فرایند شکل گیری توانمنديِ اعضای خانواد مراقبت کننده از بیماران مبتلا به سرطان: مطالعه تئوری زمینه ای
Abstract
چکیده:
مقدمه: بیماری سرطان علاوه بر بیمار، اعضای خانواده را نیز تحت تاثیر قرار میدهد و خانواده را با مسائل و مشکلات بسیاری مواجه میسازد بنابراین جهت رسیدن خانواده به تعادل، راهکارهایی لازم است. امروزه میزان بقای بیماران سرطانی افزایش یافته است و این بیماران پس از ترخیص از بیمارستان، نیازمند مراقبت های طولانی تری می باشند اما چگونگیِ توانمند شدن خانواده ها برای مراقبت از این بیماران شفاف نیست. از آنجایی که پدیدۀ توانمندی، فرایندی تعاملی، اجتماعی و وابسته به فرهنگ می باشد و دانش کافی در این زمینه وجود ندارد؛ بنابراین مطالعه حاضر با هدف کشفِ فرایند شکل گیری توانمندیِ اعضای خانوادۀ مراقبت کننده از بیماران مبتلا به سرطان، انجام گرفت.
روش کار: پژوهشِ حاضر با رویکرد تئوری زمینه ای در سال های 96-94 انجام گرفت. مشارکت کنندگانِ اصلی این مطالعه اعضای خانوادۀ مراقبت کننده از بیمار بودند. مشارکت کنندگان از مرکز پژوهشی-درمانی شهید قاضی که اصلی ترین مرکز ارجاعی بیماران مبتلا به سرطان در شمال غرب کشور می باشد؛ انتخاب شدند. شیوه انتخاب مشارکت کنندگان با استفاده از نمونه گیری هدفمند بود و تا زمان رسیدن به اشباع نظری داده ها ادامه یافت. ابزار اصلی جمع آوری داده ها مصاحبه های جامع و بدون ساختار بود. در مجموع 27 مورد مصاحبه با 23 نفر مشارکت کننده انجام شد و داده ها بر اساس روش کوربین و اشتراس (2008) تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که دغدغۀ اصلی «واماندگیِ روانی، شناختی و مراقبتی» می باشد. عوامل زمینه ای که به ایجاد نگرانی اصلی در مشارکت کنندگان منجر می شود شاملِ «بحران مواجهه با سرطان در خانواده»، «رهاشدگی خانواده در سیستم درمان وجامعه » و «محرک هایِ درونی مراقب» می باشد. طبقۀ مرکزی این مطالعه «خوداتکایی بقامحور» است که با استفاده از استراتژی هایی همچون استمداد از باورهای مذهبی و معنویات، اُمیدافزایی، خود تسلی بخشی، دانش افزایی، یادگیری مراقبت ها صورت گرفته است که پیامدهای آن «تکاملِ تدریجی و مستمر مراقبین» و «اُفت کیفیت زندگی مراقبین» بوده است.
نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که اعضای خانواده فاقد آمادگیِ لازم جهت مواجهه و مراقبت از بیمار مبتلا به سرطان هستند بنابراین با کاربرد استراتژی هاي مختلف به خوداتکایی بقا محور می پردازند. نتایج این پژوهش می تواند مورد استفاده مراقبین خانوادگی قرار گیرد. همچنین چارچوبی برای راهنمایی پرستاران و مدیران پرستاری فراهم خواهد کرد تا بتوانند با توجه به موانع و نواقص موجود، به اعضای خانواده در سیستم مراقبت توجه نمایند و در جهت تسهیل فرایند توانمندیِ مراقبین خانوادگی تلاش نمایند.