رفتار طبیبان از دیدگاه حکمای منتخب ایرانی
Abstract
طبابت از مهمترین علومی است که در سراسر دوران حیات آدمی، همواره نقشی اثربخش و پویا داشته است و به موازات تکامل علمی و فنّیِ انسان، این دانش نیز تکامل یافته است. از آنجا که طبّ، ارتباط مستقیمی با حیاتِ آدمی و سلامتِ وی دارد، همواره مورد توجّه تمام انسانها بوده و در نتیجه طبیب، جایگاه والایی در اجتماعات انسانی داشته است.
این جایگاه والا، در گذر زمان و با درآمیختگیِ طبّ با فلسفه و اعتقادات مذهبی و فرهنگی، سبب شده است که بخش عمدهای از رویکردهای طبّی، معطوف به امور اخلاقی باشد. با آنکه این امر بطور نسبی با ساختارهای فرهنگی و مذهبیِ هر تمدّنی تناسب دارد، امّا عموما در تمام جوامع و تمدّنها، مجموعه آن فرآیندها ذیل اخلاقِ پزشکی گرد آمده و همواره رعایت شدهاند.
در سراسر تاریخ ایران قبل و بعد از اسلام، همسو با گستردگی و پیشرفت دانش طب، نسبت به همروزگاران خود، مجموعه اصول اخلاقی مرتبط با حوزۀ طبّ، جایگاه قابل اعتنایی داشته است. مسائلی همچون نحوۀ آموزش طب، روابط میان پزشک و بیمار، حفظ اسرار بیماران، خصوصیات اخلاقیِ طبیب و... از جملۀ این امور است.
بنا به اهمّیتِ این رهیافتهای اخلاقی در اعتلای جایگاهِ طب و طبیبان در گسترۀ تاریخ طبّ ایرانی، مطالعه و بررسیِ رفتار طبیبان از منظر اخلاقی، از بایستهها و الزامات پژوهشیِ این روزگار است که میتواند به تببین و تثبیتِ نظام اخلاقیِ پزشکی، بیش از پیش یاری رساند.
پژوهش حاضر با درکِ این ضرورت، عهدهدار بررسی دیدگاههای اخلاقی این شش حکیم برگزیده شده از میان حکمای دوره اسلامی در بازه زمانی سده سوم تا دوازدهم هجری است: اسحاق بن علی رُهاوی، محمّد بن زکریای رازی، مجوسی اهوازی، ابنسینا، نظامی عروضی و عقیلی شیرازی خراسانی.
از منظر ساختار شناسی، پژوهش حاضر تحقیقی است «توصیفی» بر مبنای «تحلیلِ تاریخی» و هدف آن، تبیین مهمترین ویژگیهای اخلاقی طبیب، بر اساس آرای این شش حکیم است.
نتایج پژوهش، نشانگر آن است که موضوع اخلاق پزشکی، بخشی جداییناپذیر از حرفه طبابت این شش طبیب بوده، که در آثار ایشان به روشنی نمایان است.