تأثیر مکملیاری کورکومین بر وضعیت تغذیه، الگوی قند و لیپید، فشارخون، وضعیت التهاب، استرس اکسیداتیو، شاخصهای هماتولوژیک، عفونت و عملکرد اولیهی کلیه در بیماران پس از پیوند کلیه
چکیده
مقدمه: گیرندگان پیوند کلیه با عوارضی از جمله عملکرد تاخیری کلیه، بیماری قلبی-عروقی، فشارخون بالا، اختلالات چربی و قندخون، التهاب و استرس اکسیداتیو روبه رو هستند. از سوی دیگر، کورکومین میتواند در کاهش این عوامل و بهبود عملکرد کلیه نقش داشته باشد، اما نتایج در مطالعات متناقض گزارش شده است. بنابراین مطالعهی حاضر با هدف بررسی کورکومین-پیپرین بر الگوی قند و چربیخون، فشارخون، التهاب، استرس اکسیداتیو، شاخصهای هماتولوژیک، عفونت و عملکرد اولیهی کلیه در بیماران پس از پیوند کلیه انجام شد.
روش کار و مواد: در این کارآزمایی تصادفی دو سوکور، 50 گیرندهی پیوند کلیه از مرگ مغزی به طور تصادفی به دو گروه دریافتکننده مکمل و دارونما اختصاص داده شدند. افراد در گروه مکمل روزانه یک کپسول حاوی mg 500 کورکومین به همراه mg5 پیپرین و در گروه دارونما یک کپسول حاوی mg 505 مالتودکسترین به مدت 90 روز دریافت کردند. دریافتهای غذایی با استفاده از پرسشنامهی بسامد خوراک که روایایی آن به روش صوری و محتوایی ارزیابی شده بود در ابتدا و انتهای مطالعه جمعآوری شد. در ابتدا و انتهای مطالعه شاخصهای چربی و قندخون، هماتولوژیک، عملکرد کلیه، التهاب و استرس اکسیداتیو اندازهگیری شد. عملکرد تاخیری کلیه پیوندی با استفاده از نسبت کاهش کراتینین در روزهای اول پس از پیوند بررسی شد. بروز عفونت در طول مطالعه با استفاده از کشت ادرار، خون و ترشحات درن، باکتری و میزان لکوسیت استراز ادرار و سطح پروکلسیتونین بررسی شد.
یافته¬ها: نتایج مطالعه نشان داد که افراد در گروه کورکومین نمایهی تودهی بدنی پایینتری در مقایسه با دارونما داشتند، اما سایر شاخصها در ابتدای مطالعه اختلاف آماری معنیداری مشاهده نشد. پس از تعدیل برای مقادیر پایه و نمایهی تودهی بدنی، سطح پروتئین واکنشی C (CRP) و کراتینین سرم و همچنین نسبت کلسترول تام به کلسترول لیپوپروتئین پرچگالی (HDL-C) و نسبت کلسترول لیپوپروتئین کمچگالی (LDL-C) به HDL-C در گروه کورکومین در مقایسه با گروه دارونما به طور معنیداری پایینتر بود. علاوه براین، مکملیاری با کورکومین سبب کاهش در میزان بروز عملکرد تاخیری کلیهی پیوندی شد. در پایان مطالعه با استفاده از آنالیز کوواریانس، دریافت پروتئین، سطح HDL-C، گلوتاتیون پراکسیداز و همچنین کاهش حداقل 30 درصد در کراتینین روز 2 نسبت به روز 1 پس از پیوند در گروه کورکومین در مقایسه با گروه دارونما به طور معنیداری بالاتر بود.
نتیجه¬گیری: یافتههای این مطالعه نشان میدهد که احتمالاً مکملیاری با کورکومین-پیپرین میتواند در کاهش اختلالات چربیخون، التهاب و استرس اکسیداتیو و همچنین در بهبود عملکرد اولیهی کلیهی پیوندی مؤثر باشد. این نتایج نشان میدهد کورکومین-پیپرین ممکن است به عنوان یک عامل کمکی در مدیریت عوارض پس از پیوند کلیه مفید باشد. پیشنهاد میشود که استفاده از کورکومین-پیپرین در گیرندگان پیوند کلیه مورد توجه قرار گیرد. انجام مطالعات بیشتر با حجم نمونه بزرگتر و دوره پیگیری طولانیتر برای تأیید این یافتهها و بررسی اثرات بلندمدت این مکمل ضروری است.
واژه¬های کلیدی: کورکومین، عملکرد تاخیری کلیه، پیوند کلیه، التهاب، استرس اکسیداتیو