بررسی تغییرات کمی الکتروانسفالوگرافی مغز در حین اجراء تكليف خستگی ذهنی
Abstract
خستگی ذهنی و یا اصطلاحاً خستگی شناختی به نوعی از احساس کم انگیزشی و بیانرژی بودن در فرد اطلاق میشود که میتواند با ضعف فیزیکی و حس عدم توانایی برای ادامه کار همراه باشد. در حقیقت این نوع از خستگی پدیدهای روانی-شناختی و بسیار رایج است که به صورت عارضه جانبی بیماریهای مختلف روانی و عصبی ایجاد شده و یا حتی در افراد طبیعی و سالم بروز و ظهور پیدا کند. این پدیده خستگی ذهنی آثار فیزیولوژیکی و زیستی متعددی در مغز دارد و به دنبال بروز خستگی ذهنی، تغییراتی در امواج مغزی رخ میدهد. بنابراین ما بر آن شدیم تا این تغییرات کمی الکتروانسفالوگرافی مغز را در حین اجراء تکلیف خستگی ذهنی مورد ارزیابی قرار دهیم.
روش کار:
30 شرکت کننده (15 شرکت کننده زن و 15شرکت کننده مرد) در بازه سنی 18 تا 30 سال در این مطالعه کردند. پس از اخذ فرم رضایتمندی آگاهانه، تمامی مشارکت کنندگان به مدت 30 دقیقه توسط تکلیف شناختی استروپ دچار خستگی ذهنی شدند. همزمان با اجرای تکلیف ثبت فعالیت الکتریکی مغز صورت گرفت. قبل و بعد از تکمیل تکلیف خستگی، از مشارکت کنندگان تکلیف شناختی توجهی که نسبت به بروز خستگی ذهنی حساس میباشد اخذ شد. همچنین بررسی میزان خستگی ذهنی توسط مقیاس آنالوگ چشمی (VAS) و با پرسش از خود فرد انجام پذیرفت. همچنین مشارکت کنندگان از نظر نوار مغزی پایه مورد بررسی قرار گرفتند.
میزان خستگی ذهنی افراد (حس بیانگیزگی، کاهش توجه و تمرکز، ناتوانی در حفظ تمرکز) مورد بررسی قرار گرفت. تغییرات نوار مغزی علاوه بر قبل و بعد از اجرای تکلیف، در بازههای زمانی 10 دقیقهای حین اجرای تکلیف مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها:
مقادیر ععدی VASو نمره کفایت تکلیف خستگی ذهنی قبل و بعد از اجرای تکلیف خستگی استروپ به صورت معناداری تغییر یافتهاند. که این امر نشان دهنده القاء موفقیت آمیز خستگی ذهنی در افراد میباشد. تنها اثر معنادار مربوط به عامل زمان بود. به این معنی که توان سیگنال ثبت شده در زمانهای متوالی اجرای تجربه تغییرات معنادار داشته است. سایر اثرات و تعاملات معنادار نبودند.