تاثير رژیم کاهش وزن بر پایه رژیم غذایی DASH برسطوح سرمی لیپوپلی ¬ساکارید و وضعیت Meta-inflammation در بيماران مبتلا به كبد چرب غيرالكلي
Abstract
چکیده فارسی
مقدمه: بیماری کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) شایع¬ترین علت بیماری کبد در سراسر جهان است. Meta-inflammation به التهاب مزمن با درجه خفیف اطلاق میشود که در بافتهای متابولیک نظیر بافت آدیپوز و کبد اتفاق میافتد و باعث تغییر متابولیسم سیستمیک میگردد. شواهد فزایندهای وجود دارد که رژیم غذایی و مواد مغذی می¬توانند بر پاتوفیزیولوژی و درمان NAFLD تأثیر بگذارند. تغذیه یکی از مهم¬ترین عوامل موثر بر توسعه NAFLD است. الگوهای غذایی و عادات مختلف می¬تواند از پیشرفت NAFLD جلوگیری کند یا برعکس باعث افزایش آن شود. یکی از الگوهای تغذیه ای اثبات شده، رژیم غذایی "رویکرد غذایی برای توقف فشارخون" (DASH) است که سرشار از میوهها، سبزیجات، غلات کامل، محصولات لبنی کمچرب، حبوبات و آجیل است، اما چربی اشباع، سدیم و قندهای افزوده کمی دارد. با توجه به محدود بودن مطالعات در مورد رژیم غذایی کاهش وزن DASH در بیماران مبتلا به NAFLD، مطالعه حاضر با هدف تاثير رژیم کاهش وزن بر پایه رژیم غذایی DASH برسطوح سرمی لیپوپلی ساکارید و وضعیت Meta-inflammation در بيماران مبتلا به كبد چرب غير الكلي طراحی شد.
روش کار:
در این کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور، 40 بیمار مبتلا به NAFLD به مدت 8 هفته به طور مساوی در دو گروه رژیم کاهش وزن بر پایه DASH یا رژیم نرمال محدود از کالری قرار گرفتند. در رژیم DASH توصیه به افزایش مصرف میوه، سبزی، لبنیات کم¬چرب، غلات کامل، مغزها و حبوبات و کاهش مصرف اسیدهای چرب اشباع، نمک، گوشت قرمز و قندهای ساده نسبت به گروه کنترل شد. ویژگیهای فردی در ابتدای مطالعه اخذ و پرسشنامههای فعالیت فیزیکی (IPAQ)، ثبت غذایی سه روزه و نیز اندازه¬گیریهای تنسنجی در ابتدا و انتهای مداخله تکمیل
شد. همچنین اندازهگیری سطوح شاخصهای Meta-inflammation، لیپوپلی ساکارید، آنزیمهای کبدی و شدت استئاتوز کبدی در ابتدا و بعد از 8 هفته بررسی شد.
یافتهها: گرچه دو گروه در ابتدا تفاوت معنیداری از نظر میانگین شاخصهای متابولیکی، وضعیت تغذیهای و عملکرد کبدی نداشتند ولی در انتهای مطالعه، پیروی از رژیم کاهش وزن DASH سبب کاهش معنیداری در غلظت سرمی LPS(011/0=p)، MCP-1(027/0=p)، TLR-4 (004/0=p)، AST (008/0p=) و شدت استئاتوز (009/0=p) در مقایسه با گروه کنترل پس از تعدیل مقادیر پایه، تغییرات وزن و فعالیت بدنی شد. با این حال، هیچ تفاوتی در سطح سرمی ALT و نسبت AST/ALT بین گروهها وجود نداشت.
نتیجهگیری: به نظر می¬رسد پیروی از رژیم غذایی کاهش وزن بر پایه DASH در مقایسه با رژیم کنترل محدود از کالری به مدت 8 هفته، در بهبود Meta-inflammation، لیپوپلی ساکارید و شدت استئاتوز کبدی موثرتر باشد.
کلمات کلیدی: DASH، کبدچرب غیرالکلی، Meta-inflammation، لیپوپلی ساکارید