بررسی ارزش تشخیصی Strain Elastography در افتراق توده های بدخیم از توده های خوش خیم پستان و ارتباط یافته های آن با هیستوپاتولوژی توده ها
Abstract
سرطان پستان در ایالات متحده شایعترین بدخیمی و دومین عامل شایع مرگ و میر ناشی از سرطان می باشد. Strain Elastography یک اندازه گیری غیرکمی از نسبت سفتی بافت مورد هدف در مقایسه با بافت مجاور نرمال ارائه می کند، چراکه نیروی فشار در محل مورد نظر در این متود نمی تواند بطور کمی اندازه گیری شود. هدف این مطالعه، بررسی تفاوت های یافته های بررسی داپلر و strain elastorgraphy توده های بدخیم و خوش خیم بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه گذشته نگر، زنان با توده پستانی با BI-RADS 3 یا بیشتر تحت strain elastography قرار گرفتند. نسبت الاستیسیتی در بافت فیبروگلاندولار مجاور در مقایسه با سه ناحیه از توده هدف اندازه گیری شد. برای تمامی توده هایی که BI-RADS ≥ 4 بودند و همچنین تمامی توده های با BI-RADS 3 که دارای ≥ 2 جریان عروقی در داپلر بودند بیوپسی پیشنهاد شد. یافته های داپلر و الاستوگرافی توده های خوش خیم و بدخیم با هم مقایسه شدند.
یافته ها: از بین 112 توده بررسی شده، 50 مورد بدخیم و 62 مورد خوش خیم بودند. گروه بدخیم، نسبت الاستیسیتی بالاتری در بافت فیبروگلاندولار/توده در ناحیه محیطی (P-value 0.019) و مارژینال (P-value 0.038) داشتند. در مطالعه داپلر، گروه بدخیم بطور چشمگیری resistance index (P-value 0.004) و peak systolic velocity (P-value 0.048) بالاتری داشت. در آنالیز منحنی receiver operator characteristic (ROC)، تنها resistance index دارای ارزش تشخیصی بود که با سطح زیر نمودار (AUC) 0.757 ارزش تشخیصی چشمگیری داشت.