتاگونیست(NMDA بر تحمل و بی دردی ناشی از مصرف مورفین در موش سوری بود. در این مطالعه گروههای متفاوتی از موشهای سوری ، مورفین mgkg sc)30)،مورفین mgkg sc)30)+ کتوتیفنmgkg sc) 16 و 8و4)، مورفین mgkg sc)30)+ آمانتادین ( mgkg sc 40 و 20و10)و[مورفین ( mgkg sc30)+ کتوتیفن mgkg sc) 4)+آمانتادین ( mgkg sc 10)] روزانه یکبار به مدت 4 روزدریافت کردند. در گروههای درمانی مذکور تجویز دارو هر روز 05 ساعت قبل از تجویز مرفین صورت می گرفت . برای ارزیابی میزان تحمل ایجاد شده ، اثرات ضد دردی مورفین با تزریق ( mgkg sc9) بعد از 24 ساعت از آخرین دوز مرفین ( روز پنجم) در هر یک از گروههای کنترل و تست با استفاده از تست Hotplate اندازه گیری شد.برای اندازه گیری میزان بی دردی ، مورفین ، کتوتیفن و آمانتادین به صورت مجزا و توام و در دوزهای مختلف تزریق و اثرات آنها با استفاده از تست HOt plate اندازه گیری شد.از مطالعه حاضر چنین بر می آید که کتوتیفن در دوزهای بالا قادر به مهار تحمل ناشی از مرفین بوده و دارای اثرات بی دردی می باشد در حالیکه در دوزهای پایین این اثرات مشاهده نمی شود. این مطالعه نشان داد که آمانتادین هیچگونه اثر ضد دردی ندارد ولی در دوزهای بالا قادر به مهار تحمل ناشی از مرفین می باشد.تزریق توام دو داروی مذکور تاثیرات معنی داری بر بی دردی و مهار تحمل ناشی از مرفین دارد.بنابر این کتوتیفن و آمانتادین، هر دو در مهار پیدایش تحمل به مورفین در موش سوری مفید می باشند.Item type: Item , بررسی پلی مورفیسم اینترلوکین 10در بیماران مبتلا به لیشمانیوزاحشائی و وابستگان نزدیک آنها(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده داروسازی, 8485) حجازی, محمدسعیداینترلوکین 10یکی از سایتوکائینهای تنظیم کننده ایمنی است که نقش مهمی در کنترلپاسخ ایمنی در برابر عفونتها و همچنین التهاب دارد که توسط سلولهای B وTh2 وماکروفاژهای فعال شده ترشح میشود. سلولهای Th2 ازطریق ترشح IL_10 میتواند پاسخ ایمنی را به طرف ایمنی هومورال کشیده وپاسخهای ایمنی سلولی را تضعیف نمایند. این سایتوکائین به عنوان یک سایتوکائین ضدالتهابی، و عامل تزاید سلولهای B شناخته شدهاست. علاوه براین دربیماریهای خودایمنی، رشد تومور و تحمل در برابرپیوند بافتی نیز دخیل است. تاکنون پلیمورفیسمهای تک نوکلئوتیدی متعددی در ناحیه پروموتور ژن اینترلوکین 10گزارش شدهاند که برخی ازآنها میتوانند میزان تولید وسطح سرمی این سایتوکائین را تحت تاثیر قرار بدهند واز آنجایی که ایمنی سلولی یکی ازعوامل مهم دفاعی بدن در بیماری لیشمانیا است و با درنظر گرفتن اینکه اینترلوکین 10این پاسخ را میتواند تضعیف بکند دراین مطالعه پلیمورفیسمهای تک نوکلوتیدی در ناحیه پروموتور ژن اینترلوکین 10دربیماران مبتلا به لیشمانیوز احشائی مقاوم به درمان و وابستگان آنها را مطالعه شد.در این بررسی ناحیهای متشکل از حدود 1250 نوکلئوتید که ابتدای آن ازاگزون شماره 1 شروع و تا حوالی نوکلئوتید شماره1150 ادامه مییافت، با استفاده از تکنیک PCR ونمونههاDNA ی ژنومی و سایر مواد لازم تکثیر داده شد. تکثیر DNA، در حضور پرایمرهای اختصاصی و با استفاده از آنزیم DNA پلیمراز pfu انجام گرفت. بعد از تکثیر DNA، قطعات مورد نظر تعیین توالی گردیده مورد بررسی قرار گرفتند.