شناسایی و اولویتبندی موانع عملکرد مبتنی بر شواهد: یک مطالعه چند روشی
Abstract
چکیده فارسی
مقدمه: عملکرد مبتنی بر شواهد به معنای تلفیق بهترین شواهد پژوهشی موجود با تجربیات بالینی ، ارزشها و انتظارات بیماران است. شواهد موجود نشان میدهد که موانع زیادی بر سر راه مبتنی بر شواهد وجود دارد. از اینرو هدف مطالعه حاضر به روز رسانی موانع موجود در متون، شناسایی موانع جدید از دیدگاه صاحبنظران بین المللی و اولویت بندی این موانع می باشد.
روش: این مطالعه در سه مرحله کلی انجام گرفت. در مرحله اول از طریق مرور نظام مند مطالعات منتشر شده بعد از سال 2014 بررسی شد. اطلاعات مورد نیاز، با استفاده از جستجوی کلیدواژههای مرتبط در پایگاههای اطلاعاتی جمع آوری شد. پس از بررسی دقیق عناوین و چکیدههای مقالات، مواردی که ارتباط ضعیفی با اهداف مطالعه دارند، حذف شدند. بعد از مطالعه دقیق و استخراج اطلاعات مورد نیاز، نتایج استخراج شده ابتدا در خلاصه و سپس جدول استخراج داده (Extraction Table) به صورت دستی تحلیل شد. در مرحله دوم برای شناسایی موانع جدید و بیشتر و همچنین شناسایی راهکارهای رفع این موانع، با استفاده از پرسشنامه سوال باز از دیدگاه 123 صاحبنظر کشوری و بین المللی در زمینه عملکرد مبتنی بر شواهد، استفاده شد. پرسشنامهها از طریق ایمیل به افراد ارسال شد. در مرحله سوم، بعد از ادغام نتایج مرحله اول و دوم و نهایی کردن لیست موانع، بر اساس چهار معیار اهمیت، قابلیت بهبود، هزینه-اثربخشی و ضرورت به موانع از یک تا چهار نمره داده شد. موانع عملکرد مبتنی بر شواهد، طبق نظرات صاحبنظران بین المللی حوزهی عملکرد مبتنی بر شواهد در قالب ماتریس اولویت بندی انجام شد. نتایج در نرمافزار SPSS:25 و توسط آزمونهای آماری مربوطه (T-Test و One-Way Anova) تحلیل شدند.
یافتهها: در نهایت77 مقاله وارد مطالعه شد. موانع استخراج شده در 5 حوزه مراقبتهای تخصصی/بیمارستانی (50 مطالعه و 67% موانع)، مراقبتهای بهداشتی اولیه (5 مطالعه و 6% موانع)، مراقبتهای بازتوانی و توانبخشی(11 مطالعه و 11% موانع)، آموزش پزشکی(5 مطالعه و 5% موانع)، و مدیریت و تصمیم گیری نظام سلامت (6 مطالعه و 12% موانع) تقسیم بندی گردید. کمبود زمان (80بار)، کمبود حمایت و پشتیبانی (70 بار) و مهارتهای ناکافی (63 بار) بیشترین تکرار را داشتند. پس از جمعبندی نتایج حاصل از سئوال باز پس از حذف موارد تکراری و دستهبندی و کدبندی موانع و راهکارهای اشاره شده، 45 مانع در 9 گروه و 41 راهکار در 6 گروه قرار گرفتند. موانع اشاره شده در گروههای موانع سازمانی، موانع آموزشی، موانع مربوط به شواهد، موانع فردی، موانع مربوط به ترجمان دانش، موانع مربوط به منابع، موانع سیاسی، موانع مربوط به فرهنگ سازمانی و ناآشنایی با مفهوم EBP جای گرفتند. راهکارهای اشاره شده جهت رفع موانع در گروههای راهکارهای آموزشی، راهکارهای سیاسی، راهکارهای در سطح سیستم، راهکارهای بهبود شواهد، راهکارهای عملیسازی EBP و تبلیغ EBP جای گرفتند. از دید صاحبنظران موانع کمبود مهارتها، ضعف آموزش و دانش پایین با نمرات 2.96، 2.85 و 2.87 (از 4) به ترتیب بالاترین اولویت را داشتند. معیارهای اهمیت و ضرورت بین زنان و مردان تفاوت معنیداری داشتند (P-value<0.05). تفاوت معنیداری (P-value<0.05) بین نمرات هر چهار معیار در بین کشورهای مختلف بر اساس تقسیمبندی درآمد وجود داشت. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد سن با هر چهار معیار مورد بررسی رابطه عکس و ضعیف داشت که این رابطه در زمینه معیارهای ضرورت و اهمیت معنیدار بود. بین درآمد(GNIPC) و نمرات اولویت موانع پژوهشی، مهارتهای ناکافی، دسترسی ناکافی، آموزش ناکافی، مشارکت پایین، نگرش منفی، انگیزش ضعیف، حمایت ضعیف، موانع ساختاری و موانع زبانی رابطهی معنادار و معکوس وجود داشت(P-value<0.05).
نتیجهگیری: در این مطالعه نتایج مطالعه مروری قبلی آپدیت شد و موانع به روز شناسایی، دستهبندی، اولویت بندی و تحلیل شدند لذا میتواند به عنوان راهنمای عملی برای گسترش و ارتقای عملکرد مبتنی بر شواهد و رفع موانع به خصوص در کشورهای با درآمد متوسط و پایین مورد استفاده سیاستگذاران و مدیران قرار گیرد.