بررسی صحت و تکرارپذیری آنالیز فضا به روش مشاهده عینی ساده در سیستم دندانی دائمی
Abstract
آنالیز کست به عنوان بخش مهمی از فرآیند تشخیص و تعیین طرح درمان، همواره مورد توجه ویژه متخصصین ارتودنسی بودهاست، چرا که یکی از دشوارترین تصمیمهایی که با آن روبرو هستند، یعنی تصمیم برای کشیدن یا نکشیدن دندان، باتوجه به شدت کرادینگ اتخاذ میشود. علیرغم اهمیت موضوع، هیچکدام از روشهای پرشمار و متنوع پیشنهاد شده برای آنالیز فضا مورد استقبال کلینیسینها قرار نگرفتهاست. آنها معمولا میزان کمبود یا اضافه فضا را صرفاگ با مشاهده ساده کست تشخیصی بیمار(که در این مطالعه از این روش به عنوان مشاهده عینی ساده یا simple visual observation[SVO] یاد شدهاست) برآورد میکنند؛ روشی که علیرغم کاربرد بالینی فراوان کمتر مورد ارزیابی قرار گرفتهاست. از آنجایی که هر روش آنالیز فضا به عنوان روش تشخیصی، باید آسان، سریع، دارای حداقل خطا و نیازمند حداقل وسایل اختصاصی باشد و با توجه به کاربرد معمول SVO توسط متخصصین ارتودنسی، در این مطالعه بر آن شدیم تا میزان صحت و تکرارپذیری آنالیز فضا در دوره ی دندانی دائمی به روش SVO را بررسی نماییم. مواد و روشها: پنج مشاهده گر(متخصص ارتودنسی)، میزان کمبود یا اضافه فضا در 52 کست تشخیصی را دو بار و با فاصله زمانی دو هفته تعیین کردند. دادههای به دست آمده با آمارههای توصیفی ارزیابی شد و میانگین، انحراف معیار، و فاصلهی اطمینانی میانگین پیشبینی به روش SVO در سطح مشاهدهگر و همچنین به صورت کلی محاسبه گردید. با استفاده از Intraclass correlation coefficient، تکرارپذیری نتایج در هر دو سطح درون-مشاهده گر و بین مشاهدهگر محاسبه شد. همچنین صحت اعداد برآوردشده به روش SVO، با آنالیز فضا توسط نرمافزار Maestro Ortho Studio مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: میزان توافق بین مشاهدهگران(intra-observer) در مجموع دو مشاهده برابر با 965/0 (مابین 972/0-955/0) اندازهگیری شد. تکرارپذیری در سطح درون-مشاهدهگر(intra-observer) برای هرکدام از مشاهدهگران محاسبه شد که همگی طبق طبقهبندی Landis و Koch در محدوده تقریبا یکسان(almost perfect) قرار گرفتند. میانگین میزان خطای برآوردها در مشاهده اول برابر با 26/1 و در مشاهده دوم برابر با 33/1 میلیمتر بود. نتیجهگیری: میزان تکرارپذیری هم بین مشاهدهگران(intra-observer) و هم در سطح درون-مشاهدهگر در مجموع دو مشاهده، طبق طبقهبندی Landis و Koch در محدوده تقریبا یکسان (almost perfect) قرار گرفت. اختلاف بین اعداد برآوردشده و اعداد واقعی فرضی، قابل اغماض بود.