نتایج حاصل از تکثیر و تعیین توالی قطعات DNA منجر به شناسایی 3 مورد پلیمورفیسم تکنوکلئوتیدی جدید در موقعیت (GC)47،(GC)353 و(GA)787 ناحیه پروموتور ژن اینترلوکین 10گردید. پلیمورفیسمهای تکنوکلئوتیدی جدید تاکنون گزارش نگردیده و این برای اولین بار است که چنین پلیمورفیسم تک نوکلئوتیدی در موقعیتها مذکور پروموتور IL_10 گزارش میشود. پلیمورفیسم (GC)47 با شماره 32475095 ss، پلیمورفیسم (GC)353 با شماره 32475096 ss و پلیمورفیسم (GA)787 با شماره 32475094 ss در بانک اطلاعاتی NCBI ثبت گردیدند که در سایت مزبور در آدرس اینترنتی www.ncbi.nlm.nih.govSNP قابل دسترسی هستند.Item type: Item , اثر ناندرولون دکانوات در تغییرات غلظت سرمی پراکسیداسیون لیپیدی بیماران همودیالیزی مزمن(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده داروسازی, 8384) ارکانی, حسناهداف مرگ و میر ناشی از اترواسکلروز در بیماران همودیالیزی در راس سایر علل قرار دارد. همچنینن مشکلات ناشی از آنمی یکی دیگر از علل مرگ و میر در این دسته از بیماران شناخته شده است لذا حذف ریسک فاکتورهای مربوط به آترواسکلروز و غلبه بر آنمی در این دسته از بیماران یکی از اهداف اصلی درمان بیماران همودیالیزی میباشد. لذا هدف این مطالعه بررسی همزمان اثرات ناندرولون دکانوات بر آنمی و سطح سرمی لیپیدی و پراکسیداسیون لیپیدی در بیماران تحت درمان همودیالیز میباشد. مواد و روشها تعداد 30 نفر بیماران همودیالیزی مذکر زیر 65 سال از بیمارستان امام خمینی و سینا در تبریز انتخاب شدند که از نظر شرایطی نظیر سن، مصرف دارو و رژیم غذایی تقریبا تحت شرایط یکسان بوده و تجویز داروی ناندرولون دکانوات تحت نظر پزشک متخصص مربوطه با دوز یکصد میلیگرم به ازای هر هفته و کل زمان تجویز دارو، 4 ماه در نظر گرفته شد. اندازه گیری پروفیل لیپیدی (HDL,TG,C) و هموگلوبین به روش اسپکتروفتومتری و با استفاده از کیتهای تجارتی صورت گرفت و نیز مالون دیآلدئید سرمی بروش اسپکتروفلوری با استفاده از روش استخراج توسط nButanol و اندازهگیری درEmission=553nmانجام شد و نتایج به دست آمده در نهایت مورد بررسی و آنالیز آماری قرار گرفت.نتایج تاثیر ناندرولون دکانوات در مطالعه حاضر بیانگر اثر ناچیز آن بر افزایش مالون دیآلدئید سرمی میباشد که حاکی از عدم تاثیر تجویز ناندرولون دکانوات بر پپراکسیداسیون لیپیدی میباشد. بحث نتایج این مطالعه نشان میدهد که تجویزNDافزایش قابل توجهی را در افزایش هموگلوبین وهماتوکریت خون دارد بنابر این برای درمان آنمی دربیماران همودیالیزی میتوانیم با کنترل TG,CT,HDLC داروی مذکور را تجویز کنیم. همچنین نتایج بدست آمده از این بررسی نشان داد که ناندرولون دکانوات در بیماران همودیالیزی بعد از تجویز 4 ماهه باعث افزایش سطح سرمی کلسترول وتریگلیسرید خون می شود. با توجه به اینکه افزایش این دو فاکتور روند آترواسکلروزیس را در بیماران مربوطه تسریع می کند لذا بنظر می رسد که همزمان با تجویزND از مهار کننده های HMG_COA ردوکتاز برای پایین آوردن سطح سرمی کلسترل خون و از مشتقات اسیدفیبریک برای درمان افزایش تری گلیسرید خون باید استفاده گردد. بررسی حاضر همچنین تاثیرND را در کاهش HDLC که موثر در بروز آترواسکلروزیس در بیماران مربوطه می شود را تایید کرد با توجه به این که موثرترین