اثر مکمل میواینوزیتول بر وضعیت تغذیهای، عوامل کاردیو متابولیکی، عملکرد کبدی و بیان ژنهای HIF1α، NF-kB، TNF-α، IL-1β و IL-6 در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی
Abstract
بالا (HDL-c)) و پائین (LDL-c)، آنزیمهای کبدی آسپارتات ترانسآمیناز (AST)، آلانین ترانسآمیناز (ALT) صورت گرفت. سپس، امتیاز فیبروز کبد با دارابودن آلبومین و تعداد پلاکتها و مقاومت به انسولین با HOMA-IR برآورد شد. همچنین ، سطح بیان ژن¬های HIF1α، NF-κB، TNF-α، IL-1β و IL-6 در بافت PBMCs و با استفاده از تکنیک Real-time PCR ارزیابی شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که مکمل یاری با MI در مقایسه با دارونما سبب کاهش وزن (0.049P=) و اندازه توده¬ی چربی بدن (FM) (0.002P=) و افزایش در درصد توده¬ی بدون چربی (FFM) (0.004P=) شد. همچنین، در انتهای مطالعه تفاوت معنیدار بینگروهی به نفع مکمل MI در بهبود حساسیت انسولینی (کاهش انسولین (0.008P=) و HOMA-IR (0.046P=))، الگوی لیپیدی (کاهش TC (0.010P=)، LDL-c (0.004P=) و افزایش HDL-c (0.016P=)) و کاهش SBP (0.006P=) مشاهده گردید. درحالیکه هیچ تفاوت معنیداری در دریافت غذایی، BMI و سایر عوامل کاردیومتابولیکی یافت نشد. علاوه بر این، تأثیر خفیف ضدالتهابی MI با کاهش معنیدار بیان ژن HIF1α (0.011P=) و مهار معنی¬دار بیان ژن TNF-α (0.005P=) در مقایسه با دارونما دیده شد هر چند، در بیان سایر ژن¬های پیش¬برنده¬ی التهاب تغییر معنی¬داری ایجاد نکرد. مکمل یاری با MI سبب کاهش معنیدار نسبت AST/ALT (0.006P=) و شدت استئاتوز کبدی (0.014P=) بدون تغییر معنیدار در سطوح آنزیم ALT، ASTو امتیاز فیبروز کبدی شد.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر حاکی از اثرات مفید مکمل MI در بهبود عوامل خطر NAFLD و شدت استئاتوز کبدی میباشد و احتمالاً از MI بتوان بهعنوان مکمل درمانی NAFLD استفاده نمود. بااینوجود، انجام مطالعات بیشتر با طول مدت مداخله طولانی¬تر جهت تأیید نتایج بهدستآمده پیشنهاد می¬گردد.
واژگان کلیدی: بیماری کبد چرب غیرالکلی، میواینوزیتول، ژن¬های التهابی، عوامل کاردیومتابولیکی