بکارگیری استراتژی اجرای قصد جهت کاهش دریافت نمک روزانه در بیماران مبتلا به پرفشاری خون، در مناطق روستایی شهر تبریز سال 1395
Abstract
زمینه وهدف: با توجه به شیوع پرفشاری خون، رابطه آن با دریافت نمک و فقدان پژوهش در خصوص بکارگیری "استراتژی اجرای قصد" جهت کنترل نمک در ایران و بویژه آذربایجان شرقی، پژوهش مداخلهای حاضر به منظور کاهش مقدار دریافت نمک روزانه با استفاده از"استراتژی اجرای قصد" در بیماران مبتلا به پرفشاری خون تحت پوشش مراکز سلامت روستایی شهر تبریز در سال 2016 اجرا شد.
مواد و روش کار: در مطالعه مداخله ای حاضر بیماران مبتلا به پر فشاری خون باسابقه ابتلا در 6 ماه گذشته مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی روستایی شهر تبریز در سال 95 جمعیت مورد مطالعه بودند. جمعیت نمونه با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی از بین مراکز بهداشتی درمانی روستایی انجام شد. در گام اول مراکز بهداشتی درمانی روستایی بصورت تصادفی انتخاب شد و از بین مراکز بهداشتی درمانی روستایی شش مرکز برای مداخله و شش مرکز بعنوان شاهد بطور تصادفی انتخاب گردید. تخصیص تعداد نمونه به مراکز در هر کدام از گروههای مطالعاتی بر اساس برآورد نمونه با روش متناسب با جمعیت تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی صورت گرفت. بر اساس فرمول برآورد حجم نمونه تعداد نمونه مورد نیاز در هر گروه 85 نفر و در مجموع 170 بیمار کفایت نمونه بود. باتوجه به رعایت تناسب جنسیتی درمراکز سلامت روستایی از بین مردان 34 نفر نمونه گیری مجدد انجام شدو حجم نمونه به 205نفر افزایش یافت.
یافتهها: از مجموع 205 بیمار مبتلا به پرفشاری خون تشخیص داده شده در شش ماه اول سال 1395 تحت پوشش 12 مرکز روستایی، بیش از نیمی از بیماران (9/62%) زن و بقیه (1/37) مرد در فاصله سنی 33 تا60 سال به بالا شرکت داشتند حدود 1/53% وضعیت اقتصادی-اجتماعی پایین و متوسط برخورداربودند. تفاوت معنی دار( 001/0>P) بر اساس شغل بیماران مرد و زن ملاحظه شد.
میانگین(انحراف معیار) آگاهی بیماران مبتلا به پرفشاری خون قبل (12/6) 47/14و بعد از مداخله (08/6) 19/14 در گروه کنترل تفاوت معنیدار (022/0=P) مشاهده شد. میانگین نگرش بیماران درگروه مداخله (24/4) 98/ 15و کنترل (22/3) 58/16 در مرحله بعد مداخله بیشتر بود.درک کنترل رفتار قبل و بعد از مداخله در گروه مداخله(001/0>P) و کنترل(001/0>P) و قصد قبل و بعد از مداخله درگروه مداخله (037/0P=) و کنترل (027/0P=)تفاوت معنیدار نشان داد.میانگین و انحراف معیار اندازه فشارخون در گروه مداخله (سیستولیک (41/16) 61/128 و دیاستولیک (84/8) 76/80) و گروه کنترل (سیستولیک (08/16) 50/128 و دیاستولیک (05/11) 95/77) بعد از مداخله کاهش نشان داد.
افزودن نمک هنگام پخت غذا در گروه مداخله (013/0 (P= دربعد از مداخله تفاوت معنیدار نشان داد.افزودن نمک هنگام خوردن غذا در دوگروه مداخله (109/0 P=) وکنترل(455/0 (P= قبل و بعد از مداخله تفاوت معنیدار نشان نداد.میانگین (انحراف معیار) سدیم دریافتی روزانه قبل (20/3453) 69/4322 و بعد از مداخله (90/2972) 49/3835 در گروه مداخله تفاوت معنیدار (022/0 P =) نشان داد. سدیم دفعی ادرار قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه مداخله و کنترل (001/0>0 P) تفاوت معنیدار نشان داد.
اندازه فشارخون،(سیستولیک (69/0 P=) و دیاستولیک (26/0 P=) سدیم دریافتی روزانه(37/0 P=) و سدیم دفعی ادرار(80/0( P= در بیماران دارای قصدکاهش دریافت نمک و اقلام غذایی پرنمک و بدون قصدکاهش دریافت نمک و اقلام غذایی پرنمک بعد از مداخله تفاوت معنیدار نشان نداد. میانگین و انحراف معیار سدیم دریافتی روزانه در بیماران دارای قصدکاهش دریافت نمک و اقلام غذایی پرنمک (1704) 6/3283 نسبت به بیماران بدون قصدکاهش دریافت نمک و اقلام غذایی پرنمک (2874) 4094 کاهش نشان داد.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش حاضر حاکی از تاثیرمثبت استراتژی اجرای قصد بر آگاهی، نگرش، قصد، مقدار دریافت نمک، پرفشاری خون و رفتار افزودن نمک هنگام پخت غذا در بیماران مورد مطالعه میباشد. تدارک برنامههای آموزشی مناسب و هدف مند با در نظر گرفتن تعیین گرهای رفتار افزودن نمک طی پخت و هنگام خوردن غذا در بیماران زن و مرد روستایی پیشنهاد می شود.