بررسی اثرات سیر و برخی ترکیبات شیمیایی سولفوردار بر روی آسیبهای سلولی در هپاتوسیت های ایزوله
Abstract
زمینه : بسیاری از ترکیبات طبیعی هم اکنون برای درمان اختلالات کبدی در طب سنتی بکار میروندواثرات آنتی اکسیدانی و حفاظت از کبد برای چندین ترکیب طبیعی بر روی مدلهای حیوانی اثبات شده است .
سیر (Allium Sativum) از خانواده ليلياسه در طب گیاهی از زمان تمدن سومری ، حدود 2600 سال قبل از میلاد ، در چین و هندوستان به وفور کشت می شده است.
استامینوفن که پرفروش ترین داروی ضد درد و ضد تب OTC به شمار میرود ، هم در حیوانات آزمایشگاهی و هم در انسان ها آسیب های شدید و گهگاه کشنده در کبد ایجاد می نماید. شیوع آسیب های کبدی متعاقب مصرف بیش از حد استامینوفن، به صورت عمدی یا تصادفی؛ در حال ازدیاد می باشد . سیر از جمله ترکیباتی است که اثرات حفاظتی آن در برخی مدل های حیوانی مشاهده شده است. مرکاپتان ها( از جمله آلیل و پروپیل مرکاپتان) جزو آن دسته از ترکیبات سولفوردار می باشند که از مشتقات طبیعی خانواده آلیاسه نیز به حساب می آیند.
در مطالعه حاضر اثرات حفاظتی عصاره سیر، آلیل مرکاپتان و پروپیل مرکاپتان بر روی سمیت حاد کبدی القا شده با استامینوفن، سمیت القا شده با هیپوکسی و سمیت القا شده با فلزات در مدل هپاتوسیت های ایزوله رت بر رسی شده است.
روش کار: عصاره سیر به صورت تازه تهیه شده مورد استفاده قرار میگرفت. به منظور استاندارد سازی عصاره مورد استفاده، محتوای آلیسین و آلیل مرکاپتان عصاره با استفاده از کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا ( HPLC) آنالیتیکال و پره پاراتیو تعیین شد. قدرت آنتی اکسیدانی عصاره با استفاده از تست کمی DPPH پایدار اندازه گیری و تعیین گردید.
هپاتوسیت ها از موشهای صحرایی نر Sprague-Dawley با استفاده از متد پرفیوژن کبدی با محلول کلاژناز به دست آمد. سوسپانسیون های سلولی حاصله تحت اتمسفر 95%O2/5%CO2 قرار گرفتند. عصاره سیر(100میکرولیتر)، آلیل مرکاپتان(100میکرومول)، پروپیل مرکاپتان (100میکرومول) و آلیسین(100میکرولیتر) بر اساس سه پروتکل درمانی زمان بندی شده( 30 دقیقه قبل، در دقیقه صفر و سی دقیقه بعد از القاء سمیت ) به سوسپانسیونهای سلولی اضافه شدند. استامینوفن (500میکرومول) و سولفات مس(100میکرومول) به منظور القاء سمیت به کار رفتند. برای القاء سمیت از طریق هیپوکسی و بررسی اثرات آن، صرفآ دو پروتکل اولیه اجرا شدند.
تولید گونه های فعال اکسیژن بااستفاده از اسپکتروفلوریمتری DCFH-A، سطح GSH سلول های کبدی با HPLC، مرگ سلولی با تست تریپان بلو و نهایتآ پتانسیل غشاء میتوکندری با اندازه گیری فلورسانس Rhodamin 123 بررسی و تعیین گردید.
نتایج: عصاره سیر ، آلیل مرکاپتان و پروپیل مرکاپتان تقریبآ به طور قابل مقایسه ای با NAC در جلوگیری از کاهش پتانسیل غشاء میتوکندری ها و نیز مرگ سلولهای کبدی موثر بودند، لیکن اثر حفاظتي براي آلیسین در هیچ یک از پارامترهای فوق مشاهده نشد. عصاره سیر ، آلیل مرکاپتان و پروپیل مرکاپتان به طور قابل ملاحظه ای درجلوگیری از کاهش GSH و نیز تشکیل گونه های فعال اکسیژن موثر بودند.لیکن در پروتکل سوم این اثرات در مقایسه با NAC کاهش معنی داری نشان داد.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس فرضيه اوليه ما، تركيبات سولفور دار توانايي حفاظت از سلولهاي كبدي در برابر انواع اسيبهاي سلولي دارا بودند. اين تركيبات با منشا طبيعي ( عصاره سير) و شيميايي ( آليل و پروپيل مركاپتان با درجه خلوص بالا) به كار رفتند تا علاوه بر سنجيدن بروز يا قدرت اثرات حفاظتي، مكانيسمهاي احتمالي آنها و نيز مكانيسمهاي احتمالي دخبل در آسيب هاي وارده به سلول ها در مدل هاي بكار رفته بررسي گردد.
اثرات حفاظتي مشاهده شده مي توانند ناشي از تشكيل كمپلكس هاي آهن-سولفور، كمپلكس با فلزات سنگين ، واكنش با واسطه هاي فعال نظير NAPQI و ساير تركيبات همچون GSH وGSSG و نهايتآ واسطه گري اكسيداسيون ساير تركيبات باشند.
بر اساس يافته هاي مطالعه حاضر مي توان ادعا كرد كه عصاره سير، آليل و پروپيل مركاپتان اثرات حفاظتي متعددي بر روي آسيب هاي كبدي دارند. منشاء اين اثرات چند عاملي بوده ميتواند مربوط به خود تركيبات سولفوردار موجود در آنها يا مشتقاتشان باشد و درك دقيق مكانيسمهاي دخيل، نيازمند مطالعات بيشتر به ويژه بر روي تركيبات خالص جدا شده از عصاره سير مي باشد.