معنای زندگی مرتبط با بیماری قلبی و ارتباط آن با کیفیت زندگی، افسردگی و اضطراب پس از آنژیوپلاستی عروق کرونری در بیماران قلبی بیمارستان های شهر کرج، سال 1395
Abstract
چکیده: مقدمه: بیماري و محدودیت هاي آن براي افراد فضایي ایجاد مي کند که به بررسي روابط خود با دیگران، تعهدات و اولویت هاي زندگي بپردازند. آغاز بیماري قلبي عروقي و ابتلا به اختلال در عروق کرونري، رویدادي مهم و جدید در زندگي بیشتر افراد محسوب مي شود. وقوع هرگونه حادثه ناخوشایند مانند اختلال در عروق کرونر و متعاقب آن آنژیوپلاستی منجر به اختلال در ساختار روانی و اجتماعی افراد می شود. این امر از یک سو، بر روی کیفیت زندگی فرد تأثیر گذاشته و از سوی دیگر باعث تغییر معنای زندگی و به دنبال آن جستجو برای درک معنای جدید زندگی پس از بیماری قلبی می شود.
هدف:
این مطالعه با هدف تعیین معنا ی زندگی مرتبط با بیماری قلبی و ارتباط آن با کیفیت زندگی، افسردگی و اضطراب پس از آنژیوپلاستی عروق کرونری در بیماران قلبی، انجام گرفته است.
روش کار و مواد:
در این مطالعه توصیفی-همبستگی، معنای زندگی مرتبط با بیماری قلبی و ارتباط آن با کیفیت زندگی، افسردگی و اضطراب پس از آنژیوپلاستی عروق کرونری بر روی 144 نفر از بیماران قلبی مراجعه کننده به بیمارستان های شهر کرج یعنی بیمارستان های «شهید رجایی»، «امام خمینی» و «تخت جمشید» بررسی شد. داده ها توسط پرسشنامه های مشخصات جمعیت شناسی، معنای زندگی مرتبط با بیماری قلبی، کیفیت زندگی (12-SF) و اضطراب و افسردگی بیمارستانی جمع آوری شد. سپس داده ها با نرم افزار SAS 9.4 و با استفاده از آزمون های پیرسون و اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
یافته ها:
در مفهوم معنای زندگی مرتبط با بیماری قلبی بزرگترین نمره میانگین مربوط به مقیاس توهم زایی (انکار بیماری) (9/0)2/4 است. همچنین میانگین نمره کیفیت زندگی بیماران (92/6)58/34 در دامنه متوسط (36-25) قرار دارد. در ارتباط با اضطراب و افسردگی نیز میانگین نمرات (98/2)59/6 نشان داد این متغیرها در دامنه سالم (7-0) قرار دارند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها میان مقیاس ها و زیرمقیاس های معنای زندگی مرتبط با بیماری قلبی با کیفیت زندگی و اضطراب و افسردگی ارتباط معنی دار آماری نشان داد (05/0P<). با افزایش سن، کاهش معنی دار آماری در ارتباط با ابعاد معنای زندگی مرتبط با بیماری قلبی مشاهده شد (05/0p<). از میان متغیرهای مشخصات جمعیت شناسی، سابقه درمان دارویی با هیچ یک از مقیاس
ا و زیرمقیاس های معنای زندگی مرتبط با بیماری قلبی با کیفیت زندگی و اضطراب و افسردگی ارتباط معنی دار آماری را نشان نداد (05/0P>).
نتیجه گیری:
با توجه به یافته ها و مباحث فوق، نتایج این تحقیق بیانگر این است که اکثر بیماران در هنگام بروز بیماری قلبی، دچار اختلال در زندگی می شوند که برای برخی آغاز فرایند جستجوی معنا است و میتواند منجر به کاهش کیفیت زندگی فرد شده و اضطراب و افسردگی را افزایش دهد. آموزش روش های مقابله با رویداد که مبتنی بر معنا باشد، می تواند منجر به بهبود کیفیت زندگی و کاهش افسردگی و اضطراب در بیماران قلبی شود. اجرای مداخلات پرستاری مبتنی بر معنا نیز از طریق یافتن معنای زندگی و ایجاد سازگاری با شرایط موجود در بیماران قلبی مؤثر واقع می شود و یک شیوه درمانی مناسب برای ارتقاء سلامت روان بیماران قلبی محسوب می شود.