میزان انطباق تشخیص کلینیکی و هیستوپاتولوژیک ضایعات حفره دهان و بررسی خطای تشخیصی در ضایعات داخل و خارج استخوانی در بیماران مراجعه کننده به دانشکده دندانپزشکی تبریز از سال 83 تا 95
Abstract
مقدمه: یکی از ارکان اساسی درمان ضایعات دهانی، تشخیص آنها می باشد. هر ضایعه دهانی دارای مشخصات و نشانه هایی از نظر ظاهر بالینی است که تشخیص آن را توسط کلینیسین، ممکن می سازد. وجود برخی تشابهات بین انواع ضایعات دهانی، امکان تشخیص گذاری قطعی را دشوار می سازد.تشخیص به موقع و سریع ضایعات بدخیم حفره دهان، مهمترین فاکتور در موفقیت درمان محسوب می شود.در این مطالعه میزان انطباق تشخیص های بالینی با گزارش پاتولوژی ضایعات بیوپسی شده دهان که به بخش آسیب شناسی دهان و فک صورت دانشکده دندانپزشکی تبریز ارسال گردیده بررسی و علل موثر بر خطا در تشخیص کیلینیکی شناسایی شد. مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی تحلیلی با پرونده بیمارانی که به دانشکده دندانپزشکی تبریز در طی سال های 83 تا آخر سال 95 برای بررسی ضایعه دهانی مراجعه کرده اند مشخص و گردآوری شد. ضایعات بصورت نئوپلاستیک، تحریکی، ادنتوژنیک، غیرادنتوژنیک، پوستی مخاطی ، پیگمانته و تکاملی دسته بندی شده و تطابق تشخیص کلینیکی با تشخیص قطعی پاتولوژی که بعنوان روش استاندارد بدون خطا در نظر گرفته می شود، مورد بررسی قرار گرفت.نتایج مطالعه به صورت آمار توصیفی گزارش شد. از آزمون کای دو جهت بررسی وجود ارتباط بین مکان ضایعه با میزان خطای تشخیص کلینیکی استفاده شد. ضریب توافقی کاپا جهت بررسی وجود تطابق بین نتیجه تشخیص کلینیکی و نتیجه تشخیص پاتولوژی محاسبه شد.میزان انطباق تشخیص کلینیکی و هیستوپاتولوژیک ضایعات حفره دهان و بررسی خطای تشخیصی ضایعات 2یافته ها: بیشترین تطابق در ضایعه تحریکی بافت نرم 5/81 % و سپس ضایعه پوستی مخاطی 9/76 % است. همچنین ضایعه انسدادی غده بزاقی با یک تشخیص مطابق در کلینیک و پاتولوژی، 100% تطابق داشته است. همچنین کمترین تطابق مربوط به ضایعه های تومور بدخیم استخوان، بافت التهابی، گرانولیشن، ضایعه متاستاتیک و خونی با 0% انطباق(عدم انطباق) است.نتیجه گیری: با نتایج بدست آمده از این تحقیق و بررسی مطالعات گذشته می¬توان نتیجه گرفت که بر اساس نوع ضایعه و روش تشخیصی آن، همچنین دلایل دیگری مانند سن بیمار، جنس بیمار، آناتومی ضایعه، مشخصات ظاهری ضایعات و موقعیت ضایعات در دهان که می¬توانند بصورت برجسته و قابل لمس باشند و یا برعکس، همخوانی تشخیص در روشهای بالینی و هیستوپاتولوژیک متفاوت خواهند بود.