کاربرد الگوی فرانظریهای در پیشبینی پیامدهای خودمراقبتی و سطح سرمی آیریسین در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2
Abstract
مقدمه و هدف: ديابت نوع 2 (T2DM) از پرهزينهترين بيماريهاي غدد درونريز عصر حاضر است. یکی از دلایل افزایش بیماری دیابت، شیوهی زندگی است. سبک زندگی سالم نظیر رژیم غذایی مناسب و فعالیت فیزیکی، از طریق مکانیسمهای متعدد از جمله بهبود آیریسین سرم که یک میوکین مترشحه از سلولهای ماهیچهای است و در کاهش مقاومت انسولین و گلوکز خون نقش دارد، در کاهش عوارض طولانی مدت دیابت موثر است. لذا مداخلات آموزشی ساختاری شیوهی صحیح زندگی بهوسیلهی متخصصین در كنترل عوارض دیابت مقرون به صرفه هست. يكي از مداخلات آموزشی مدل فرانظری است، كه برای راهنمایی تغییر رفتار و ایجاد انگیزه در خودمراقبتی بطور گسترده استفاده میشود.
این مطالعه ترکیبی براساس الگوی فرانظریهای انجام گرفته است، که مرحله کیفی با هدف توصیف و تبیین عوامل ممانعت و تسهیل کننده در خودمراقبتی بیماران مبتلا به T2DM براساس کاربرد سازه تعادل تصمیمگیری الگوی فرانظریهای و مرحله کمی با هدف بکارگیری سازه مراحل تغییر الگوی فرانظریهای به صورت کارآزمایی تصادفی بالینی – آموزشی در پیشبینی پیامدهای خودمراقبتی و سطح سرمی آیریسین در بیماران مبتلا به T2DM طراحی و اجرا گردید.
مواد و روشها: 128 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2، با محدودهی سنی 70-30 سال و دارای شرایط ورود به مطالعه از بین مراجعه کنندههای دفتر مشاورهی تغذیه، انتخاب شدند. در فاز اول مطالعه پرسشنامههای اطلاعات عمومی، یادآمد 24 ساعتهی غذایی، فعالیت فیزیکی به صورت چهره به چهره برای تمام افراد تکمیل شد و ارزیابیهای تنسنجی و فشار خون صورت گرفت. سپس پرسشنامهی محقق ساخته براساس مراحل تغییر خودمراقبتی از نظر روایی محتوایی، صوری و تحلیل عاملی بررسی شد و برای تعیین جایگاه افراد در مدل مراحل تغییر توسط مجری به صورت چهره به چهره تکمیل شد. سپس افراد شرکت کننده از لحاظ مراحل تغییر و نمایهی تودهی بدنی (BMI) همسانسازی شده و با روش بلوکهای تصادفی، به دو گروه مداخله (67 نفر) و شاهد (61 نفر) تقسیم شدند.
در فازدوم مطالعه که مرحلهی کیفی و شامل بررسی عوامل ممانعت و تسهیل کنندهی خودمراقبتی بود، روش نمونهگیری مبتنی بر هدف بود. افراد مورد مطالعه این مرحله از گروه مداخله انتخاب و با نمره گذاری لیکرت به دو گروه پیش از عمل و عمل در فعالیتهای خودمراقبتی، تقسیم شدند. اطلاعات این فاز، از دو جلسه بحث گروهی برای هر گروه به مدت 60 تا 90 دقیقه تا اشباع دادهها به دست آمد. در جمعآوری دادهها از سازهی تعادل تصمیمگیری استفاده شد. تجزیه و تحلیل به صورت دستی و با استفاده از نرم افزار مکس گیودا انجام شد. سپس پروتکل آموزشی طراحی شد و فیلم نمایشی – آموزشی با استفاده از اطلاعات کیفی به دست آمده و مصاحبهی انگیزشی تهیه و ضبط گردید. در فاز سوم مطالعه (کمی، مداخله) ارزیابی بیوشیمیایی، تنسنجی و فشار خون قبل از مداخله از هر دو گروه به عمل آمد. به گروه مداخله حداقل 4 جلسه و حداکثر 7 جلسهی آموزشی بر اساس مراحل تغییر و به تعداد نیازهای بیماران و با محتویات آموزش خودمراقبتی شامل استفادهی صحیح از داروها، رژیم غذایی و فعالیت فیزیکی به مدت یک تا 2 ساعت، به صورت گروهی و سخنرانی در محل انجام طرح، آموزش داده شد. گروه شاهد نیز آموزش معمول بیماران مبتلا به دیابت را دریافت کردند. در انتهای مداخله مجدداً تمام
پرسشنامهها و ارزیابیها برای هر دو گروه تکمیل و انجام گردید. در پیگیری، افراد هر دو گروه مورد مطالعه به مدت 6 ماه پیگیری شدند و در این مدت افراد مورد مطالعه هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. بعد از اتمام 6 ماه پیگیری برای تمام افراد مورد مطالعه پرسشنامهها و ارزیابیها تکمیل شد.