داروی مورد نیاز در خصوص افزایش HDLC نیاسین می باشد لذا شاید تجویز همزمان نیاسین باND درجلوگیری از اثر سوء ND در کاهش HDL موثر باشد.Item type: Item , مطالعه اثرات ضد التهاب وضد تجمع لوکوسیتی گیاه Stachys schtschegleevii(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده داروسازی, 83) گرجانی, علیرضاگیاه Stachys schtschegleevii از جنس Stachys وخانوادهنعناییان است کهبصورت وسیع درمناطق شمالغرب ایران پراکنده می باشد. عصاره بدست آمده از قسمتهای هوایی Stachys schtschegleevii در طب سنتی ایرانیان دربیماریهای عفونی، روماتوئیدی وسایر بیماریهای التهابی مورد استفاده قرار می گیرد. در این مطالعه خواص ضد التهابی عصاره های مختلف به دست آمده از قسمتهای هوایی گیاهStachys schtschegleevii مورد مطالعه قرار گرفته است. روش کار عصاره های تام هیدروالکلی، پترولی، کلروفورمی، اتیل استاتی، انبوتانولی ومایی از سرشاخههای گیاهStachys schtschegleevii به روش ماسراسیون وبا استفادهازاواپراتور تحت فشار کم تهیه گردید. مدل التهاب حاده ادم ناشی از تزریق کاراژنین در کف پای موش برای بررسی اثرضدالتهاب مورد استفاده قرار گرفت. به منظور مطالعه اثرات ضد درد گیاه از مدل درد حاد ناشی از تزریق فرمالین به کف پای موش صحرایی استفاده شد. با استفاده از اندازهگیری فعالیت آنزیم میلوپراکسیداز به روش اسپکتروفتومتری میزان تجمع نوتروفیلی در بافت ملتهب به صورت کمی اندازهگیری گردید. مطالعات هیستولوژیکی به منظور بررسی کیفی تجمع نوتروفیلی و آسیبهای بافتی ناشی از التهاب انجام پذیرفت. مدل آسیب ناشی از رپرفیوژن پس از ایسکمی در بافت قلبی به منظور مطالعه اثر گیاه بر نکروز بافتی پس از رپرفیوژن مورد استفاده قرار گرفت. برای شناسایی ترکیبات مسئول اثر ضد التهاب و ضد تجمع نوتروفیلی عصاره اتیلاستاتی با استفاده از روش کروماتوگرافی ستونی به 11 فراکسیون عمده مجزا شد. و اثرات ضد التهاب هر فراکسیون مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج و بحث تزریق داخل صفاق عصاره تام هیدروالکلی سرشاخههای بدون گل گیاهStachys schtschegleevii به موشهای صحرایی باعث مهار قوی و وابسته به دوز در پاسخ التهابی ناشی از کاراژنین شد. تزریق عصاره با دور 200 میلیگرم بر کیلوگرم ( 60دقیقه قبل از ایجاد التهاب) به طور معنیدار باعث کاهش پاسخ التهابی ماکزیموم به دست آمده در ساعت چهارم(از 47 +یا 9000 درصد به 64 +یا 5500 ،(P0.01و کاهش ادم توتال اندازهگیری شده بر حسب سطح زیر منحنی (AUC) به میزان566 ,شد، (از(,IPT).hr 157 +یا 24100 در گروه کنترل به(,IPT).hr 193 + یا 11960 در گروه دریافت کننده عصاره،.(p0.001 دوز درمانی استاندارد ایندومتاسین ( 25میلیگرم بر کیلوگرم به صورت داخل صفاق) اثر مهار کمتری (313,مهار) نسبت به عصاره با دوز 200 میلیگرم بر کیلوگرم نشان داد. تزریق داخل صفاق عصاره تام هیدروالکلی سرشاخههای گلدار گیاه Stachys schtschegleevii به موشهای صحرایی هیچ اثر ضد التهابی را ایجاد ننمود. چهار ساعت پس از تزریق کاراژنین در اوج التهاب افزایش چشمگیری در انفیلتراسیون نوتروفیلی به بافت ملتهب دیده شد. فعالیت آنزیم میلوپراکسیداز در بافت پا از 30 + یا میلی واحد بر 100 میلیگرم از بافت در گروه کنترل به از 19 + یا 600 میلیواحد بر 100 میلیگرم از بافت در گروه تحت القای التهاب حاد توسط کارانین افزایش یافت. عصاره تام هیدروالکلی با دوز 200 میلیگرم بر کیلوگرم (60دقیقه قبل از تزریق فرمالین) اثر معنیداری در فاز اول تست فرمالین ایجاد نکرد، اما منجر به بلوک معنیدار فاز دوم و کاهش زمان لیسیدن پا 190 +یا 23500 ثانیه به 137 + یا 14040 ثانیه، .