تاثیر آموزش گروهی هوش هیجانی بر تقویت هوش هیجانی در نوجوانان مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی (ADHD)
Abstract
چکیده: مقدمه: با توجه به نتایج بسیاری از مطالعات که حاکی از تاثیر بیشتر هوش هیجانی در موفقیت، زندگی و تحصیل افراد دارد و بدلیل مشکلات و ناسازگاریهای نوجوانان مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی لزوم توجه بیشتر به این امر و همچنین شیوع بالای این بیماری در میان نوجوانان و کمبود مطالعات انجام شده در این زمینه در کشور ایران، این مطالعه با هدف بررسی تاثیرآموزش گروهی هوش هیجانی بر تقویت هوش هیجانی در نوجوانان مبتلا به کمبود توجه و بیش فعالی مراجعه کننده به مراکز روانپزشکی تخصصی و فوق تخصصی شهر تبریز انجام گرفت.مواد و روشها: این پژوهش یك مطالعه کار آزمایی بالینی می باشد که بر روی 76 نفر از نوجوانان 16-11 ساله مبتلا به ADHDبه روش نمونه¬گیری دردسترس با طرح پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه كنترل از کلیه کلینیک های فوق تخصصی روانپزشکی کودک و نوجوان شهر تبریز که شامل بخش کودک و نوجوان مرکز آموزشی درمانی رازی تبریز، کلینیک روانپزشکی بزرگمهر شهر تبریز بود انجام شد. با رعایت معیارهای ورودو خروج بعد از گرفتن پیش آزمون تخصیص نمونهها به دو گروه مداخله و كنترل به صورت تصادفی و با استفاده از روش بلوک های تصادفی با حجم 4 به گروههای مداخله و کنترل انجام گرفت.برای تجزیه و تحلیل داده ها از برنامه آماری SPSSver 22 و آمار استنباطی شامل آزمونهای آماری کای دو و آزمونt مستقل ، آزمون کوواریانس و ازمون k-s استفاده شد. یافته ها:نتایج مطالعه نشان داد که در نوجوانان مبتلا به ADHD میزان هوش هیجانی و مولفه های آن درگروه مداخله و کنترل قبل مداخله با هم تفاوت آماری معنی داری ندارند(P>0/05ا)اما بعد مداخله تفاوت در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل معنی دار بود.یعنی گروه درمانی در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل تاثیر مثبتی داشت(P<0/001).طبق مطالعه حاضر همچنین در این نوجوانان میانگین نمره بیش فعالی در گروه مداخله و کنترل قبل مداخله با هم تفاوت آماری معنی داری نداشتند (P>0/05ا)ولی ارتباط آماری معنی داری بین شدت علایم بیش فعالی و هوش هیجانی بعد انجام مداخله وجود داشت بدین صورت که هرچه هوش هیجانی فرد در سطح مطلوب¬تری قرار گیرد از شدت علایم ADHD کاسته خواهد شد. (P<0/001).بحث و نتیجه گیری: از آنجایی که دوره نوجوانی یکی از دوره های پر فشار رشدی تلقی شده که در آن محورهای فکری و هیجانی کودک درگیر تحول شده و آماده ورود به مرحله دیگر زندگی می شود نیازمند توجه به ابعاد انگیزشی و هیجانی و شناختی این دوران است. از طریق افزایش هوش هیجانی ما می توانیم خودآگاهی و نیازهای نوجوانان را شناسایی کرده و از طریق آموزش، آنها را در شناسایی اهداف و راه های رسیدن به آن را یاری کنیم. وقتی این خودآگاهی صورت بگیرد آنها می توانند نسبت به همدلی و شناسایی هیجانات و احساسات درمانگران گام برداشته و به گونه ای موثر در جهت رفع مشکلات خود ودرمانگران گام برداریم.