اثرات مکملیاری کولین، منیزیم و توأمان کولین و منیزیم بر روی اجزای شاخصهای التهابی و انعقادی در بیماران دیابتی نوع 2
Abstract
زمینه و اهداف: دیابت ملیتوس شایعترین بیماری متابولیکی میباشد که شیوع آن در سال 2013، حدود 5/8% جمعیت بالغ سراسر دنیا تخمین زده شد. در سالهای اخیر شواهدی از تأثیر التهاب مزمن در پاتوفیزیولوژی دیابت حمایت کردهاند. اختلالات متابولیکی با دیسلیپیدمی و انعقاد مرتبط بوده و باعث افزایش خطر بیماریهای قلبی عروقی (CVD) در بیماران مبتلا به دیابت ملیتوس نوع 2 (T2DM) میشوند. برخی مطالعات نشان دادهاند که کمبود منیزیم باعث افزایش سیتوکینهای التهابی شده که منجر به ایجاد IR، اختلال عملکرد اندوتلیال و پیشرفت T2DM میشود. اثرات ضدالتهابی و ضد انعقادی کولین نیز در مدلهای حیوانی گزارش شده است. بر این اساس، مطالعهی حاضر با هدف تعیین اثرات مکملیاری توأمان کولین و منیزیم بر روی شاخصهای متابولیکی، التهابی و انعقادی در بیماران مبتلا به T2DM صورت گرفت.
روش کار و مواد: در این کارآزمایی بالینی که به مدت 2 ماه انجام شد، 96 بیمار مبتلا به T2DM از هر دو جنس با محدودهی سنی 60-30 سال به 4 گروه مکمل: 1- بیتارتارات کولین (mg/d 1000)، 2- اکسید منیزیم (mg/d500)، 3- توأمان کولین و منیزیم (با همان دوزهای ذکر شده) و 4- دارونما تقسیم شدند. شاخصهای تنسنجی (وزن، نمایه توده بدن (BMI)، درصد چربی بدن (BFP) ، دور کمر (WC)، دور باسن (HC) و نسبت دور کمر به دور باسن(WHR))، تغذیهای و آنالیزهای بیوشیمیایی شامل الگوی لیپیدی (کلسترول تام (TC)، کلسترول با دانسیته کم (LDL-c)، کلسترول با دانسیته بالا (HDL-c) و تریگلیسرید (TG))، وضعیت متابولیک (انسولین ناشتا، قند خون ناشتا (FBS)، هموگلوبین گلیکوزیله شده (HbA1c)و شاخص مقاومت انسولینی (HOMA-IR))، فشار خون سیستول (SBP) و فشار خون دیاستول DBP))، سطح سرمی منیزیم، شاخصهای التهابی (اینترلوکین-6 ((IL-6، مولکول چسبنده سلول عروقی VCAM-1))) و انعقادی (مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن ((PAI-1، فعال کننده پلاسمینوژن بافتی (tPA)) در افراد اندازهگیری شدند. دریافت غذایی افراد با استفاده از نرم افزار Nutritionist IV تعیین شد. آنالیز دادهها با استفاده از آزمون-هایPaired t-test ،Chi-square ،Wilcoxon ،ANOVA و ANCOVA صورت گرفت.
یافتهها: در پایان مطالعه، 74 بیمار به تفکیک 18 نفر در گروه منیزیم، 18 نفر در گروه کولین، 19 نفر در گروه کولین-منیزیم و 19 نفر در گروه دارونما مطالعه را به پایان رسانیدند. بین چهار گروه شرکت کننده قبل از شروع مطالعه، تفاوت آماری معنیداری در مشخصات عمومی وجود نداشت. از نظر انرژی دریافتی کل و دریافت غذایی کربوهیدرات، پروتئین، چربی و منیزیم بین 4 گروه تفاوت آماری معنیداری مشاهده نشد. در مورد انرژی دریافتی افراد قبل و بعد از مداخله و بین گروهها تفاوت معنیداری وجود نداشت. سطح سرمی منیزیم در گروههای مکمل منیزیم (02/0 = p)mg/dL 18/0± 12/0 و همچنین کولین-منیزیم (01/0 p) mg/dL 1/0±14/0، افزایش معنیدار نشان داد. در گروه کولین، کاهش معنیداری در انسولین ناشتا (04/0 = p) mU/ml1/9±73/3- و شاخصهای HOMA-IR (01/0 = p) 39/3 ± 8/1- و BFP (01/0 = p) 75/1 ± 17/1- و در گروه منیزیم کاهش معنیداری در SBP (04/0 = p) mmHg 33/12 ± 27/6- دیده شد. در گروه کولین-منیزیم شاخص HOMA-IR (04/0 = p) 46/4 ± 06/2- و DBP (01/0 = p) mmHg 16/5 ± 26/3- به طور معنیداری کاهش یافتند. مکملیاری توأمان کولین و منیزیم باعث کاهش معنیدار وزن (01/0 < p) kg 53/1 ± 18/1- ،BMI (01/0 < p) kg/m2 78/0 ± 56/0-، WC(01/0 = p) 37/1±68/0- ، HC (02/0 = p) 9/0 ± 52/0- و BFP (01/0 > p) 35/1±45/1- در بین شاخصهای تنسنجی شد. همچنین تغییرات درون گروهی معنیداری در سطوح TG (04/0 = p) mg/dL 11/ 40 ± 57/19- و HDL-c (01/0 = p) mg/dL 4/5 ± 42/3 مشاهده شد. تغییرات بین گروهی برای هیچ یک از شاخصهای تنسنجی، متابولیکی و الگوی لیپیدی معنیدار نبود و تنها یک کاهش آماری حاشیهای در مورد BMI دیده شد (07/0 = p).
مکملیاری با کولین سبب کاهش معنیدار سطح سرمی VCAM-1 (01/0 =p ) 81/0± 4/0- شد. سطوح سرمی IL-6 (02/0 =p ) 1/31 ± 37/18- و PAI-1 (01/0 =p ) 17/3±97/1- در گروه منیزیم کاهش معنیداری داشت. دریافت توأمان کولین و منیزیم باعث تغییرات معنیدار در شاخصهای التهابی و انعقادی نسبت به مقادیر پایه شد. بعد از تعدیل عوامل مخدوشگر، سطوح سرمی IL-6 (01/0 =p ) 8/20±9/26- ، VCAM-1 (03/0 =p ) 31/0±55/0-، PAI-1 (03/0 =p ) 34/3±23/2- در گروه کولین-منیزیم نسبت به سایر گروهها به طور معنیداری کاهش یافتند . تغییر آماری حاشیهای tPA (05/0 =p ) 47/4±71/3 نیز در گروه کولین-منیزیم دیده شد.
نتیجه گیری: براساس یافتههای مطالعهی حاضر، مکملیاری توأمان کولین و منیزیم در افراد مبتلا به T2DM، مؤثرتر از مکملیاری کولین و یا منیزیم به تنهایی در بهبود سطوح سرمی برخی از شاخصهای التهابی و انعقادی میباشد. با این حال برای پیشنهاد استفادهی همزمان از این دو مکمل جهت پیشگیری یا کنترل عوارض دیابت تحقیقات بیشتری توصیه میشود.