بررسی استراتژی های مختلف قطع تجویز فشار مثبت راههای هوائی (NCPAP) درنوزادان نارس مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی
Abstract
استراتژی های مختلفی برای قطع حمایت تنفسی ازطریق فشار مثبت راههای هوایی درنوزادان ارایه شده است ولی تاکنون اتفاق نظری درمورد آن وجودندارد. باتوجه به عوارض تجویز طولانی مدت فشارمثبت بر راههای هوایی وعوارض ناشی از مصرف اکسیژن در نوزادان نارس تعیین استراتژی عملی برای کوتاه کردن دوره و شدت فشارمثبت در راههای هوایی وکاستن از میزان و مدت زمان استفاده ازاکسیژن امری ضروری بنظرمیرسد لذا دراین مطالعه به بررسی استراتژی های مختلف قطع تجویز فشار مثبت راههای هوائی (NCPAP) درنوزادان نارس مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی پرداختیم.
روش کار: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی شده بدون کورسازی بود که در طی سال های 98-1395 با مشارکت 100 نوزاد نارس 26 تا 32 هفته مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی متولد شده در مرکز آموزشی درمانی الزهرا تبریز انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در چهار گروه تقسیم شدند. گروه اول با رسیدن فشار مثبت انتهای بازدمی راه های هوایی به 5 و کسر اکسیژن مصرفی به 30% نوزادان تحت حمایت تنفسی با HFNC به میزان سه لیتردر دقیقه و کسر اکسیژنی 30% قرار گرفتند. گروه دوم با رسیدن فشار مثبت انتهای بازدمی راه های هوایی به 3 و کسر اکسیژن مصرفی به 25% نوزادان تحت حمایت تنفسی با HFNC سه لیتردر دقیقه و کسر اکسیژنی 25% قرار می گیرند. گروه سوم با رسیدن فشار مثبت راه های هوایی به 3 و کسر اکسیژن مصرفی به 25% نوزادان تحت حمایت تنفسی با اکسی هود 5_6 لیتر در دقیقه و کسر اکسیژن مصرفی 30% قرار می گیرند. گروه چهارم تدریجا هر 8 ساعت 1 سانتی متر آب فشارمثبت راه های هوایی (PEEP) کاهش یافته و با رسیدن فشار مثبت راه های هوایی به 3 و کسر اکسیژن مصرفی به 25% حمایت تنفسی نوزادان قطع شد و نوزادان در هوای اتاق قرار گرفتند. سپس تغییرات اسکور تنفسی‚ نیاز به اکسیژن درمانی, طول مدت بستری نوزادان, میزان بروز رتینوپاتی نارسی, دوره زمانی تکمیل تغذیه دهانی, میزان بروز خونریزی داخل بطنی, میزان مرگ ومیر و میزان بروز بیماری مزمن ریوی را در بین گروه ها با هم مقایسه نمودیم.
یافته ها :مقایسه تغییرات اسکورتنفسی و میزان بهبودی درگروه HFNC-30 (001/0=P) و سپس گروه HFNC-25 (014/0=P) و پس از آن در گروه OXY HOOD (029/0=P) مشاهده شد. نتایج سه گروه از نظر عدم وقوع آپنه بررسی شد که نتایج به ترتیب در گروه HFNC-30 (001/0=P) و سپس گروه HFNC-25 (01/0=P) و پس از آن در گروه OXY HOOD (019/0=P) با بهبودی معناداری همراه بودند. میانگین طول مدت بستری پس از مداخله نیز نشان داد که هیچ اختلاف آماری معناداری بین سه گروه وجود ندارد(096/0=P). همچنین در هیچ کدام از گروه ها نیاز به افزایش FIO2 مشاهده نشد. ROP نیازمند مداخله در 4 نفر از نوزادان گروه Oxy Hood ، در 2 نفر از نوزادان گروه HFNC-25 و در یک نفر از نوزادان گروه HFNC-30 دیده شد که مقایسه نتایج سه گروه به صورت معناداری با یکدیگر اختلاف داشت(048/0=P). تمامی موارد ابتلا به سندرم دیسترس تنفسی با بهبودی کامل همراه شدند که این امر حاکی از آن است که هر سه روش مداخله در بهبود دیسترس تنفسی موثر بوده است؛ مرگ و میر بیمارستانی در هیچ کدام از گروه ها مشاهده نشد. در هر سه گروه تغذیه دهانی در تمامی کودکان صورت گرفت که نشان دهنده اثربخشی مطلوب این سه روش درمانی در نوزادان نارس مورد مطالعه بودند.