بررسی تأثیر رژیم غذایی کاهش وزن با یا بدون مکملیاری پری-بیوتیک بر اندازههای تنسنجی، وضعیت متابولیک و التهابی، نفوذپذیری روده، اندوتوکسمی و وضعیت افسردگی در زنان چاق مبتلا به اختلال افسردگی اساسی
Abstract
مقدمه و اهداف: اختلال افسردگی اساسی ( MDD) یک بیماری رایج روانشناختی است که دارای ارتباط نزدیک با چاقی میباشد؛ التهاب یک رابط مهم میان MDD و چاقی است. بر هم خوردن تعادل میکروبی روده، که در هر دو اختلال افسردگی و چاقی مشاهده میشود، منجر به اندوتوکسمی، وضعیت التهابی و در نهایت تشدید علائم افسردگی میشود. تغییر ترکیب میکروبیوتای روده از طریق مصرف پریبیوتیکها ممکن است به بهبود افسردگی کمک نماید. هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات رژیم غذایی با محدودیت کالری همراه با مکملیاری اینولین بر اندازههای تنسنجی، وضعیت متابولیک و التهابی، نفوذپذیری روده، و وضعیت افسردگی در زنان چاق مبتلا به MDD بود.
مواد و روش کار: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی کنترلشده دو سو کور، 62 زن چاق مبتلا به MDD به مدت هشت هفته یکی از دو مکمل اینولین غنی از الیگوفروکتوز یا دارونمای مالتودکسترین را به مقدار 10 گرم در روز دریاف نمودند؛ همچنین تمام بیماران در این مدت تحت رژیم غذایی با محدودیت کالری به میزان 25% بودند. اندازههای تنسنجی، دریافت غذایی، فعالیت فیزیکی، میزان متابولیسم حالت استراحت ( RMR)، و فشار خون بیماران در ابتدا و انتهای مطالعه ارزیابی شد. وضعیت افسردگی و اضطراب شرکتکنندگان در مطالعه با استفاده از پرسشنامههای افسردگی همیلتون ( HDRS)، بک (BDI-II )، شاخص رفاه روانی سازمان بهداشت جهانی (WHO-5 ) و اضطراب اسپیلبرگر ( STAI-Y) بررسی گردید. در ابتدا و انتهای مطالعه از بیماران، نمونه خون وریدی ناشتا جهت اندازهگیری گلوکز خون ( FBS)، انسولین، شاخص ارزیابی مدل هومئوستاز برای مقاومت به انسولین ( HOMA-IR)، الگوی لیپیدی، zonulin ، LPS، شاخصهای التهابی ( TNF-α، IL-10 و hs-CRP ) و فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز ( BDNF) گرفته شد.
یافتهها: 45 بیمار مطالعه حاضر را به پایان رساندند (گروه پریبیوتیک=22، گروه دارونما=23). دریافت کالری و درشتمغذیها در هر دو گروه به میزان معنیداری در انتهای مطالعه کاهش یافت. سطح فعالیت فیزیکی بیماران در هیچ کدام از دو گروه در طی مطالعه تغییر معنیداری نداشت. کاهش معنیداری در وزن بدن، نمایه توده بدن ( BMI)، دور کمر ( WC)، دور باسن ( HC)، نسبت دور باسن به دور کمر ( WHR)، فشار خون سیستولی و امتیاز HDRS برای هر دو گروه نسبت به ابتدای مطالعه مشاهده گردید؛ اما تفاوتهای بین-گروهی برای تمام این متغیرهای در انتهای مطالعه غیر معنیدار به دست آمد. کلسترول تام ( TC) به میزان معنیداری در گروه پریبیوتیک کاهش یافت، حال آنکه تغییرات درون-گروهی برای دیگر اجزای الگوی لیپیدی، FBS، انسولین، HOMA-IR، LPS، zonulin ، شاخصهای التهابی و BDNF در هر دو گروه پریبیوتیک و دارونما غیر معنیدار بود؛ همچنین هیچ تفاوت معنیدار آماری بین دو گروه برای این متغیرها در انتهای مطالعه مشاهده نگردید. مقایسه افراد بر اساس میانه تغییرات وزن کل نمونه مورد مطالعه نشان داد که فارغ از نوع مکمل دریافتی، در افراد با کاهش وزن حداقل 9/1 کیلوگرم، امتیاز HDRS (P=0.013) و TC (P=0.013) به میزان معنیداری نسبت به سایر افراد کاهش پیدا کرد.
نتیجهگیری: مکملیاری پریبیوتیک (g/day 10) برای مدت هشت هفته هیچگونه اثرات مفید معنیداری نسبت به گروه دارونما بر اندازههای تنسنجی، پارامترهای متابولیک، و شاخصهای سرمی نفوذپذیری روده، اندوتوکسمی، التهاب یا BDNF در زنان چاق مبتلا به MDD نداشت. اما کاهش وزن بیشتر منجر به بهبود معنیدار وضعیت افسردگی و TC گردید.