نقش بالینی مدرسان پرستاری : یک مطالعه تری انگولیشن
Abstract
چکیده: مقدمه: به جهت اهمیت وافر آموزش بالینی در پرستاری و عدم موفقیت آن، بعد از انتقال آموزش سنتی به آموزش عالی و همین طور روشن نبودن ماهیت نقش بالینی پرستاری در این فرهنگ آموزشی، پژوهش حاضر با هدف درک نقش بالینی و نحوه ایفای آن توسط مدرسان پرستاری در ایران انجام گردید. روش کار: تری انگولیشن اساس این مطالعه را تشکیل داده است، بدین شکل که ابتدا یک مطالعه کیفی در مورد نحوه ایفای نقش بالینی بر روی 15 نفر از مدرسان پرستاری که به شکل نظری نمونه گیری شده بودند، صورت گرفت. در این مرحله از روش گراند تئوری برای تجزیه و تحلیل استفاده گردید. گردآوری داده ها مصاحبه نافذ و غیر رسمی بوده است، بعد از انجام مصاحبه و حصول طبقات مفهومی، مطالعه فوق بر روی 6 تن از دانشجویان و پرسنل پرستاری تکرار شد که هیچ طبقه مفهومی اضافی حاصل نگردید. مرحله بعد یک مطالعه کمی به اجرا درآمد. در این مرحله بر اساس یافته های بدست آمده از مرحله کیفی و همینطور مروری بر متون، ابزاری تهیه شد که 4 نقش مدرس پرستاری را بررسی می نمود تا بتوان با یک مطالعه کمی، ضمن تایید یافته های مرحله کیفی، از یافته های کمی سه نقش دیگر بررسی نتیجه گیری و پیشنهادات دقیق تر در مورد نقش بالینی استفاده شود. نتایج: هویت حرفهای به عنوان مفهوم مرکزی این مطالعه مربوط به درکی است که مدرسان پرستاری در رابطه با حرفه و نقش بالینی از خود ارائه داده اند و آنرا در قالب توصیف یا تئوری گرایی و عمل یا مهارت گرایی را گزارش داده اند. در مطالعه کمی نیز مشخص گردید که اکثریت آنها هویت توصیف گرایی را انتخاب نمودهاند همچنین مطالعه حاضر نشان داد که درون مایه های روشنی نقش و استقلال و اختیار در کار و شایستگی بالینی در شکل گیری آن نقش بسزایی دارند. به نظر می رسد هویت حرفه ای برخی از مدرسان پرستاری ممکن است در تضاد با پرستاران بخش خدمتی بوده باشد، لذا آنها به جهت دوری از کشمکشهای نقشی سعی داشته اند با اتخاذ برخی از راهکارها با ابهام در نقش و دیگر مشکلات نقشی خود کنار بیایند. متوسل شدن به درون مایه های همرنگی از این باب بوده است که متاسفانه این مکانیسم ها، به نوبه خود آنها را از اهداف اصلی اصلی آموزش دور ساخته است، به طوری که 37/9 درصد آنها برآیند آموزشی را در حد ضعیف و 55/2 درصد نیز آن را در حد نسبی گزارش نمودهاند. بحث و نتیجه گیری: فقدان تسلط بر نقش بدلیل مشکلات موجود در بعد احساسی و ابزاری این نقش و به استناد مطلوب نبودن دو درون مایه مهم ایم مطالعه - اختیار در کار و معنی دار بودن وظایف و از آنجائیکه طبق مدل انگیزش شغلی، این از ارکان اصلی انگیزشی هر شغل محسوب می گردند، می توان ادعا نمود که مدرسان پرستاری در نقش بالینی خود توان انگیزشی لازم را ندارند. از سوی دیگر مرور بر متون نشان داد که راهنماهای حرفه ای و سازمانی کافی در این زمینه وجود ندارد، لذا توصیه می شود رهبران آموزشی و خدمتی با در نظر گرفتن دیدگاه های حرفه ای و سازمانی، مدل های بکار گرفته شده در پرستاری و حرف دیگر، در توسعه یک مدل جامع و مانع که بتواند توان انگیزشی نقش بالینی و به تبع آن برآیند آموزش را ارتقاء دهد، به تشریک مساعی بپردازند.