تأثير ضخامت لایه های عاجی و مینایی در دو نوع رزین کامپوزیت نانوهیبرید بر تطابق رنگ کامپوزیت و سرامیکهای دندانی لیتیوم دی سیلیکات
Abstract
زمینه و هدف: روند تطابق رنگ جزء چالش برانگیزترین مراحل در دندانپزشکی زیبایی می باشد؛ ولی اطلاعات در زمینه تطابق رنگ بین انواع مواد دندانی مختلف بسیار محدود است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر ضخامت لایه های مختلف در دو نوع رزین کامپوزیت، بر روی تطابق رنگ کامپوزیت و سرامیکهای دندانی IPS e.max بود.
مواد و روشها: 26 نمونه کامپوزیتی با به کار گیری دو نوع کامپوزیت Opallis و Vittra و با استفاده از تکنیک دو لایه ساخته شد که در آن نسبتهای مختلفی از ضخامتهای کامپوزیت عاجی و مینایی A2 (با ضخامت کل mm 2/1) وجود داشت. 13 نمونه سرامیکی لیتیوم دیسیلیکات IPS e.max press LT (ترنسلوسنسی پایین) A2 نیز در همان ضخامت ساخته شد. رنگ نمونه ها به وسیله دستگاه اسپکتروفتومتر اندازه گرفته، و تفاوت رنگ (ΔE00) و پارامتر ترنسلوسنسی (TP) بین نمونه های سرامیکی و کامپوزیتی محاسبه شد. داده های مطالعه به وسیله آزمون تحلیل واریانس چند عامله در SPSS 25 مورد بررسی قرار گرفت (05/0 p<).
یافته ها: ΔE00 کامپوزیتهای مورد مطالعه در نواحی مختلف و سرامیک نشان داد که تفاوت رنگ در هیچ ناحیه و در هیچکدام از کامپوزیتها با سرامیک از نظر کلینیکی قابل قبول نبود (25/2 < ΔE00). اما میانگین اختلاف رنگ کلی بین دو کامپوزیت در دامنه قابل قبول کلینیکی (25/2 >ΔE00) بود. میانگین پارامتر ترنسلوسنسی نمونه های سرامیکی از لحاظ عددی بیشتر از کامپوزیت Vittra و کمتر از کامپوزیت Opallis بود.
نتیجه گیری: در ضخامتهای یکسان، کامپوزیتها در هیچ نسبتی از ضخامتهای کامپوزیت عاجی و مینایی، نتوانستند رنگ و ترنسلوسنسی سرامیک IPS e.max press را شبیه سازی کنند.