(p005) بلوک انتخابی فاز دوم تست فرمالین توسط عصاره تام هیدروالکلی گیاه Stachys schtschegleevii نشان میدهد که عصاره حاوی موادی است که مدیاتورهای التهابی عامل ایجاد درد در فازدوم را مهار مینماید. پاسخ التهابی میتواند منجر به آسیب بافتی پس از رپرفیوژن ایسکمیک شود. انفزیون دوز پایین از عصاره تام هیدروالکلی (30mg.kg .min) منجر به کاهش معنی دار(p001) در انفارکت سایز از میزان 25 +یا 4820 درصد در گروه کنترل به 62 +یا 297 درصد در گروه دریافت کننده عصاره شد. در صورتی که میزان انفارکت سایز با دوز بالاتر عصاره(70mg.kg .min) 34 +یا 5560 درصد بود که تفاوت معنی داری با گروه کنترل نداشت. این نتایج نشان میدهد که احتمالا عصاره تام هیدروالکلی گیاه Stachys schtschegleevii حاوی مواد التهابزا وضد التهاب به صورت توام است. عصاره هیچگونه تاثیری بر آریتمی ناشی از ایسکمی،ضربان قلب وفشار خون نداشت. عصاره پترولی گیاهStachys schtschegleevii بادو دوز 100و 200میلی گرم بر کیلوگرم اثر مهاری بر التهاب ایجاد شده توسط کاراژنین نداشت. در حالی که دوز 100 میلی گرم بر کیلوگرم از عصاره کلروفورمی اثرات ضد التهاب قابل توجه از خود نشان داد. این دوز باعث مهار پاسخ التهابی د ساعات سوم و چهارم پس از تزریق کاراژنین شد.(p001) در صورتی که با افزایش دوز عصاره کلروفورمی به 400 میلی گرم بر کیلوگرم پاسخ التهابی افزایش یافت و پاسخ التهابی ماکزیمم بدست آمده در ساعت چهارم از 50+یا 8732 درصددر گروه کنترل به 49 +یا 10982 درصد در گروه دریافت کننده عصاره رسید.(p001) پاسخ التهابی توتال از میزان (,IPT).hr 81 +یا 19695در گروه کنترل به (,IPT).hr 149 +یا 23995 در گروه دریافت کننده عصاره ( 400میلی کرم برکیلوگرم) افزایش یافت،.(p005) تناقض بین اثرات مهاری دوزهای پایین و اثرات التهاب زایی دوز بالا از عصاره کلروفورمی میتواند اثرات مشاهده شده با دوزهای متفاوت عصاره هیدروالکلی را توجیه نماید. دوزهای پایینتر عصاره تام هیدروالکلی اثرات ضدالتهابی معنیدار داشت در حالیکه دوز بالاتر بی اثر بود. بنابراین میتوان چنین استنتاج نمود که گیاهStachys schtschegleevii بصورت توام حاوی اجزای ضدالتهابی والتهاب زا است. حداقل دو فلاوونوئید در عصاره کلروفورمی گیاهStachys schtschegleevii شناسایی گردید. این دو فلاوونوئید xanthomicrol وcisimaritin نام دارند. ترکیب xanthomicrol یک مهارکننده ضعیف COX است در صورتی که اثر مهارکنندگی آن بر لیپواکسیژناز قویتر است. ترکیب cirsimarritin باعث50 ,مهارCOXI وCOXII میشود و اثرات آنتی اکسیدانی ضعیفی دارد. اثر ضدالتهابی عصاره کلروفورمی با دوز پایین را میتوان به واسطه اثر مهاری xanthomicrol بر آنزیم لیپواکسیژناز وCOX و یا اثر مهاری cirsimaritin برCOXI وCOXII واثر آنتی اکسیدانی آن توجیه نمود. اثر التهاب زا معنی دار مشاهده شده با دوز بالایی عصاره کلروفورمی را میتوان به این ترتیب توجیه نمود که اثر قویترxanthomicrol بر لیپواکسیژناز نسبت بهCOX منجر به بلوک مسیر متابولیسمی لیپواکسیژناز شده و در نتیجه میزان اسید آراشیدونیک بیشتری در اختیار مسیر متابولیسمی COX برای سنتز پروستاگلندینهای التهابی قرار می گیرد. همچنین ممکن است cirsimaritin در دوز بالا ازطریق افزایش اکسیداسیون وابسته به NADPH تحریک شده توسط اسید آراشیدونیک اثرات پرواکسیدانی اعمال نماید.