تعیین اثربخشی برنامه مداخله ای چندگانه بر ارتقا تبعیت از رژیم درمانی و کیفیت درمان بیماران همودیالیزی شهر ساری
Abstract
مقدمه: بیماری كليوی مرحله پایانیEnd Stage Renal Disease: ESRD) ) يک اختلال پیشرونده و غیرقابل برگشت بوده و انجام همودیالیز بهعنوان رايجترين روش درمانِ ESRD، بار اقتصادی قابل توجهی را به بیماران و خانوادههای آنان تحمیل مینماید.
تبعیتِ ناکافی این بیماران از رژیمهای چندگانهی درمانی یک مشکل گسترده در ارائه خدمات سلامت به آنان محسوب گشته که تبعات درمانی، اجتماعی و اقتصادیِ مهمی خصوصاً در کشورهای کمتر توسعه یافته و یا در حال توسعه دارد. لذا هدف از انجام این مطالعه معرفی برنامه مداخلهای قابل اجرا با رویکردهای نوآورانه و حداقل هزینه جهت ارتقاء تبعیت درمانی و کیفیت زندگی این بیماران بودهاست.
روش اجرا: در این مطالعهی چندگانه Multi-method، ابتدا مطالعهی مرور نظاممند چتری Umbrella Review با هدف شناسایی مداخلات موثر جهت بهبود شاخصهای بیولوژیکی-بالینی و روانشناختیِ مرتبط با ارتقاء تبعیت از درمان و کیفیت زندگیِ بیماران همودیالیزی انجام شد. سپس با توجه به یافتههای بدست آمده، یک کارآزمایی بالینی چندوجهی Multi-faceted clinical trial بر روی 70 بیمار همودیالیزی در دو گروه مداخله و کنترل با طراحی برنامه مداخلهای چندگانه شامل: مداخله آموزشی با استفاده از فیلم ویدئویی، برگزاری جلسات گروهی درمان شناختی-رفتاری و حمایت همتایان (با در نظر گرفتن قابلیت اجرایی و حداقل هزینه) اجرا گردید. در مجموع بهینهکاوی برای اجرای بهترین روشها با کمترین هزینه انجام شد.
یافتهها: بر اساس یافتههای مرور نظاممند چتری در بین 13 مطالعهی (12 مرور نظاممند و یک فراتحلیل) واجد شرایط، مداخلات روانشناختی-آموزشی (هشت مورد)، مداخلات در خصوص انجام فعالیت بدنی (دو مورد)، مداخلات مبتنی بر کاربرد فنآوریهای نوین اطلاعاتی (دو مورد) و رایحهدرمانی (یک مورد)، از جمله مداخلات دارای اثربخشی برای بهبود تبعیت از رژیم دارویی و توصیههای بهداشتی–درمانی در بیماران تحت همودیالیز بودند.
در مطالعه کارآزمایی بالینی چندوجهی اثرات برنامه مداخلهای قبل مداخله، یک و سه ماه بعد از مداخله سنجش شدند. اختلاف میانگین (فاصله اطمینان 95%) شاخص افسردگی یک ماه بعد از مداخله (654/1- تا 147/3-)400/2- و سه ماه بعد از مداخله (228/2- تا 150/4-) 189/3-، حمایت اجتماعی یک ماه بعد از مداخله (653/4 تا 534/2) 594/3 و سه ماه بعد از مداخله (001/6 تا 495/3) 748/4، رضایت از مراقبت پرستاری یک ماه بعد از مداخله )191/2 تا 509/0) 350/1 و سه ماه بعد از مداخله (236/3 تا 085/1) 160/2، تبعیت کل از درمان یک ماه بعد از مداخله (370/152 تا 541/57) 956/104 و سه ماه بعد از مداخله (834/168 تا 488/61) 161/115، IDWG یک ماه بعد از مداخله (471/325- تا 367/571-) 419/448- و سه ماه بعد از مداخله (496/217- تا 490/476-) 993/346- و کیفیت زندگی یک ماه بعد از مداخله (433/12 تا 948/4) 690/8 و سه ماه بعد از مداخله (717/12 تا 889/4) 803/8 بودهاند. بهینهکاویِ نتایج نشان داد که مداخلات روانشناختی-آموزشی از نظر هزینه و قابلیت اجرایی موثر بودند.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای مرور نظاممند چتری مداخله استانداردی برای ارتقاء تبعیت از رژیمِ درمانی در بیماران دیالیزی وجود نداشته و شواهد علمی معتبر اثربخشی مداخلات چندوجهی بهصورت آموزش ترکیبیِ بيمارمحور و حمايت روانی-اجتماعی آنان، برای ارتقاء تبعیت از رژیمِ درمانی و پیامدهای مرتبط را نشان دادهاست.
یافتههای کارآزمایی بالینی انجام شده نشان داد که اجرای یک مداخلهی عملیاتی و کمهزینه، بدون نیاز به افزودن منابع مهم لجستیکی یا مالی به بسته مراقبتهای بهداشتیِ موجود بهویژه در کشورهای با درآمد پایین و متوسط به پایین قابل دستیابی است.
بهینهکاوی Benchmarking از یافتههای مطالعه مرور نظاممند چتری و مطالعهی مداخلهای چندگانه بر اساس شاخصهای مشابه در مقایسه با روند جاری در بخشهای همودیالیز، لزوم نیازسنجی جهت تعیین وضعیت موجود و طراحی دستورالعمل یکسان برای ارتقاء تبعیت از درمان در مراکز مختلف را نشان میدهد.