عوامل رفتاری مرتبط با چاقی و ارتباط آن با سواد سلامت دانش آموزان دختر و سواد تغذیه ای مادران آنان در مدارس مقطع متوسطه شهر تبریز،1400
Abstract
چکیده
مقدمه:
عادات غذایی افراد در زمان کودکی و به ویژه نوجوانی شکل می گیرد. از شایعترین اختلالات تغذیهای کودکان و نوجوانان در سراسر جهان، چاقی است که عوامل ژنتیکی، محیطی، روانی، رژیم غذایی و عدم فعالیت بدنی طولانی مدت در آن دخیل است. امروزه سواد سلامت در نوجوانان اهمیت خاصی دارد؛ زیرا افراد با سطح بالای سواد سلامت نسبت به افراد با سواد سلامت محدود، بهرهی بیشتری از پیامدهای بهداشتی میبرند. مادران الگوی کودکان و نوجوانان در مورد رفتارهای غذا خوردن هستند. سطح دانش تغذیهای مادران بر عادات غذایی کودکان و نوجوانان تاثیرگذار است.
روش پژوهش: این مطالعه یک مطالعه توصیفی-همبستگی با حجم نمونه 1117 نفر دانشآموز دختر پایه هفتم و دهم و 731 نفراز مادر آنها که در مدارس شهر تبریز انجام گرفت. در این پژوهش نمونهگیری دانشآموزان بصورت تصادفی چندمرحلهای (خوشهای-طبقهای) انجام گرفت؛ در این مطالعه ابتدا به روش تصادفی ساده تعداد 3 ناحیه انتخاب شد (نواحی 1و3و5) .در مرحله بعدی تعداد دانش آموزان دبیرستان های هر ناحیه برآورد شده و متناسب با تعداد دانش آموزان هر ناحیه، از بین لیست مدارس نواحی منتخب، مدارس با روش تصادفی ساده و متناسب با تعداد کل دانشآموزان انتخاب گردید. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک دانشآموزان و مادران، پرسشنامه مربوط به رفتارهای تعیین کننده چاقی، پرسشنامه مربوط به سواد سلامت نوجوانان و پرسشنامه مربوط به سواد تغذیهای مادران بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16و با آمار توصیفی جهت تعیین فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار متغیرها و آمار استنباطی و آزمون های همبستگی و رگرسیون جهت تعیین ارتباط بین متغیرها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: میانگین (انحراف معیار) رفتارهای تعیین کننده چاقی35/22± 18/124 از محدوده نمره قابل کسب (195-44) بود، سواد سلامت دانشآموزان42/42± 26/165 از محدوه نمره قابل کسب (205-41) و سواد تغذیهای مادران 79/24± 3/18 از محدوده (27-6) بود. ارتباط معنیداری بین نمرهی کلی سواد سلامت و رفتارهای مرتبط با چاقی مشاهده نشد، ولی از بین حیطه های سواد سلامت بین حیطه درک و حیطه خودکارآمدی با رفتارهای مرتبط با چاقی ارتباط معکوس و معنیدار مشاهده شد. P=(0.02)P=(0.03)
علاوه براین ارتباط معنی داری بین نمره کلی سواد تغذیهای مادران و رفتارهای مربتط با چاقی دانشآموزان مشاهده نشد، ولی از بین حیطه های سواد تغذیهای مادران بین حیطه محاسبه واحدهای غذایی و محاسبه تغذیه ای و خواندن برچسب با رفتارهای مرتبط با چاقی ارتباط معکوس و معنی دار مشاهده شد. P=(0.04)P=(0.02)
نتیجهگیری: با توجه به سواد تغذیه ای ناکافی مادران و پایین بودن برخی از حیطه های سواد سلامت دانش آموزان و بالا بودن عوامل رفتاری مرتبط با چاقی، به نظر می رسد لازم است توجه بیشتری به ارائه اطلاعات و آموزش به نوجوانان و خانواده هایشان در زمینه پیشگیری و کنترل چاقی ارائه شود. با توجه به نقش کلیدی پرستاران در مدارس آنها میتوانند با برگزاری کلاس های آموزشی برای دانش آموزان و مادرانشان در خصوص سواد سلامت و سواد تغذیه ای به ارتقای آنها کمک نمایند.