وضعیت ارائه مراقبت های زنمحور توسط ماماهای شهر تبریز و ارائه راهکارهایی جهت ترویج و بهبود مراقبت زنمحور: یک مطالعه ترکیبی متوالی توضیحی
Abstract
چکیده فارسی مقدمه: مراقبت زنمحور، به عنوان ساختار مهمی از با زن بودن، سنگبنای توسعه حرفه مامایی محسوب میشود. مفهومی که به-عنوان ماهیت مراقبت مامایی نه تنها در خدمات زایمان، بلکه در تمامی زمینههای حرفهای مامایی اعمال میشود. با توجه به نقش کلیدی ماماها در ارائه مراقبت زنمحور، کشف و شناسایی عوامل مرتبط با آن، مبنای ارزشمندی برای تدوین مداخلات جهت بهبود وضعیت مراقبت زنمحور ارائه خواهدکرد. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف الف) تعیین وضعیت مراقبت زنمحور و عوامل مرتبط با آن در ماماهای شاغل در بخش دولتی و خصوصی مراکز درمانی شهر تبریز، ب) تببین ادراک ماماها و زنان باردار و زایمانکرده در رابطه با مراقبت زنمحور و موانع و تسهیلکنندههای دستیابی به آن و ج) ارائه راهکارهایی بهمنظور بهبود و ترویج مراقبت زنمحور، انجام گرفت.روش پژوهش: پژوهش حاضر، یک مطالعه ترکیبی با رویکرد متوالی توضیحی است. نوع مطالعه در فاز کمی، مقطعی بود و در این فاز به تعیین ویژگیهای روانسنجی ابزار مراقبت زنمحور-خودگزارشدهی ماماها (WCCS-MSR) و عوامل مرتبط با آن در ماماهای شهر تبریز پرداخته شد. روش نمونهگیری در فاز کمی، تمامشماری بود و تعداد 575 مامای شاغل در مراکز سلامت شهری، بیمارستانهای دولتی (الزهرا، طالقانی، امام علی ارتش و الغدیر ناجا) و بیمارستانهای خصوصی (شهریار، شمس، بهبود و بینالمللی ولیعصر) شهر تبریز وارد مطالعه شدند. به¬منظور جمعآوری اطلاعات، از پرسشنامههای مشخصات دموگرافیک-اجتماعی-شغلی و پرسشنامه مراقبت زنمحور-خودگزارشدهی ماماها استفاده شد. جهت بررسی عوامل مرتبط با مراقبت زنمحور در بین ماماها، در تحلیل دومتغیره از آزمون های تی مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه و در تحلیل چندمتغیره از مدل خطی عمومی برای کنترل متغیرهای مخدوشگر احتمالی استفاده شد. در فاز کیفی نیز، به تببین ادراک ماماها و زنان باردار و زایمانکرده در رابطه با مراقبت زنمحور و موانع و تسهیلکنندههای دستیابی به آن از دیدگاه 15 مامای شاغل در مراکز سلامت شهری، بیمارستانهای دولتی و خصوصی شهر تبریز و 10 زن باردار و زایمانکرده تحت پوشش این ماماها پرداخته شد. اطلاعات با استفاده از مصاحبههای عمیق فردی و یادداشتبرداری جمعآوری گردید و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل محتوای قراردادی انجام گرفت. سپس در فاز دلفی، براساس دادههای بدستآمده در بخش کمی و کیفی مطالعه و نتایج مروری بر متون و نظرات پانل خبرگان، راهکارهایی بهمنظور بهبود و ترویج مراقبت زنمحور ارائه گردید. یافتهها: نتایج بخش کمی مطالعه حاضر نشان داد که ابزار WCCS-MSR، ابزاری روا و پایا در ماماهای جامعه ایرانی میباشد. میانگین (انحرافمعیار) کل