ارزیابی صحت مانیتورینگ دی اکسید کربن انتهای بازدمی در نوزادان با سندرم دیسترس تنفسی تحت تهویه مکانیکی
Abstract
هدف از این مطالعه ارزیابی صحت مانیتو رینگ دی اکسید کربن انتهای بازدمی در نوزادان با سندرم دیسترس تنفسی تحت تهویه مکانیکی است. نوزاد نارس با سن حاملگی زیر هفته مبتلا به RDS که گرافی آنها64ه تایید نیوناتولوژیست رسیده بود را در بیم37ستان الزهرا وابسته به دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تبریز برگزیدم که همه نوزادان نیاز به تهویه مکانیکی داشتند و سورفکتانت را در ساعت های اولیه حیات برای آنها به صورت درمانی به کار برده و همه نوزادان را به دستگاه کاپنوگراف وصل کردیم. در ساعتهای مشخصی گازهای خونی شریانی تهیه شده از کاتتر شریان نافی توسط دستگاه ABG آنالیز شد و در همان ساعات دی اکسید کربن انتهای بازدمی (ETCO2) توسط کاپنوگراف خوانده و ضبط شد.نوزادان مبتلا به بیماری های قلبی و بیماری های تهدید کننده حیات و آنهایی که داروهای وازوپروسور قلبی دریافت می کردند وارد مطالعه نشدند.نهایتا نتایج بدست آمده را توسط نرم افزارspss و MEDCALC آنالیز کردیم.نتیجه این بود که بین دی اکسید کربن انتهای بازدمی و دی اکسید کربن شریانی در تمام ساعات ارتباط معنی داری وجود داشت و به این نتیجه دست یافتیم که در صورت به حداقل رساندن اختلالات تهویه در این نوزادان که با افزایش سورفکتانت در داخل ریه آنها ارتباط مستقیمی دارد، می توان اطمینان یافت که دی اکسید کربن انتهای بازدمی بازتاب قابل اعتمادی از دی اکسید کربن شریانی است. همچنین مهمترین عامل موثر در تورش در مطالعه همبستگی بین MAP وPaCO2 و ETCO اعمال شده توسط دستگاه تهویه مکانیکی است و اندکس اکسیژناسیون،درجات مختلف احیا در حین تولد،سن حاملگی،سن مادر،نوع زایمان و جنسیت نوزاد تاثیر اندکی بر روی میزان تورش در این مطالعه داشتند