کشف فرایند ایفای نقش مادری در زنان مبتلا به سرطان پستان: یک مطالعه نظریه پایه
Abstract
چکیده: مقدمه: سرطان پستان یکی از شایع ترین بدخیمی ها در زنان و ششمین علت مرگ ناشی از سرطان در زنان ایرانی است. بسیاری از این زنان در زمان ابتلا به سرطان پستان، دارای فرزند وابسته بوده و همزمان با آن ایفاگر نقش مادری نیز هستند. نقش مادری، در اثر ابتلاء به بیماری و از طریق کاهش توانایی مراقبت از فرزند ممکن است، تغییر یابد. لذا، مادران تلاش های بیشتری برای ایجاد تعادل بین مسئولیت مادری و مدیریت بیماری انجام می دهند. با توجّه به اینکه ایفای نقش مادری حالت فرایندی دارد، روش نظریه پایه با هدف شناسایی، توصیف و تفسیر فرایندهای تعاملی بین مادران و فرزندان و دیگر اعضای خانواده، اطرافیان و اجتماع می تواند، رویکرد مناسبی باشد. لذا، این مطالعه با هدف کشف فرایند ایفای نقش مادری در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.
روش پژوهش: این مطالعه با رویکرد نظریه پایه انجام شد. مشارکت کنندگان زنان مبتلا به سرطان پستان، دارای فرزند زیر 16 سال بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و نظری وارد مطالعه شدند. 23 مادر(2 مصاحبه تکراری با مادران)، 4 فرزند، 2 همسر و 2 مشارکت کننده از پرسنل درمانی مورد مصاحبه قرار گرفتند. روش اصلی گردآوری داده ها، مصاحبه های غیر ساختار یافته عمیق از اردیبهشت ماه 1397 تا دی ماه 1398در مرکز انکولوژی، شهید قاضی طباطبایی دانشگاه علوم پزشکی تبریز و موسسه خیریّه ریحانه صورت گرفت و تا زمان اشباع داده ها ادامه یافت. تجزیه و تحلیل داده ها با روش اشتراوس کوربین (2008) انجام شد. برای تامین دقت و استحکام مطالعه از چهار معیار لینکولن و گوبا استفاده شد.
یافته ها: در تحلیل داده ها برای زمینه، چهار طبقه اصلی"محدودکننده های جسمانی نقش"، "بار روانی بیماری"، "پیامدهای فرزندی درک شده توسط مادر"، و "حمایت ها: بودن با و برای مادر" شناسایی شد. تحلیل داده ها برای فرایند شامل سه طبقه اصلی مربوط به راهبردها با عناوین "آماده سازی خود"، "باز سازماندهی نقش ها" و "باز سازی خود و خانواده" و یک طبقه اصلی مربوط به پیامد با عنوان " ثبات نقش مادری باز تعریف شده" بود. تحلیل نهایی نشان داد، مادران مبتلا به سرطان پستان در تلاش بودند تا به شکل جدید نقش مادری خودشان را تداوم بخشند. بر این اساس طبقه مرکزی مطالعه تحت عنوان " الگوی مشارکتی نظارتی " در ایفای نقش مادری نامگذاری شد. مادران جهت تداوم نقش مادری خود، با کسب حمایت از منابع درون و خارج خانواده، به عنوان جایگزین های ایفاگر نقش مادری، به تفویض اختیار مراقبتی توام با حفظ نظارت بر عملکرد جایگزین ها اقدام کردند و با استفاده از مکانیسم سهم پذیری/ نظارت در تلاش جهت بازیابی نقش مادری خود بودند و توانستند با قالب-بندی الگوی مشارکتی نظارتی، نقش مادری خود را به عنوان مادری عادی جدید، تداوم بخشند. این طبقه مرکزی شامل زیر طبقات "سهم پذیری" و "نظارت" بود.
نتیجه گیری: مادران با برنامه ریزی برای بازیابی نقش، سعی در کسب سهم بیشتری از نقش مادری بعد از بیماری دارند و به تدریج می توانند با به کارگیری الگوی مشارکتی نظارتی، با کمک جایگزین های نقش و رهایی تدریجی از وابستگی به دیگران، توانایی پاسخ به انتظارات نقش مادری از خود را افزایش دهند. لذا، شناسایی این الگو و راهبردهای به کار رفته می تواند، به متخصصین مراقبت سلامت کمک کند تا با حمایت و ارائه مشاوره و آموزش، به این مادران و خانواده ها، آنان را در ایفای نقش مادری یاری نمایند.