تأثیر مکمل سیاهدانه، کورکومین و سیاهدانه-کورکومین بر بیومارکرهای turn over استخوانی در زنان یائسه مبتلابه استئوپوروز اولیه: کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده سه سوکور
Abstract
امروزه از روشهای سنتی و طب گیاهی در درمان بسیاری از بیماریها بهویژه اختلالات متابولیک و سیستمیک استفاده می¬گردد. در این خصوص، استفاده از روغن یا عصارههای سیاهدانه و زردچوبه یا کورکومین به دلیل اثرات وسیع ضدالتهابی و آنتیاکسیدانی آنها بسیار موردتوجه قرارگرفته است. بر اساس برخی مطالعات بر روی مدلهای حیوانی، تأثیرات معنیداری از این دو گیاه بر روی دانسیته استخوانی و تعدیل پروسههای مرتبط با turnover استخوانی مشاهدهشده است. هدف از این مطالعه ارزیابی تأثیر روغن یا عصاره این دو گیاه بهطور مجزا و یا ترکیبی بر روی turnover استخوانی و بیومارکرهای مرتبط و بررسی ایمنی آنها در زنان منوپوز بوده است.
روش کار: مطالعه حاضر کارآزمایی بالینی تصادفی سه سو کور با طرح فاکتوریل بود که روی 120 خانم یائسه 50 تا 65 ساله مبتلابه استئوپورز یا استئوپنی انجام شد. بیماران بهصورت تصادفی به چهار گروه دریافتکننده پلاسبو (میکروکریستالین سلولز)، دریافتکننده مکمل نانومیسل کورکومین (80 میلیگرم)، دریافتکننده مکمل روغن سیاهدانه (1000 میلیگرم) و دریافتکننده مکمل سیاهدانه-نانوکورکومین به مدت 6 ماه تقسیم شدند. همچنین بیماران با توجه به دانسیته استخوانی تحت درمان 70 میلیگرم آلندرونات و یا 500 میلیگرم کلسیم و ویتامین دی (400 واحد) بودند. سطح سرمی استئوکلسین، استئوپونتین و آلکالین فسفاتاز قبل و بعد از مداخله ارزیابی شد. برای بررسی Safety، سطوح اوره، کراتینین، آسپارتات ترانس آمیناز و آلانین ترانس آمیناز ارزیابی شد.
نتایج: در گروه سیاهدانه (029/0P=) و کورکومین-سیاهدانه (015/0P=) بهطور معناداری سطح سرمی آلکالن فسفاتاز نسبت به پلاسبو کاهش یافت. بعد از adjustment متغیرهای مخدوش گر، این اثر هنوز در گروه کورکومین-سیاهدانه نسبت به گروه پلاسبو (004/0P=) و نسبت به گروه کورکومین (039/0P=) وجود داشت. سطح استئوکلسین و استئوپونتین در همه چهار گروه مطالعه کاهش داشت. اما در آنالیز بین گروهی تغییرات این دو بیومارکر غیر معنادار بود. ارزیابی متابولیت های کلیوی و سطوح آنزیمهای کبدی در دوزهای تجویزی، هیچ توکسیسیتی را نشان نداد.