تحلیل شکاف و بررسی وضعیت خدمات تسکینی در نظام ارائه خدمات سلامت ایران: یک مطالعه موردی ترکیبی متمرکز بر الگوی ارتقای سلامت
Abstract
مقدمه: علیرغم تبیین اهمیت خدمات تسکینی در شاخصهای سلامت جامعه و جایگاه آن در طرح بیمارستان های ارتقادهنده سلامت، در عمل هنوز در ایران به صورت خدمات رایج در بیمارستانها ارائه نمیگردد. بنابراین امکانسنجی ادغام خدمات تسکینی در فهرست خدمات بیمارستانی کشور و بررسی چالشها و موانع احتمالی آن و نیز کنکاش شکافهای موجود در پاسخ به نیازهای تسکینی ضرورت دارد.
اهداف: شناسایی الگوهای ارائه خدمات تسکینی مبتنی بر بیمارستان (HBPC )، ارزشیابی کیفیت مراقبت پایان عمر در بیمارستانها، تبیین دیدگاههای مطلعین کلیدی در مورد موانع ادغام خدمات تسکینی.
روش اجرا: این مطالعه در سه مرحله اجرا شده است. مرحله اول با رویکرد مرور نظاممند و طبق شیوه نامه JBI انجام شد. در نهایت الگوهای HBPC شناسایی و در شش دسته کلی معرفی شدند. در مرحله دوم، ابزار 32 گویه ای "ارزشیابی کیفیت مراقبت از مرگ" ( CODE) جهت بررسی وضعیت ارائه خدمات تسکینی استفاده شد. پس از ترجمه- بازترجمه توسط چهار نفر از متخصصین حوزه های مرتبط و تایید روایی ابزار توسط پنل خبرگان و همچنین تعیین پایایی، پرسشنامه روان سنجی و بومی سازی شده توسط 280 نفر از بستگان بیماران متوفی تکمیل شد.
در مرحله سوم با استفاده از روش Q ذهنیت های عمیق 27 نفر از مطلعین کلیدی درباره موانع ادغام خدمات تسکینی در خدمات بیمارستانی شناسایی و توسط آن ها اولویتدهی شد. سپس با تحلیل عاملی و چرخش واریماکس موانع اصلی ادغام به دست آمد.
یافته ها: مهمترین یافته مرحله اول معرفی الگوهای HBPC و دستهبندی آنها بر اساس تمرکز بر ارائهدهندگان، فناوری، اجزا، مسئله، زمان و استاندارد بود. بر اساس دادههای به دست آمده از مرحله دوم مطالعه کیفیت مراقبت پایان عمر در حیطه مدیریت علائم، مناسب بود (میانگین امتیاز: 9.39 در محدوده 0-12)، ولی در حیطه ارتباطات، نیازهای برآورده نشده قابل توجهی گزارش شد از جمله عدم اطلاع رسانی درباره علائم زمان مرگ، و عدم مشارکت موثر بیمار و خانواده در تصمیمات درمانی (میانگین امتیاز: 1.26 در محدوده 0 تا 5). یافتههای مرحله سوم پنج عامل (مانع) مهم برای ادغام خدمات تسکینی ارائه نمود که عبارتند از: ناکافی بودن فضای فیزیکی و تعداد ارائهدهندگان سلامت (20 %)، عدم مشارکت خانواده بیمار در تصمیمگیریهای درمانی (11%)، موانع ارتباطی(9%)، و مهارتهای ناکافی برای ارائه خدمات تسکینی (7%). این چهار عامل (مانع) در مجموع 47 درصد واریانس را تبیین نمودند.
نتیجه گیری: یافتههای مطالعه الگوهای متنوع بین المللی در ارتباط با ارائه خدمات تسکینی در بیمارستانها را بر اساس ویژگی ها و اهداف در 6 دسته کلی معرفی می کند. هیچ یک از الگوهای شناسایی شده به عنوان الگوی استاندارد جهانی معرفی نشده بلکه سیاست گذاران سلامت جهت بهبود کیفیت خدمات ارائه شده و بر اساس ویژگیهای هر بیمارستان می توانند آن ها را انتخاب نمایند. چراکه تجربیات بستگان متوفیان در این مطالعه نیازهای برآورده نشده قابل توجهی را درخصوص خدمات تسکینی در بیمارستانهای ایران به ویژه در حیطه اطلاع رسانی و مشارکت نشان میدهد. از دیدگاه متخصصان سلامت در این مطالعه موانع قابل توجهی در مسیر ارائه خدمات تسکینی در بیمارستانها وجود دارد که مهمترین آن ها ناکافی بود فضای فیزیکی و تعداد ارائه دهندگان سلامت می باشد. درک این موانع میتواند به سیاستگذاریهای سازمانهای با منابع محدود درخصوص خدمات تسکینی کمک کند.
کلمات کلیدی: ارائه خدمات تسکینی؛ مراقبت پایان عمر؛ ارائه دهندگان سلامت؛ نظام مراقبت بهداشتی؛ ارتقای سلامت