خشونت خانگی و ارتباط آن با کیفیت زندگی در زنان سنین باروری (15- 49 سال) مراجعه کننده به مراکز بهداشتی – درمانی تبریز ،1393
Abstract
چکیده: مقدمه: خشونت خانگی علیه زنان یک مشکل جهانی است که آسیبهای اجتماعی فراوانی به دنبال دارد و یکی از عوامل تهدیدکننده سلامت جسمی و روانی به شمار میرود و سلامت جسمی و روانی به عنوان جنبه های مهمی از کیفیت زندگی هستند و کیفیت زندگی به عنوان شاخص مهم برای اندازه گیری وضعیت سلامت در تحقیقات بهداشتی است و به متخصصان در شناسایی و درمان مشکلات عاطفی و روانی کمک میکند. این مطالعه با هدف تعیین وضعیت خشونت خانگی و ارتباط آن با کیفیت زندگی در زنان سنین باروری مراجعه کننده به مراکز بهداشتی -درمانی در سال 1393 انجام گرفت.مواد و روشها: این مطالعه ی مقطعی بر روی 558 زن همسردار انجام گرفته است. نمونه گیری به صورت خوشه ای دومرحله ای انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های فردی - اجتماعی ،مقیاس تدبیر حل اختلاف (CTS2) و کیفیت زندگی (36-SF)، جمع آوری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون، تی مستقل، آنالیز واریانس یکطرفه ،آزمون مجذور کای، مدل خط عمومی و رگرسیون لجستیک چند متغیره استفاده شد.نتایج: بیشترین شیوع خشونت خانگی مرد نسبت به زن در بعد مباحثهای- هیجانی (93%) و کمترین در بعد آسیب شدید (2/12%) بود. بیشترین میانگین (انحراف معیار) مزمن بودن خشونت خانگی علیه زن ،در بعد مباحثهای- هیجانی [4/20(5/18)] و کمترین میانگین (انحراف معیار) مربوط به بعد جسمی شدید [(9/5) 8/1]بود. بیشترین شیوع خشونت خانگی زن نسبت به مرد در بعد مباحثهای - هیجانی (9/95%) و کمترین در بعد جنسی شدید (8/6%) بود. بیشترین میانگین (انحراف معیار) مزمن بودن خشونت خانگی زن علیه مرد، در بعد مباحثهای- هیجانی [7/24 (7/19)] و کمترین میانگین (انحراف معیار) مربوط به بعد آسیب خفیف [3/2 (8/7)]بود. میانگین (انحراف معیار) نمره بعد سلامت جسمانی کیفیت زندگی 0/65 (8/16) و سلامت روانی 6/63(9/16) از محدوده ی نمره ی قابل کسب 100-0 بود. بین مزمن بودن ابعاد روانی، جسمی، جنسی و آسیب خشونت خانگی مرد علیه زن، با جزء جسمانی کیفیت زندگی (09/0 - تا 32/0- =r) و جزء روانی کیفیت زندگی (13/0- تا 82/0 - =r) همبستگی معکوس معناداری وجود داشت. بین بعد مباحثهای- هیجانی خشونت خانگی مرد علیه زن با جزء جسمانی کیفیت زندگی (08/0 =r) و جزء روانی کیفیت زندگی (11/0 =r) همبستگی مثبت معنادار وجود داشت. بین مزمن بودن ابعاد مباحثهای - شناختی، روانی، جسمی، جنسی و آسیب خشونت خانگی زن علیه مرد، با حیطه جسمانی کیفیت زندگی (12/0 - تا 94/0- =r) و حیطه روانی کیفیت زندگی (11/0- تا 92/0- =r) همبستگی معکوس معناداری وجود داشت. بین بعد مباحثهای- هیجانی خشونت خانگی زن علیه مرد با جزء جسمانی کیفیت زندگی و جزء روانی کیفیت زندگی همبستگی معناداری دیده نشد.نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل از این مطالعه ارتباط معناداری بین ابعاد خشونت خانگی و کیفیت زندگی زنان در سنین باروری وجود داشت. لذا باتوجه به حفظ سلامت زنان و اهمیت توانمندسازی و بهبود کیفیت زندگی آنان، با رفع خشونت علیه زنان میتوان به داشتن خانواده ای مستحکم و جامعه ای سالم کمک کرد.