بررسی ارتباط بین نمایههای کیفیت غذایی، سطوح سرمی هورمون محرک ملانوسیتی آلفا (α-MSH) و پروتئین مرتبط آگوتی (AgRP) و پلی مورفیسمهای ژن گیرنده ملانوکورتین 4 (MC4R) و signature (الگو)های آنها در افراد چاق بزرگسال
Abstract
زمینه و اهداف: چاقي يك اختلال متابوليك چند عاملي و حاصل برهم کنش متقابل و پیچیده محیط، عوامل ژنتیکی و رفتار انسان است. گوناگونیهای ژن رسپتور ملانوکورتین 4 (MC4R)، بعد از ژن FTO، قویترین سیگنال شناخته شده در رابطه با چاقی است. با این وجود، نتایج مطالعات در این زمینه متناقض است. چندین مکانیسم ممکن است این تناقض در نتایج مطالعات را توجیه کنند، اما بدون تردید عوامل مرتبط با سبك زندگي مانند رژیم غذایی میتوانند مسئول توجیه این تفاوتها باشند و منجر به تعدیل اثرات تغییرات ژنتیکی در بروز چاقی شوند. این اثرات دوگانه بین ساختار ژنتیک و رژیم غذایی لزوم و اهمیت بررسی و مطالعه تداخلات بین ژن MC4R و رژیم غذایی را مشخص میکند. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی برهم کنش نمایههای کیفیت غذایی و پلی مورفیسمهای ژن MC4R و signatureهای آنها و ارتباطشان با سطوح پلاسمایی α-MSH و AgRP در افراد چاق بزرگسال انجام گرفت.
روش¬ کار و مواد: اين مطالعه توصيفي- تحليلي بر روي 188 فرد (96: مرد و 92: زن) بزرگسال (50-20 سال) مبتلا به چاقی انجام شد. دریافت هاي غذایی از طریق پرسشنامه روا و پایا بسامد خوراك 132 آیتمی جمع آوری و شاخصهای کیفیت غذایی (DASH score، MDS، DQI-I و HEI-2015) محاسبه گردید. پلی مورفیسمها با روشهای ARMS-PCR، HRM و RFLP تعیین ژنوتیپ شدند. شاخصهای تن سنجی، شاخص های بیوشیمیایی و فشار خون در افراد اندازهگیری شدند. آنالیز دادهها با استفاده از آزمون هایChi-square ، Kruskal-Wallis ،ANOVA و ANCOVA صورت گرفت.
یافته¬ها: فراوانی الل موتانت هر کدام از پلی مورفیسمهای rs2229616، rs52820871 و rs17782313 در افراد چاق مورد مطالعه به ترتیب 1/3، 1 و 37 درصد مشاهده گردید. در مطالعـه حاضر به دلیل بدست نیامدن تعداد نمونههای کافی حامل پلی مورفیسمهای rs2229616 وrs52820871، امکان انجام آنالیز signature ها و تحلیلآماری برهم کنش ژن-ایندکسهای غذایی در رابطه با این پلی مورفیسم ها در جمعیت مورد مطالعه میسر نشد. تبعیت از HEI، اثرات پلی مورفیسم rs17782313 را بر روی سطح LDL-C در زنان تعدیل مینمود) 040/0 (PInteraction= ، به گونه ای که زنان با ژنوتیپ هتروزیگوت (CT) که در سهک دوم HEI قرار داشتند، میانگین سرمی LDL-C بالاتری داشتند. به علاوه، برهم کنش معنی داری بین دو نمایه HEI و DQI-I و پلی مورفیسم rs17782313 در رابطه با غلظت سرمی گلوکز و همچنین برهم کنش های معنی دار دیگری بین نمایه DQI-I و این پلی مورفیسم در رابطه با SBP و DBP حتی بعد از تعدیل متغیرهای مخدوشگر در مردان یافت شد (050/0 (PInteraction≤. زمانی که تبعیت از این نمایهها پایین تر بود، الل خطر با سطوح بیشتر گلوکز سرمی، SBP و DBP همراه بود. برهم کنش معنی داری بین DASH و این پلی مورفیسم در رابطه با SBP (023/0 (PInteraction= ، AIP (045/0 (PInteraction=، گلوکز(021/0 (PInteraction= و TG (020/0 (PInteraction= در بین زنان یافت شد. در بین مردان نیز برهم کنش های معنی داری بعد از تعدیل اثر متغیرهای مخدوشگر، بین دو نمایه DASH و MDS به ترتیب در رابطه با گلوکز سرمی (037/0 (PInteraction= و سطوح پلاسمایی α-MSH (050/0 (PInteraction= دیده شد. به طوری که تبعیت کمتر از DASH در بین مردان حامل الل خطر، با سطوح بالاتر MSH-α و گلوکز همراه بود. بعلاوه برهم کنش معنی دار مشابهی بعد از تعدیل متغیرهای مخدوشگر، بین DASH و پلی مورفیسم rs17782313 در رابطه با سطوح پلاسمایی AgRP در زنان یافت شد (050/0 (PInteraction=. ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم rs17782313 و سطح پلاسمایی هورمون AgRP در بین مردان مشاهده شد (025/0 (P=. به گونه ای که مردان حامل ژنوتیپ هموزیگوس برای الل خطر، در مقایسه با سایر ژنوتیپها سطح پلاسمایی AgRP پایین تری داشتند.
نتیجه گیری: تبعیت از هر 4 نمایه غذایی (HEI، DQI-I، DASH score و MDS) میتواند ارتباط پلی مورفیسم MC4R rs17782313 با عوامل خطر کاردیومتابولیکی را تعدیل نماید. این برهم کنش ها در افراد با استعداد بالاتر نسبت به چاقی، چشمگیرتر بود. برای تایید یافتهها و فهم دقيق مكانيسم تعیین کننده این برهم کنشها و ارتباطات یافت شده، به مطالعات آينده نگر و مولکولی بیشتری نیاز است.