مقایسه دیدگاه پرستاران و دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز و کردستان در خصوص دستور عدم احیاء- 1391
Abstract
چکیده: مقدمه: خاتمه حیات موضوعی مهم در اخلاق زیستی است. کاربرد روتین احیا برای همه بیمارانی که دچار ایست قلبی- ریوی میشوند منجر به بروز مشکلاتی میشود. لذا تصمیم گیری در مورد ادامه درمان در بیماران انتهایی یک مهارت مورد نیاز کادر سلامت بوده که چالشهای متعددی را بدنبال دارد. بنابراین این مطالعه با هدف مقایسه دیدگاه پرستاران و دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز و کردستان در خصوص دستور عدم احیا صورت گرفته است. روش کار: این مطالعه توصیفی- مقایسه ای در سال 1391 بر روی 307 پرستار با روش طبقه ای سهمیه ای و 184 دانشجوی پرستاری که با روش سرشماری انتخاب شدند انجام گرفت. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه کارول داون 2000)) که شامل 25 بیانیه است استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری Spss و آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد گرچه در برخی موارد پرستاران و دانشجویان پرستاری نگرش مثبت به دستور عدم احیا داشتند، اما در کل نگرش آنها به دستور عدم احیا منفی بوده است. بین دیدگاه دانشجویان دانشکده های پرستاری و مامایی تبریز و کردستان تنها در گزینه "تیم پزشکی باید در زمان مرگ قطعی نیز به بیماران امید بدهد" تفاوت آماری معناداری وجود داشت .(0/04) همچنین در دو گزینه "نباید از بیمار و خانواده او در خصوص DNR سوال شود" و "باید از نظرات مسئولین درباره DNR پیروی کنم" تفاوت آماری معناداری بین دیدگاه پرستاران شاغل در مراکز درمانی دانشگاه علوم پزشکی تبریز و کردستان وجود داشت .(0/04) بحث و نتیجه گیری: در این مطالعه مشخص شد که پرستاران و دانشجویان پرستاری نسبت به دستور عدم احیا دارای دیدگاه منفی بودند. بنابراین با توجه به نتایج این پژوهش و سردرگمی پرسنل درمانی و نبودن دستورالعمل استاندارد در خصوص عدم احیا، در این راستا مدیران پرستاری و دست اندرکاران بایستی درصدد تدوین دستورالعمل مبتنی بر فرهنگ اسلامی-ایرانی باشند. لازمه اجرایی شدن چنین دستورالعملی فراهم آوردن آموزشهای فراگیر برای گروه های مختلف از جمله بیماران، افراد جامعه، شاغلین حرفه پزشکی و مسئولان و سیاست گزاران سلامت میباشد.