اثر مکمل میواینوزیتول بر وضعیت تغذیهای، عملکرد کبدی و استرس اکسیداتیو در بیماران مبتلابه کبد چرب غیرالکلی
Abstract
چکیده فارسی
مقدمه و هدف: بیماری کبد چرب غیرالکلی (NAFLD)، شایعترین بیماری مزمن کبدی در جهان بوده و با تجمع چربی در هپاتوسیتها به میزان بیش از 5 تا 10درصد وزن کبد، در غیاب سوءمصرف الکل (بیش از 20 گرم در زنان و بیش از 30 گرم در مردان)، مصرف دارو و عوامل ویروسی تعریف میشود. گرچه تاکنون درمان تأییدشدهای برای NAFLD مطرح نشده ولی تغییرات سبک زندگی شامل رژیم و ورزش و نیز استفاده از مکملهای آنتیاکسیدانی برای مدیریت این بیماری پیشنهادشده است.از جمله آنتی¬اکسیدان¬های مورد بحث اینوزیتول¬ها هستند. اینوزیتول¬ها قندهای الکلی شش کربنه با عملکرد¬های فیزیولوژیکی متعدد بوده و رایج¬¬¬ترین آن میواینوزیتول (MI) است. شواهدی از فعالیتهای ضدالتهابی، آنتیاکسیدانی و ضد دیابتی MI گزارششده است. این مطالعه باهدف تعیین اثر مکمل MI بر نشانگرهای استرس اکسیداتیو در بیماران چاق مبتلابه NAFLD انجام شد.
مواد و روشها: در این کار آزمایی بالینی تصادفی دوسوکور کنترلشده با دارونما، 51 بیمار چاق مبتلابه NAFLD (درجهیک و دو) بهطور تصادفی برای دریافت MI (4 گرم در روز) یا دارونما (مالتودکسترین) همراه با توصیههای غذایی به مدت 8 هفته وارد مطالعه شدند. همه¬ی افراد فرم رضایت آگاهانه و سپس اطلاعات فردی را تکمیل نمودند. در ابتدا و انتهای مطالعه، پرسشنامههای کوتاه شده فعالیت بدنی IPAQ-SF)) و 24 ساعت یادآمد غذایی سهروزه توسط بیماران تکمیل و وزن، قد، دور کمر و دور باسن توسط کارشناس تغذیه اندازهگیری و وضعیت عملکرد کبدی به روش اولتراسونوگرافی کبد توسط رادیولوژیست ارزیابی شد. بعد از خونگیری افراد در حالت ناشتا، یک قسمت خون تام و قسمتی دیگر بعد از جداسازی سرم در دمای 70- درجه سانتیگراد،برای ارزیابی نشانگرهای استرس اکسیداتیو (سطوح TAC، GPx، SOD، MDA، CAT و NO و فعالیت آریل استراز PON1) و آنزیمهای ALT و AST در پایان مطالعه ذخیره¬سازی شد.
یافتهها: گرچه شاخصهای چاقی بهطور قابلتوجهی در هر دو گروه کاهش یافت ولی مکمل یاری با MI در مقایسه با دارونما سبب کاهش معنی¬دار وزن (049/0P=) وکاهش حاشیه ای BMI گردید. احساس گرسنگی، تمایل به غذا، میل به خوردن غذاهای شیرین و چرب در هر دو گروه بهطور معنیداری کاهش یافت (05/0P<). در پایان مطالعه پس از تعدیل برای مقادیر پایه و تغییر انرژی دریافتی، تنها کاهش امتیاز تمایل مصرف غذای چرب درگروه MI بهطور معنیداری بیشتر از دارونما بود. (34/0 P=). گرچه گلوتاتیون پراکسیداز (GPx) و سوپراکسید دیسموتاز (SOD) در هر دو گروه موردمطالعه بهطور معنیداری افزایش یافت (05/0P<)، اما تفاوت بین گروه در پایان مطالعه پس از تعدیل برای مقادیر پایه و تغییر انرژی دریافتی معنی دار نبود. تغییرات سایر نشانگرهای زیستی استرس اکسیداتیو جز نیتریک اکساید سرم (NO) در بین دو گروه ازنظر آماری معنیدار نبود. بعلاوه، در انتهای مطالعه، علیرغم کاهش غیرمعنیدار AST در گروه MIدر مقایسه با دارونما، تنها تغییرات ALT و نسبت AST/ALT سرم در بین دو گروه بعد از تعدیل برای مقادیر پایه و تغییرات انرژی ازنظر آماری معنیدار بود (به ترتیب 027/0P= و 006/0P=). همچنین، مقایسه بین گروهی امتیاز فیبروز کبدی در پایان مطالعه ازنظر آماری معنی دار نبود.
نتیجهگیری: مکمل MI سبب بهبود برخی نشانگرهای زیستی استرس اکسیداتیو و شاخص¬های تن¬سنجی و عملکرد کبد در بیماران NAFLD میگردد و در صورت تایید مطالعات آتی احتمالاً بتوان از آن بهعنوان مکمل کمک درمانی NAFLD در کنار اصلاح سبک زندگی استفاده نمود.
کلمات کلیدی: میواینوزیتول (MI)، استرس اکسیداتیو، بیماری کبد چرب غیرالکلی (NAFLD)