بررسي اثر افزودن کلونيدين به سرترالين در شدت علاقه و رنج ناشي از جدايي در افسردگي زنان پس از گسستگي عاطفي
Abstract
گسستگي رابطه عاشقانه، سوگ قابل توجهي را به افراد تحميل مي¬کند و در واقع يک چالش روانشناختي و فيزيکي است. مطالعه حاضر يک کارآزمايي باليني براي بررسي اثر درمان با کلونيدين در کاهش شدت علاقه و رنج ناشي از گسستگي عاطفي زنان مي¬باشد.
روش کار: يک نمونه 90 نفري از بيماران زن با ميانگين سني 65/4±55/29 سال انتخاب و به دو گروه مداخله (تعداد=45) و گروه شاهد (تعداد=45) به صورت تصادفي تقسيم شد. تمام بيماران در 6 ماه گذشته افسردگي ناشي از گسستگي رابطه عاشقانه را تجربه کرده بودند. گروه شاهد تحت درمان افسردگي با 50 ميلي¬گرم سرترالين روزانه قرار گرفتند. گروه مداخله درمان اضافي با کلونيدين 05/0 ميلي¬گرم روزانه دريافت کردند. پس از 8 هفته درمان، گزارش ذهني بيماران از شدت رنج و شدت دوست داشتن توسط مقياس آنالوگ بصري(VSA) اندازه گيري شد. شدت رنج و دوست داشتن بين دو گروه با استفاده از آزمون ANCOVA مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
يافته¬ها: در مقايسه ميانگين دو گروه از نظر آماري تفاوت معناداري در کاهش شدت رنج ناشي از جدايي (P<0/000) بعد از درمان وجود داشت، به اين ترتيب که در افرادي که تحت درمان ترکيبي با سرترالين و کلونيدين قرار گرفتند شدت رنج ناشي از جدايي نسبت به گروهي که فقط سرترالين دريافت کردند به صورت معنادار کاهش نشان مي داد. شدت علاقه در هر دو گروه پس از درمان کاهش يافت اما در مقايسه ميانگين، تفاوت معناداري بين دو گروه مشاهده نشد( (P=0.5.