عصاره اتیل استاتی گیاهStachys schtschegleevii منجر به مهار قوی و وابسته به دوز التهاب ناشی از کاراژنین شد. عصاره اتیل استاتی بصورت معنی دار ماکزیمم پاسخ التهابی بدست آمده در ساعت چهارم را از 112 +یا 780 درصد در گروه دریافت کننده عصاره با دوز400 میلی گرم برکیلوگرم کاهش داده است، . (p001)افزایش دوز منجر به کاهش سطح زیر منحنی (AUC)از(,IPT).hr 157 +یا 25115 در گروه کنترل به(,IPT).hr 177 +یا 23327 در گروه دریافت کننده عصاره با دوز100 میلی گرم بر کیلو گرم به(,IPT).hr 192 +یا 20539 در گروه دریافت کننده عصاره با دوز 200 میلی گرم برکیلو گرم وبه(,IPT).hr 142 +یا 17670 در گروه دریافت کننده عصاره با دوز 400 میلی گرم بر کیلوگرم شد. تزریق داخل صفاق عصاره های ان بوتانولی ومایی اثرات ضد التهاب ضعیفتری نسبت به عصاره اتیل استاتی نشان داد. به منظور یافتن ترکیبات فعال مسئول اثر ضد التهابی عصاره اتیل استاتی، 11 فراکسیون بدست آمده از این عصاره به روش کراماتوگرافی ستونی در مدل التهابی ادم ناشی کاراژنین مورد مطالعه قرار گرفت. بهترین اثر ضد التهابی با فراکسیونهای8 ، 9 و 10 با دوز 30 میلی گرم بر کیلو گرم دیده شدند،(P0.001) با استفاده از روش کروماتوگرافی روی غشای نازک (TLC) مشخص گردید که این فراکسیون ها حاوی مشتقات اسید کافئیک می باشند. احتمال می رود که مشتقات اسید کافئیک مانند stachysoside در رده ترکیبات ضد التهابی موجود در این فراکسیونها باشند. فراکسیونهای5 و 6ایجاد اثرات ضد التهاب معنی دار نمودند ولی این اثرات نسبت به اثر ضد التهابی فراکسیونهای8 ،9و 10ضعیفتر بود. با استفاده از روش TLC مشخص گردید که گلیکوزیل فلاوونوئیدها ترکیبات عمده موجود در ابن فراکسیونها هستند و اثر ضدالتهابی متوسط این فراکسیونها به احتمال زیاد مربوط به فلاوونوئیدهای موجود در این فراکسیون ها است. فراکسیون 7 که حاوی گلیکوزیل فلاوونوئیدهای قطبی میباشد فاقد هرگونه اثر ضدالتهابی بود. کریستالیزاسیون فلاوونوئیدهایی که دارای زنجیره طولانی تری از قندها هستند (فلاوونوئیدهای قطبی تر) می توانند منجر به کاهش حلالیت و در نتیجه کاهش اثرات ضدالتهابی گردد. نتیجهگیری نتایج نشان داد که عصاره تام هیدروالکلی سرشاخههای فاقد گل گیاهstchys schtschegleevii باعث کاهش چشمگیر در پاسخ التهاب حاد میشود و به احتمال زیاد بیشترین نقش در رابطه این اثر مربوط به مشتقات اسید کافئیک و پس از آن گلیکوزیل فلاوونوئیدها میباشد. عصاره همچنین حاوی مواد التهاب زا میباشد که در فاز چرب عصاره وجود دارند. فاز چرب عصاره علاوه بر ترکیبات التهاب زا حاوی دو فلاوونوئید است xanthomicrol وcirsimaritinاست که در دوزهای پائین عصاره فاز چرب اثرات ضدالتهابی خوبی اعمال میکنند.Item type: Item , فرمولاسیون موضعی فناستراید و بررسی جذب پوستی آن(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده داروسازی, 82) شکری, جوادآلوپسی آندروژنیک یاطاسی تیپ مردانه جزءشایعترین بیماریهای مواست که دوعامل آندروژن و ژنتیک دربوجودآوردن آن نقش دارند.