بومی سازی و اجرای راهنمای بالینی مراقبت از مادر و نوزاد و خوشایندسازی دوره پس از زایمان سازمان بهداشت جهانی
Abstract
چکیده فارسی
مقدمه: دوره پس از زایمان، یک زمان حیاتی برای زنان، نوزادان، همسران، والدین، مراقبان و خانواده ها می باشد. با توجه به اهمیت استفاده از راهنماهای بالینی جامع و به روز در مراقبت های پس از زایمان، این مطالعه با هدف بومی سازی راهنمای بالینی سازمان بهداشت جهانی و اجرای توصیه های راهنمای بالینی بومی سازی شده در ایران بر پیامدهای مادری پس از زایمان شامل عملکرد مادری، افسردگی و اضطراب اختصاصی پس از زایمان (پیامدهای اولیه)، مراقبت از شیرخوار، مشکلات سلامتی مادر، تجربه خشونت و رضایت از کیفیت مراقبت ها (پیامدهای ثانویه) طراحی و اجرا گردید.
روش پژوهش: این مطالعه در دو بخش انجام گردید؛ در فاز اول راهنمای بالینی مراقبت از مادر و فرزند و خوشایندسازی دوره پس از زایمان سازمان بهداشت جهانی بومی سازی شد و در فاز دوم توصیه¬های راهنمای بالینی بر روی مادران و نوزادان اجرا و پیامدهای مادری و نوزادی سنجش گردید. در فاز اول این مطالعه از روش ADAPTE که یک روش نه گامی برای بومی سازی راهنمای بالینی است، استفاده شد. با استفاده از کلید واژه های جستجو در پایگاه های اطلاعاتی، مرور سیستماتیک انجام و راهنماهای بالینی مرتبط با مراقبت های پس از زایمان طبق معیارهای ورود استخراج گردید. با استفاده از ابزار AGREE-II (The Appraisal of Guidelines for Research and Evaluation II) کیفیت راهنماهای بالینی ارزیابی شد. راهنمای بالینی سازمان بهداشت جهانی بالاترین نمره ارزیابی را کسب نمود و به عنوان راهنمای اصلی انتخاب شد و از راهنمای بالینیNICE (National Institute for Health and Care Excellence) نیز در تدوین توصیه ها استفاده گردید. توصیه ها به روش اجماع نظر متخصصین طی مرحله اول و دوم دلفی نهایی سازی شد و توصیه های راهنمای بالینی پس از زایمان تدوین گردید و جهت ارزیابی خارجی ارسال شد. بخش دوم مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی کنترل شده تصادفی بوده که بر روی 272 زن زایمان کرده بستری بیمارستان های طالقانی و الزهرای شهر تبریز انجام شد. نمونه گیری به روش آسان و در دسترس بوده و پس از تخصیص زنان در مرحله بلافاصله پس از زایمان به گروه مداخله (دریافت کننده مراقبت مبتنی بر توصیه های WHO (World Health Organization) و گروه کنترل (دریافت کننده مراقبت روتین بیمارستان) پرسشنامه های دموگرافیک، مامایی و افسردگی برای آنان تکمیل شد. در گروه مداخله مراقبت از مادر و نوزاد و آموزش ها طبق توصیه های راهنمای بالینی بومی¬سازی شده انجام شد. مداخله شامل ارائه آموزش چهره به چهره در بیمارستان و پس از ترخیص از طریق گروه مادران در روبیکا، به صورت ارائه متن، صوت و فیلم آموزشی مرتبط با توصیه های راهنمای بالینی و انجام پیگیری مشکلات مادر و نوزاد از طریق روبیکا بود. شرکت¬کنندگان تا 6 هفته پس از زایمان پیگیری شدند و چک لیست مشکلات سلامتی مادر، پرسشنامه مراقبت از شیرخوار، افسردگی پس از زایمان، اضطراب اختصاصی پس از زایمان، عملکرد مادری، پرسشنامه سنجش خشونت و چک¬لیست رضایت از کیفیت مراقبت ها تکمیل شد، همچنین در هفته دوم پس از زایمان چک لیست مشکلات سلامتی مادر و پرسشنامه افسردگی نیز تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و آزمون های آماری تی مستقل، من-ویتنی یو، دقیق فیشر، مجذورکای و ANCOVA با تعدیل متغیرهای مخدوشگر تجزیه و تحلیل شد. 05/0> P معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته ها: نتایج حاصل از بخش بومی سازی، در قالب 66 توصیه بالینی در محورهای موضوعی مراقبتی، پیشگیری، درمانی، آموزشی و ارتقای سیستم ارائه گردید، که 49 توصیه از سازمان بهداشت جهانی و 17 توصیه از راهنمای بالینی NICE می باشد. یافته های بخش کمی نشان داد، بین دو گروه از نظر مشخصات فردی- اجتماعی تفاوت آماری معنی دار وجود نداشت (05/0<P). از نظر میانگین نمره کلی عملکرد مادری بارکین (504/0=P)، افسردگی پس از زایمان (346/0=P)، مراقبت از شیرخوار (121/0=P)، اضطراب اختصاصی پس از زایمان (160/0=P) و خشونت (542/0=P) بین دو گروه مداخله و کنترل تفاوت آماری معنی دار وجود نداشت. فراوانی کلی مشکلات مادر در هفته دوم پس از زایمان در گروه مداخله (7/75%) در مقایسه با گروه کنترل (5/87%) به طور معنی داری کمتر بود (012/0=P). فراوانی استفاده از شیرمادر در گروه مداخله 1/87% و در گروه کنترل 6/76% بود که نتایج آزمون مجذور کای اختلاف آماری معنی داری را بین دو گروه نشان داد (027/0=P). از نظر استفاده از روش های پیشگیری از بارداری، در گروه مداخله 3/24% و در گروه کنترل 2/22% از روش های مطمئن پیشگیری از بارداری استفاده می کردند و نتایج آزمون دقیق فیشر اختلاف آماری معنی داری را بین دو گروه نشان داد (035/0=P). رضایت مادران از آموزش ها و توصیه های ارائه شده در گروه مداخله 5/98% و در گروه کنترل 2/88% بود، که نتایج آزمون دقیق فیشر اختلاف آماری معنی داری را بین دو گروه نشان داد (002/0=P).
نتیجه گیری: ارائه مراقبت های مبتنی بر راهنمای بالینی با افزایش فراوانی تغذیه با شیرمادر، استفاده از روش های کنترل موالید و افزایش رضایت مادران از آموزش های ارائه شده همراه می باشد، ولی روی عملکرد مادری، افسردگی و اضطراب پس از زایمان و مراقبت از شیرخوار تأثیر معنی دار نداشت. پیشنهاد می گردد که راهنمای بالینی بومی سازی شده در اختیار سیاست گزاران و برنامه ریزان قرار گیرد و برنامه ریزی های لازم جهت اجرای تمام توصیه های راهنمای بالینی بومی سازی شده فراهم گردد تا گام مهمی در جهت ارتقای مراقبت های پس از زایمان و بهبود تجربه پس از زایمان برداشته شود.