بررسی اثرات رژیم درمانی کلونیدین و دکسترومتورفان درسیراشتیاق و ولع ناشی ازترک ترکیبات ایپوئیدی
Abstract
سوءمصرف مواد مخدر و وابستگی بهاپیوئیدهایکی ازبزرگترین مشکلات جامعه بشری در عصرحاضر است. برای ترک وابستگی بهاپیوئیدها راهکارهای مختلفی وجوددارد که یکی از آنهادارو درمانی میباشد.یکی ازداروهایی کهبرای ترک وابستگی مصرف می شود،کلونیدین است،ولی کلونیدین در رفع علائم عصبی و مخصوصا در مورد اشتیاق و ولع به مصرف مجدد اپیوئیدها، موثر واقع نمی شود.مطالعات مختلف درانسان وحیوانات حاکی از تاثیر سودمند مهارکنندههای N)NMDA متیلDآسپارتات)در کاهش اشتیاق و ولع(Drug craving) می باشد. هدف از این پژوهش، بررسی نقش سیستم NMDA وسیستم آلفاآدرنرژیک و گیرندههای مربوطه در کاهش اشتیاق به اپیوئید هاست.دکسترومتورفان از آنتاگونیستهای گیرندههای NMDA می باشد که اثرات آن درکاهش میزان اشتیاق و ولع ناشی از ترک مصرف اپیوئیدهاگزارش است.همچنین کلونیدین یک داروی آگونیست آلفادوی پیش سیناپسی است وبه عنوان یک داروی استاندارد در کاهش علائم قطع مصرف اپیوئیدها استفاده می شود. برای ارزیابی تاثیر رژیمهای داروئی کلونیدین (CLO) و کلونیدین + دکسترومتورفان (CLO + DM) دو گروه 40 نفری ازبیماران وابستهبه اپیوئیدها را به طور تصادفی انتخاب کردیم، که یک گروه کلونیدین به تنهایی و گروه دیگر کلونیدین + دکسترومتورفان را دریافت کردند ودراین دو گروه درمانی، میزان اشتیاق و ولع برای مصرف مجدد رادر زمانهای صفر(زمان مراجعه)،سه، شش، ده روز بعد از درمان و یک، سه و شش ماه بعداز درمان بررسی کردیم. میزان اشتیاق و ولع برای مصرف مجدد(Drug craving)،درگروه تحت درمان با CLO+ DM از شدت کمتری نسبت به گروه CLO برخوردار بود،البته کلونیدین به تنهایی درکاهش شدت علائم سندرم ترک نیز موثر بوده، به جز دراشتیاق و ولع که درگروه CLO افزایش یافته است. نتایج حاصل،حاکی از سودمند بودن بهتر و بیشتر رژیم درمانی DLO+DM درکاهش اشتیاق و ولع ناشی از ترک مصرف اپیوئیدهاست.