يافتهها: فاز اول مطالعه: روایی صوری پرسشنامه بین 32/4 تا 82/4 و شاخص روایی محتوایی(CVI) بین 6/0 تا 91/0 بود؛ تعداد سؤالات پرسشنامه از 8 به 10 عدد ارتقا یافت. شاخص(KMO)Kaiser-mayer-olkin برای عامل استخراجی بالاتر از 5/0 و درصد واریانس بیان شده برای عوامل استخراجی 6/23 محاسبه شد. نتایج پایایی همسانی درونی 63/0 بدست آمد. فاز دوم مطالعه: شرکت کنندگان مرحلهی عمل در بخشهای مختلف خودمراقبتی درونمایههای اصلی ممانعت کننده را وضعیت اقتصادی - اجتماعی، عملکرد ضعیف تیم درمان و عوامل فیزیکی – ذهنی بیان نمودند. افراد مرحلهی عمل به عدم برنامهریزی و افراد مرحلهی پیش از عمل به درمان خودسرانه اشاره کردند. درونمایههای اصلی عوامل تسهیلکننده در افراد مرحلهی عمل و پیش از عمل عبارت بودند از: دستیابی به اطلاعات و آگاهی در مورد وضعیت جسمانی، وضعیت اجتماعی - اقتصادی، باورهای مربوط به دیابت، رضایت از درمان، حمایت تیم درمان، کسب دانش تغذیهای. فاز سوم مطالعه: در مراحل تغییر داروهای کاهندهی قند خون در گروه مداخله، بعد از مداخله نسبت به شروع مطالعه پیشرفت آماری معنیداری در مراحل تغییر مشاهده شد (05/0 p<). مراحل تغییر رژیم غذایی و فعالیت بدنی در گروه مداخله، بعد از مداخله و پیگیری نسبت به ابتدای مداخله، پیشرفت آماری معنیداری نشان داد (05/0 p<). وزن و BMI افراد در گروه مداخله، 7 هفته بعد از آموزش ( 6/0- تا6/1-)kg1/1- و ( 05/0- تا55/0-)kg/m231/0- کاهش آماری معنیداری نشان داد (05/0(p<. فشار خون سیستولیک در گروه مداخله 7 هفته بعد از آموزش (3/4- تا 5/18-)mmHg 4/11- کاهش معنیداری در مقایسه با گروه شاهد نشان داد (05/0(p<. در گروه مداخله قند خون ناشتا بعد از مداخله و پیگیری (1/27- تا 7/73-)mg/dL 4/50- و (4/0- تا 1/56-)mg/dL 2/28- و قند دو ساعت بعد از صرف غذا بعد از مداخله (7/32- تا 5/87-)mg/dL 1/60-کاهش آماری معنیداری نسبت به گروه شاهد داشت (05/0 p<). بعد از مداخله و پیگیری HbA1C در گروه مداخله به ترتیب (28/0- تا 2/1-)73/0- % و (21/0- تا3/1-) 78/0- % در مقایسه با گروه شاهد کاهش معنیداری را نشان داد (01/0 p<). کلسترول تام و تریگلیسرید در گروه مداخله بعد از مداخله (2/6- تا 4/38-)mg/dL 3/22- و (1/2- تا 1/62-) mg/dL1/32- کاهش آماری معنیداری نشان داد (05/0 p<). سطح آیریسین سرم در زمان پیگیری در گروه مداخله (001/0 تا 14/0-) ng/ml07/0- نسبت به گروه شاهد کاهش آماری معنیداری نشان داد (05/0 p<).
نتیجه گیری: در این مطالعه با دانستن عوامل ممانعت و تسهیلکننده در خودمراقبتی، برنامهی آموزشی خودمراقبتی بر اساس مدل مراحل تغییر طراحی شد که این برنامه مداخلهی توانست به تغییر رفتار در خود مراقبتی منتهی شود و پیامدهای خود مراقبتی را در این بیماران بهبود بخشد.