Show simple item record

dc.contributor.authorسبحانی فر, آیلی
dc.date.accessioned2024-04-23T05:57:15Z
dc.date.available2024-04-23T05:57:15Z
dc.date.issued1403en_US
dc.identifier.urihttps://dspace.tbzmed.ac.ir:443/xmlui/handle/123456789/70566
dc.description.abstractچکیده فارسی مقدمه: بیماری کبد چرب غیر الکلی (NAFLD) -شایع‌ترین بیماری مزمن کبدی در جهان با شیوع 32 درصد در جمعیت عمومی- عامل عمده مرگ و میر در اغلب کشورها است. این بیماری طیف وسیعی از عوارض کبدی شامل استئاتوز کبدی تا سیروز و سرطان سلول‌های کبدی را دربرگرفته و آسیب‌های جبران ناپذیری را به دنبال دارد. از آنجایی که چاقی، مقاومت به انسولین و آدیپوکین‌های پیش التهابی در پاتوژنز این بیماری نقش دارند. به تازگی مکمل¬های خانواده اینوزیتول به ویژه میواینوزیتول(MI) با خواص آنتی‌اکسیدانی، ضددیابتی و ضدالتهابی در درمان NAFLD مورد توجه قرار گرفته‌اند. لذا، مطالعه حاضر باهدف بررسی اثر مکمل¬یاری MI بر سطح پلاسمایی ویسفاتین، حساسیت انسولینی و شاخص‌های آتروژنیک در بیماران مبتلا به NAFLD انجام شد. روش كار: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور کنترل شده با دارونما، بر روی 42 بیمار بزرگسال چاق مبتلا بهNAFLD اجرا شد. افراد به طور تصادفی در دو گروه 21 نفره برای دریافت MI و دارونما تقسیم شده و دو ساشه دو گرمی پودر MI یا مالتودکسترین به‌عنوان دارونما را همراه با توصیه‌های غذایی به مدت 8 هفته دریافت کردند. پرسش‌نامه‌ی اطلاعات فردی کلیه افراد قبل از شروع مطالعه تکمیل و پرسش‌نامه‌ی کوتاه شده فعالیت بدنی IPAQ-SF))، 24 ساعت یادآمد غذایی سه‌روزه، اندازه‌گیری‌های تن‌سنجی و ترکیب بدن در ابتدا و انتهای مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. همچنین، از تمامی افراد خون‌گیری در حالت ناشتا در ابتدا و انتهای مطالعه، جهت تعیین شاخص‌های گلایسمی (گلوکز و انسولین)، الگوی لیپیدی (تری گلیسیرید (TG)، کلسترول تام (TC)، لیپوپروتئین با چگالی بالا (HDL-c) و پایین ((LDL-c)، ویسفاتین، آنزیم‌های کبدی آسپارتات ترانس‌آمیناز (AST) و آلانین ترانس‌آمیناز (ALT)، صورت گرفت. سپس، شاخص‌های آتروژنیک و شاخص حساسیت انسولینی (Quicki) برآورد شد. يافته¬ها: در پایان مطالعه، کاهش معنی‌دار در مقدار توده بدون چربی (044/0P=) در گروه MI، پس از تعدیل بر مقادیر پایه و تفاوت انرژی دریافتی، بطور معنی‌داری از گروه دارونما بیشتر بود. در حالیکه، هیچ تفاوت معنی‌داری در دریافت انرژی و درشت مغذی‌ها، وزن،(BMI) Body mass index و توده چربی بدن یافت نشد. همچنین، گرچه درپایان مطالعه اختلاف معنی‌داری در سطح پلاسمایی ویسفاتین بین گروه دریافت کننده‌ی MIو دارونما یافت نشد؛ ولی تغییرات سطح پلاسمایی ویسفاتین با تغییرات چربی دریافتی ) 021/0P=، 50/0r=-)، کلسترول دریافتی) 005/0P=، 50/0r=-) و انسولین (025/0P=، 49/0r=-) ارتباط معنی‌داری داشت (05/0P<). در انتهای مطالعه نیز مکمل‌یاری با MI در مقایسه با دارونما سبب کاهش معنی‌دار در غلظت سرمی گلوکز (001/0P=)، پس از تعدیل بر مقادیر پایه و تفاوت انرژی دریافتی گردید، اما بر شاخص Quicki تأثیر معنی‌داری نداشت. گرچه تغییرات شاخص‌های آتروژنیک و آنزیم‌های کبدی گروه دریافت کننده‌ی MI و دارونما معنی دار نبود؛ در پایان مطالعه پس از تعدیل برای عوامل مخدوشگر تنها کاهش در سطوح سرمی AST بطور حاشیه‌ای معنی‌دار مشاهده شد (057/0P=). نتيجه¬گيري: گرچه مکمل یاری با MI منجر به کاهش توده بدون چربی و سطح گلوکز ناشتا در بیماران مبتلا به NAFLD شد ولی تأثیری بر حساسیت انسولینی، شاخص‌های آتروژنیک و ویسفاتین پلاسما نداشت. واژگان کلیدی: میواینوزیتول، کبدچرب غیرالکلی، ویسفاتین، حساسیت به انسولین، شاخص¬های آتروژنیکen_US
dc.language.isofaen_US
dc.publisherدانشگاه علوم پژشکی تبریز/ دانشکده تغذیه وعلوم غذاییen_US
dc.subjectمیواینوزیتولen_US
dc.subjectشاخص¬های آتروژنیکen_US
dc.subjectکبدچرب غیرالکلیen_US
dc.subjectحساسیت به انسولینen_US
dc.subjectویسفاتینen_US
dc.titleاثر مکمل یاری میواینوزیتول بر سطح پلاسمایی ویسفاتین، حساسیت انسولینی و شاخص‌های آتروژنیک در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلیen_US
dc.typeThesisen_US
dc.contributor.supervisorعارف حسینی, سید رفیع
dc.identifier.docno111061en_US
dc.identifier.callno343/ت/آen_US
dc.description.disciplineعلوم بهداشتی در تغذیهen_US
dc.description.degreeکارشناسی ارشدen_US


Files in this item

Thumbnail

This item appears in the following Collection(s)

Show simple item record