مقیاس WCCS-MSR در مطالعه حاضر، برابر 90/215 (44/27) از محدوده نمره قابلکسب 40 تا 280 بود. ماماها بیشترین میانگین نمره را از زیرمقیاس انجام تمامی اقدامات مامایی با مشارکت و همکاری زنان و کمترین میزان نمره را از زیرمقیاس ارائه عملکرد مامایی در چارچوب خدمات مامایی، کسب نمودند. بر طبق مدل خطی عمومی و بعد از تعدیل ویژگیهای جمعیتشناختی-دموگرافیک و شغلی ماماها، وضعیت تأهل مجرد و متأهل به ترتیب [B (فاصله اطمینان 95%): 02/23 (94/7 تا 10/38)؛ 003/0 P=] و [B (فاصله اطمینان 95%): 28/21 (83/6 تا 72/35)؛ 004/0 P=] و میزان درآمد کافی ماماها، [B (فاصله اطمینان 95%): 94/8 (12/0 تا 77/17)؛ 047/0 P=] بهطور معناداری میانگین نمره مراقبت زنمحور را افزایشداد. در صورتی¬که سابقه کار کمتر از 5 سال [B (فاصله اطمینان 95%): 87/7- (79/14- تا 94/0-)؛ 026/0 P=] و وضعیت استخدامی رسمی آزمایشی [B (فاصله اطمینان 95%): 99/17- (95/30- تا 02/5-)؛ 007/0 P=] بهطور معناداری میانگین نمره مراقبت زنمحور را کاهشداد. نتایج تحلیل دادههای کیفی در ماماها، منجر به شکلگیری 11 طبقه اصلی گردید که شامل ارتباط موثر، صلاحیت حرفهای، مراقبت کل نگر فردمحور، تصمیمگیری مشارکتی، مراقبت مستمر، رعایت ارزشهای حرفهای و اخلاقی، ارتقای سواد سلامتی مددجویان، همدلی با مددجویان، موانع مراقبت زنمحور، عوامل تسهیلگر در ارائه مراقبت زنمحور و مزایای مراقبت زنمحور میباشد. همچنین نتایج بخش کیفی از دیدگاه زنان باردار و زایمانکرده نیز، منجر به استخراج 9 طبقه اصلی شد که شامل تعامل موثر ماما-زن، مراقبت فردمحور، تصمیمگیری مشارکتی، اهتمام به تأمین حقوق مددجو، حفظ استقلال مددجو، ارتقای سواد سلامتی مددجو، موانع مراقبت زنمحور، تسهیلکنندههای مراقبت زنمحور، مزایای مراقبت زنمحور میباشد. درنهایت، نتایج فاز دلفی منجر به ارائه 89 بیانیه مراقبت زنمحور در قالب 7 طبقه اصلی شامل توصیههای مربوط به ارزشهای اخلاقی در مراقبت زنمحور، توصیههای مربوط به صلاحیت حرفهای در مراقبت زنمحور، توصیههای مربوط به قوانین شغلی و نظارتی در مراقبت زنمحور، توصیههای مربوط به آموزش زنان و ماماها در مراقبت زنمحور، توصیههای مربوط به لیبر، بارداری و زایمان در مراقبت زنمحور، توصیههای مربوط به سیاستگذاری و اجرایی در مراقبت زنمحور و توصیههای اجتماعی در مراقبت زنمحور گردید. نتیجهگیری: یافتههای مطالعه حاضر نشان داد که وضعیت تأهل، میزان درآمد، سابقه کار و وضعیت استخدامی عواملی بودند که بهطور معنیداری با مراقبت زنمحور ارائهشده توسط ماماها مرتبط بودند. جهت بهبود کیفیت مراقبت زنمحور، تنها انتظار داشتن از ماماها جهت ارائه مراقبت زنمحور بدون درنظر گرفتن موانع و شناسایی عوامل مرتبط، منطقی به نظر نمیرسد. در نتیجه پیشنهاد میگردد که راهکارهای ارائهشده از مطالعه حاضر در اختیار سیاستگذاران و برنامهریزان جهت طراحی مداخلاتی با رویکرد مراقبت زنمحور قرار گیرد.