ارتباط بين پذيرش بيماري، تبعيت از رژيم دارويي و کيفيت زندگي در بيماران مبتلا به نارسايي قلبي مراجعهکننده به مرکز آموزشي درماني شهيد مدني تبريز- 1398
Abstract
چکيده: مقدمه: نارسايي مزمن قلبي شايع ترين بيماري قلبي و عروقي بوده و به عنوان يك اختلال مزمن، پيش رونده و ناتوان كننده و مطرح مي باشد. اين بيماري بر جنبه هاي گوناگون زندگي بيماران تاثير منفي داشته و باعث کاهش کيفيت زندگي در اين بيماران مي شود. از طرفي ديگر اين بيماري درمان قطعي ندارد و نيازمند تبعيت از رژيم دارويي و مراقبت مادام العمر مي باشد. علاوه براين مطالعات مختلفي نشان داده اند که تبعيت از رژيم دارويي مستلزم پذيرش بيماري مي باشد. بنابراين اين مطالعه با هدف ﺗﻌﻴﻴﻦ ارتباط پذيرش بيماري، تبعيت از رژيم دارويي و کيفيت زندگي در ﺑﻴﻤﺎران ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﻧﺎرﺳﺎﻳﻲ قلبي مراجعه کننده به مرکز آموزشي درماني شهيد مدني تبريز در سال ۱۳۹8 انجام شد.
روش مطالعه: پژوهش حاضر يک مطالعه توصيفي- همبستگي بود که با مشارکت 273 نفر از بيماران مبتلا به نارسايي قلبي مزمن که با روش نمونه گيري غيرتصادفي انتخاب شده بودند انجام گرفت. معیارهای ورود به مطالعه شامل داشتن حداقل 18 سال سن، توانايي مصرف مستقل دارو، داشتن توانايي جسمي- رواني و رضايت آگاهانه جهت شرکت در مطالعه، داشتن نارسايي قلبي کلاس 2 و 3 و 4 بر اساس تقسيمبندي NYHA، عدم ابتلا به بيماري هاي جسمي و رواني ديگر، عدم ابتلا به بيماري هاي صعبالعلاج، عدم انجام پروسیجرهای قلبي مانند آنژيوپلاستي عروق، باي پس عروق کرونر و تعويض دريچه در يک سال گذشته و معیارهای خروج از مطالعه شامل عدم پاسخ دهي به بيش از 20 درصد گويه ها و عدم رضايت جهت ادامهي همکاري در مطالعه بود.
براي جمع آوري داده ها از چک ليست مربوط به اطلاعات دموگرافيک، مقياس پذيرش بيماري، پرسشنامه مربوط به تبعيت از رژيم دارويي (MARS) و پرسشنامه کيفيت زندگي بيماران مبتلا به نارسايي قلبي مينه سوتا (MLHFQ) استفاده شد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 و با استفاده از آمار توصيفي و استنباطي (تي تست، آناليز واريانس يک طرفه، ضريب همبستگي پيرسون/ اسپيرمن و رگرسيون خطي) استفاده شد. برای کلیه آزمون ها سطح معنی داری کمتر از 05/0 >p در نظر گرفته شد.
يافته ها: در اين مطالعه 273 نفر از بيماران مبتلا به نارسايي قلبي با میانگین سنی 01/14 81/64 شرکت نمودند. اکثريت بيماران شرکتکننده در اين مطالعه زن (%92/51)، مجرد (%16/72)، بي سواد (45/49)، خانه دار (4/41%)، ساکن شهر (68/81%) بودند. علاوه براين اکثر اين بيماران داراي سابقه بستري قبلي در بيمارستان (45/86%) و فاقد سابقه ي مصرف سيگار (83/64%)، الکل (6/95%) و مواد مخدر (6/95%) بودند. همچنين شايع ترين بيماري هاي زمينه اي ديگر در بين اين بيماران پرفشاري خون (92/76 درصد) و بيشترين داروي مصرفي شامل ديورتيک ها (02/78 درصد)، ضدانعقادها (52/72 درصد) و بتا بلوکرها (63%) بود. در این مطالعه ميانگين نمره کيفيت زندگي، پذيرش بيماري و تبعيت از رژيم دارويي بيماران شرکت کننده در اين مطالعه به ترتيب 99/17±81/53 (از دامنه قابل کسب 105 - 0)، 79/6±09/24 (از دامنه قابل کسب 40- 8) و 15/3±44/3 (از دامنه قابل کسب 10 - 0) بود. همچنين 50 درصد از از بيماران مورد پژوهش داراي پذيرش بيماري متوسط بودند. نتايج آزمون هاي همبستگي نشان داد که کيفيت زندگي با پذيرش بيماري داراي ارتباط آماري منفي معني دار (699/0- = r و 000/0 = p) و با تبعيت از رژيم دارويي ارتباط آماري مثبت (296/0 = r و 000/0 = p) مي باشد. همچنين بين متغيرهاي پذيرش بيماري و تبعيت از رژيم دارويي ارتباط آماري مثبت و معني داري وجود دارد (375/0 = r و 000/0 = p). نتايج رگرسيون خطي نشان که پذيرش بيماري داراي تأثير معني دار بر کيفيت زندگي بوده و مي تواند آن را پيش بيني کند.
نتيجه گيري: نتايج مطالعه ي حاضر حاکي از پذيرش متوسط بيماري و عدم تبعيت از رژيم دارويي و کيفيت زندگي پائين در اين بيماران مورد مطالعه بود. علاوه براين کيفيت زندگي در اين بيماران با عواملي چون پذيرش بيماري و تبعيت از رژيم دارويي در ارتباط است. مطالعات بیشتر در زمینه ی عوامل تاثیرگذار پیشنهاد می گردد. بنابراين مي توان از طريق کنترل عوامل موثر بر پذيرش بيماري و تبعيت رژيم دارويي و نيز از طريق راه کارهايي مانند آموزش و مشاوره کيفيت زندگي را در اين بيماران بهبود بخشيد.