تدوین ارزش نسبی خدمات جراحی منتخب در مراکز آموزشی - درمانی دانشگاه علوم پزشکی تبریز
Abstract
چکیده:
مقدمه: ارزش نسبی واحد کار، روش اصلی برای بازپرداخت به جراحان و ابزاری برای سنجش کار آنها است. شواهد موجود نشان میدهد که ارزش نسبی واحد کار به طور دقیق بیانگر میزان کار جراح نیست و در محاسبه میزان کار ارائه شده توسط جراحان با انتقاداتی روبروست؛ بنابراین، مطالعه حاضر سعی در ایجاد یک مدل بومی برای اندازهگیری کار جراحان دارد.
روش کار و مواد: مطالعة حاضر، مطالعهای کمی - کیفی است که در دوفاز اصلی تعیین عوامل مؤثر و توسعه مدل انجام شد. برای جمعآوری دادهها در این مطالعه از مرور متون، بحثهای گروهی متمرکز و مصاحبههای نیمهساختاریافته استفاده شد. برای تجزیه¬¬¬وتحلیل دادهها و نهاییسازی مدل بومی از تکنیکهای تحلیل محتوا، تحلیل دادههای اکتشافی، و تحلیل سلسلهمراتبی استفاده شد.
یافتهها: در این مطالعه یازده عامل بهعنوان عوامل مؤثر در کارجراحان شناسایی شدند. این عوامل موثر در سه دسته کلی با عنوان وضعیت بیمار (سن بیمار، شدت و وخامت بیماری در زمان مراجعه، و بیماریهای همراه)، ماهیت بیماری (طول زمان جراحی، پیچیدگی، سختی فیزیکی، ریسک و مراقبتهای قبل و بعد از جراحی)، و شرایط ارائهدهنده خدمت (تمایل جراح، استرس تحمیل شده به پزشک، و مهارت جراح) دستهبندی شدند؛ میزان تأثیر هر دسته در مدل نهایی به ترتیب برابر با 17%، 51% و 32% به دست آمد.
نتیجهگیری: تعیین یک مقدار ثابت برای پرداخت برای هر پروسیجر به طور دقیق میزان خدمت ارائه شده توسط جراح برای هر پروسیجر را بهخوبی نشان نمیدهد. عوامل متعددی مانند وضعیت بیمار، خصوصیات جراح و مشخصات بیماری بر میزان کار جراحان در اتاق عمل تأثیر میگذارد. سنجش درست کار جراح گام مهمی در جهت ایجاد عدالت در پرداخت در نظام سلامت و دسترسی بهتر بیماران است.