ارزیابی ارگونومیکی اعمال گشتاور دودستی هنگام کار با دو نوع ابزاردستی
Abstract
چکیده
علیرغم گسترش فرایندهای خودکار، هنوز، سطح تعامل اولیه با محیط برای بسیاری از کاربران، ابزاردستی میباشد. گاهی اوقات هنگام استفاده از ابزاردستی، استفاده از هر دو دست جهت کنترل یا اعمال نیروی بیشتر نیاز است. این مطالعه ی توصیفی- تحلیلی، آزمایشگاهی و کاربردی، در دو بخش انجام شد. در بخش اول، اثر قطر دسته (3، 4 و 5 سانتی¬متر)، طول دسته (5/0، 1 و 5/1 برابر پهنای شانه)، صفحه ی اعمال نیرو (عرضی و تاجی)، ارتفاع قطعه ی کار (شانه، آرنج و بند انگشت) و جهت حرکتی (ساعتگرد و پادساعتگرد) هنگام استفاده از آچار T شکل در 20 نفر و در بخش دوم، اثر پهنای چنگش (5/4، 5/5 و 5/6 سانتی متر)، صفحه ی اعمال نیرو (عرضی و سهمی)، ارتفاع قطعه ی کار (شانه، آرنج و بند انگشت) و جهت حرکتی (ساعتگرد و پادساعتگرد) هنگام استفاده از انبرقفلی در 22 نفر بر حداکثر گشتاور ارادی ایزومتریک، راحتی، ناراحتی و کاربردپذیری بررسی گردید. هر فرد حداکثر گشتاور خود را در 36 موقعیت مختلف وارد کرد. بدین ترتیب که طی 3-2 ثانیه، نیروی خود را تا حداکثر بالا برده، طی 3 ثانیه سعی در حفظ آن و طی 3-2 ثانیه آن را به صفر کاهش داد. این مرحله برای هر موقعیت، دو بار اجرا و حداکثر گشتاور در هر دو مرحله ثبت گردید. در صورتی که اختلاف حداکثر مقادیر ثبت شده در هر بار تست با یکدیگر کمتر از 10 درصد بود، میانگین آنها در آزمون های تحلیلی بعدی مورد استفاده قرار می گرفت. پرسشنامه های راحتی، ناراحتی و کاربردپذیری پس از آزمون هر موقعیت تکمیل شدند. یافته های بخش اول نشان داد قطر دسته، تأثیر معنادار بر گشتاور نداشت اگرچه که دسته ی آچار با قطر 3 سانتی متر، راحتی و کاربردپذیری بالاتری داشت. گشتاور بیشتری هنگام استفاده از آچار T شکل با طول 1 و 5/1 برابر پهنای شانه و همچنین در صفحه ی آناتومیکی تاجی، در ارتفاع های شانه و بند انگشت و در جهت پادساعتگرد ثبت گردید. طول دسته برابر با پهنای شانه دارای راحتی و قابلیت استفاده ی بالاتری بود. نتایج بخش دوم نشان داد انبرقفلی با پهنای چنگش 5/4 سانتی متر، راحتی و کاربردپذیری بالاتری داشت. گشتاور بیشتری در صفحه ی آناتومیکی سهمی و در جهت ساعتگرد ثبت گردید. در صفحه ی آناتومیکی سهمی و عرضی بیشترین گشتاور به ترتیب در ارتفاع های بندانگشت و آرنج ثبت شد. در هر دو بخش مطالعه، تعامل های معنادار بین متغیرها وجود داشت و بدین ترتیب، در نظر گرفتن همزمان آنها هنگام شناسایی ویژگی های بهینه ی ابزاردستی و ایستگاه کاری ضرورت دارد. مطالعه ی حاضر با بررسی دو نوع گشتاور دودستی مختلف نشان داد نمی توان قانون یکسانی را برای سطح بهینه ی هر یک از فاکتورهای مرتبط با طراحی ابزاردستی و ایستگاه کاری هنگام اعمال گشتاور، به صورت کلی بیان داشت و نیاز به بررسی ویژگی های بهینه ی ابزاردستی و ایستگاه کاری هنگام اعمال گشتاورهای متفاوت به صورت مجزا وجود دارد. از دیگر نتایج مطالعه آن بود که دستورالعمل های ارگونومیکی موجود (برای مثال کار کردن در ارتفاع آرنج به دلیل پوسچر بهینه) همیشه قابل توصیه نیستند. یافته های مطالعه ی حاضر در توسعه ی دستورالعمل های ارگونومیکی با در نظر داشتن فعالیت های روزمره و شغلی که نیاز به گشتاور دودستی با ابزاردستی دارند، می توانند کمک کننده باشند.