تاثیر مصرف محلول عسل و دارچین در بهبود کیفیت زندگی بیماران با سرطان پستان
Abstract
Introduction: In cancer patients, quality of life is the most important concern. Several studies had done about effect of complementary and alternative medicine on improving quality of life. We aim to investigate the effect of honey- cinnamon solution on improving quality of life in breast cancer patients. Method: In this clinical trial study 60 patient have been studied. Overall QOL and its sub-scales have been investigated before and after using of honey-cinnamon solution. All data has been collected by EORTC QLQ-C30 questionnaire. Results: average age of patients was 44.57 years. According to study, honey-cinnamon solution significantly improved taking a long walk, taking a short walk, needing rest in day, needing help in personal activities, doing work or daily activities, pursuing hobbies, pain, no needs to rest, sleeping troubles, feeling weak, appetite, constipation, tiredness, interfacing pain with daily activities, feeling tense, worry, irritable and depressed, overall health and overall quality of life. However, other subscales had not shown significant improvement,
ما در این مطالعه قصد داریم تاثیر محلول عسل و دارچین را بر بهبود کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سرطان پستان بررسی کنیم.مواد وروش ها: در این پژوهش که یک مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی بود، تعداد 60 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. کیفیت کلی زندگی و زیر مجموعه های آن در این افراد قبل و بعد از دریافت محلول عسل و دارچین مورد بررسی قرار گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود. جهت ارزیابی کیفیت زندگی افراد از پرسشنامه EORTC QLQ-C30 استفاده گردید. با استفاده از نرم افزار SPSS.16 داده ها تحلیل گردید.یافته ها: میانگین سنی افراد شرکت کننده 44.57 بود. بر طبق یافته های این پژوهش تاثیر عسل و دارچین بر کاهش محدودیت در انجام پیاده روی طولانی ،محدودیت در انجام پیاده روی کوتاه مدت ،نیاز به استراحت روزانه ،نیاز به کمک در امور شخصی ، محدودیت در انجام کار یا فعالیت های روزانه ، محدودیت در انجام سرگرمی ، درد ،کاهش نیاز به استراحت ، اختلال خواب ، احساس ضعف ، بی اشتهایی ، یبوست ، خستگی ، تداخل درد با فعالیت های روزمره ، احساس فشار ، احساس نگرانی ، احساس تحریک پذیری ، احساس افسردگی و بهبود سلامت کلی و کیفیت کلی زندگی از لحاظ آماری معنادار بود ولی در باقی موارد تغییر معناداری ایجاد نشد.