مقایسه پیامدهای کوتاهمدت تجویز بولوس کلسیم با انفوزیون مداوم آن در تغذیه وریدی نوزادان نارس
Abstract
حمایت تغذیهای در نوزادان بستری، همواره یکی از چالشهای اساسی طب نوزادان بوده است. یکی از نیازهای روزانه نوزادان به ویژه نوزادان نارس دریافت روزانه کلسیم میباشد. با این حال در مورد بهترین روش تجویز کلسیم در این نوزادان اتفاق نظر وجود ندارد. از این روز در این مطالعه به مقایسه پیامدهای کوتاهمدت تجویز بولوس کلسیم با انفوزیون مداوم آن در تغذیه وریدی نوزادان نارس پرداختیم.
روش کار: تعداد 87 نوزاد نارس با سن حاملگی کمتر از 32هفته و با وزن تولد کمتر از 1500گرم وارد مطالعه شدند و سپس به طور تصادفی به دو گروه درمان بولوس و انفوزیون تقسیم شدند. سپس فاکتورهای مورد مطالعه برای هر یک از نوزادان استخراج و بین دو گروه مورد مطالعه مقایسه گردید.
یافتهها: سطح سرمی ALP در روز 45 تولد در گروه تزریق بولوس کلسیم وریدیIU/L 341.39± 988.26 و در گروه انفوزیون مداومIU/L 304.59 ± 753.28 گزارش گردید ( P = 0.002). در استفاده از شاخص ALP<900 IU برای تشخیص استئوپنی پره مچوریتی، میزان بروز استئوپنی پره مچوریتی در بیمارانی که کلسیم بولوس دریافت کرده بودند (52.6%) حدود سه برابر بیشتر از بیمارانی بود که انفوزیون کلسیم (25%) دریافت کردند ( 0.012 P= ). همچنین میزان سرمی فسفر به طور معنی داری در 45 روزگی در گروه بولوس پایین تر از گروه انفوزیون مداوم بود ( P = 0.007 ). از نظر میزان بروز هیپوکلسمی و یا هیپرکلسمی بین دو گروه تفاوت معنیداری وجود نداشت. در این مطالعه عوارض دیگری از تزریق کلسیم وریدی در هیچیک از بیماران دو گروه مشاهده نشد.