درحال حاضرروشهای درمانی متنوعی جهت درمان آلوپسی آندروژنیک بکاربرده میشوندکه میتوان به استفادهاز ماینوکسیدیل موضعی،فیناستراید،ترتینوئین،کتوکنازول وانتی آندروژنهایی نظیراسپیرونولاکتون،سیپروترون استات وسایمتیدین اشاره کرد.ازموثرترین روشهااستفادهازفیناسترایدموضعی است که به مهارآنزیم5 آلفاردوکتازازتبدیل تستسترون دی هیدروتستسترون که عامل اصلی ریزش مومیباشدممانعت به عمل میآورد.به دلیل عوارض جانبی شکل خوراکی دارواستفاده از شکل موضعی آن ارجح است بدین منظوردراینجاسعی شدهتافرمولاسیون مناسبی ازداروتهیه شده وجذب پوستی آن بررسی شود.این فرمولاسیون بایدباکمترین درصد مادهموثره مقدارکافی داروراازپوست عبورداده وکارائی درمانی مناسبی ازخودنشان دهد به همین منظور ازدرصدهای مختلف کمک حلال شامل2 پروپانول وپروپین گلیکول وافزایندههای جذب شامل SLS,C.TAB وترانسکیوتول Pبادرصدهای مختلف ,WW)2و1و5و25.)استفاده شده است.جهت بررسی جذب پوستی ازپوست کامل موش صحرائی وسلولهای استاندارد فرانس استفاده شده وآنالیزدارودرفازگیرنده بااستفادهازHPLC انجام شد.ازبین سه فرمولاسیونی که باتغییردردرصدحلالها انجام شد،یکی از فرمولاسیونهای انتخاب شده وتاثیردرصدهای مختلف افزایندههای جذب روی آن بررسی شد.ازبین افزایش دهندههای جذب بکاربردهشده،SLS,C.TAB افزایش قابلملاحظهایدرمیزان جذب پوستی دارونشان داده ودربسیاری ازغلظتهاحتی سبب کاهش جذب پوستی دارونیزشدند.کاهش جذب پوستی داروتوسط این مواداحتمالابدلیل تشکیل کمپلکس بین دارو ومولکولهای سورفکتانت یادام افتادن مولکولهای دارودرمسیلهای ایجادشده درسورفکتانت میباشد.میزان کاهش جذب پوستی داروتوسط SLS بسیارقابل توجه ترازC.TAB بودبه طوری که فرمولاسیونهای حاوی SLSجذب پوستی قابل ملاحظهای نشان ندادند.ترانسکیوتول P بابرخی غلظتهاسبب افزایش قابل ملاحظهای درجذب دارونسبت به فرمولاسیون پایه شدهازبین غلظتهای مختلف این ماده،غلظت25 ,بهترین جذب پوستی درزمانهای اولیه وغلظت1,بهترین جذب پوستی درزمانهای انتهائی رانشان داد.پیک افزایش جذب پوستی دارودرغلظتهای25 ,ازترانسکیوتول درزمان15 دقیقه ایجادشدبه طوری که میزان درصدعبورکرده دارواز61 ,فرمولاسیون پایه درزمان15 دقیقه به221,درفرمولاسیون حاوی ترانسکیوتوت25 ,افزایش یافت.بیشترین درصدداروی عبورکرده مربوط به زمان آخرفرمولاسیون حاوی1 ,ترانسکیوتول وبرابربا544,اندازهگیری شد.همچنین نشان دادهشدهکه ترکیب حلالهای بکاررفتهدرفرمولاسیون تاثیرمهمی درمیزان جذب پوستی دارودارد.Item type: Item , بررسی تصحیح طعم پودرهای O.R.S(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده داروسازی, 84) زرین تن, محمدحسین[بدون چکیده]Item type: Item , نقش هلیکو باکترپیلوری در اختلالات دستگاه گوارش و ریشه کنی آن(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده داروسازی, 72) بافنده, یوسف[بدون چکیده]Item type: Item , بررسی کیفیت آبهای آشامیدنی استان آذربایجان شرقی (منطقه جنوب دهستان عباس آباد)(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده داروسازی, 84) علیزاده آستاری, علی[بدون چکیده]