Show simple item record

dc.contributor.advisorاصغری جعفرآبادی, محمد
dc.contributor.authorمیرمجیدی, سوسن
dc.date.accessioned2019-06-25T08:56:38Z
dc.date.available2019-06-25T08:56:38Z
dc.date.issued1397en_US
dc.identifier.urihttp://dspace.tbzmed.ac.ir:8080/xmlui/handle/123456789/60110
dc.description.abstractمقدمه: چاقی وضعیت التهابی مزمن خفیفی است که می تواند باعث بیماریهای مزمنی همچون دیابت، سندرم متابولیک گردد. توجه به نقش الگوی غذایی و التهاب ایجاد شده توسط غذای مصرفی در ایجاد یا پیشگیری از چاقی از اهمیت خاصی برخوردار است. بدین منظور شاخص التهاب رژیم غذایی (Dietary inflammatory index (DII)) که نشان دهنده میزان التهاب غذا می‌باشد مورد توجه قرار گرفته است. از سوی دیگر، به کارگیری روش تحلیل الگوهای غذایی می‌تواند با منعکس کردن رفتارهای تغذیه‌ای افراد، اطلاعات بیشتری را در زمینه اتیولوژی تغذیه‌ای بیماریهای مزمن در اختیار محققین قرار دهد. پیشنهاد شده است عدم تعادل در ترشح آدیپوکین ها نیز در افراد چاق می تواند در ایجاد عوارض چاقی نقش داشته باشد. کمرین و امنتین1 نوعی آدیپوسیتوکین مترشحه از بافت چربی احشایی بوده و نقش اساسی در تنظیم آدیپوژنز و پاتوژنز دارند. ارتباط بالقوه بین ویژگیهای التهابی رژیم غذایی و آدیپوکینها و مقاومت به انسولین نیاز به بررسی های بیشتری دارد. لذا، هدف مطالعه حاضر، بررسی ارتباط DIIبا الگوی غذایی، IR، سطوح سرمی کمرین و امنتین 1 در افراد مبتلا به چاقی شکمی می‌باشد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه مقطعی، 171 فرد با چاقی شکمی از سطح شهر تبریز جمع آوری شد. چاقی شکمی بر اساس نقطه برش دور کمر برای جمعیت ایرانی معادل cm95 تعریف شد. با استفاده از روش تحلیل عاملی روی داده‌‌های پرسشنامه بسامد خوراک 168 آیتم اعتبارسنجی شده، الگوهای غذایی غالب شناسایی شد. امتیاز DII نیز بر پایه دریافت رژی غذایی و با استفاده از فرمول مربوطه محاسبه گردید. پارامترهای بیوشیمیایی شامل امنتین1، کمرین و انسولین توسط کیت الایزا اندازه گیری شد. یافته‌ها: الگوهای غربی، سالم و مخلوط بر اساس تحلیل عاملی تعیین شدند. از میان الگوهای سه گانه، الگوی غذایی غربی بیشترین الگوی مصرفی در بین افراد مورد مطالعه بود. الگوی غذایی غربی با توده چربی (15/0=β و 04/0=P) و سالم با وزن (28/0=β و 001/0>P) و دور کمر (18/0=β و 02/0=P) (صرفا قبل از تعدیل اثر مخدوشگرها) ارتباط مستقیم و معنیداری داشت. حدود 34% افراد شرکت کننده در ترتایل بالای DII قرار داشتند، ولی تفاوت قابل توجهی بین فراوانی DII در بین افراد مشاهده نشد. پس از تعدیل اثر مخدوشگرها، DII با وزن ارتباط مستقیم و معنی‌داری نشان داد. همچنین، DII ارتباط مستقیم و معنیداری با سطح کمرین سرم حتی پس از تعدیل اثر مخدوشگرها نشان داد (39/0=β و 001/0>P). ارتباط معنی‌داری بین DII و مقاومت به انسولین یا امنتین مشاهده نشد. همچنین الگوهای غذایی با هیچ یک از فاکتورهای التهابی ارتباط معنی‌داری نشان نداد. به علاوه، DII با الگوی غذایی مخلوط ارتباط معکوس و معنی‌داری پس از تعدیل اثر مخدوشگرها نشان داد (37/0- =β و 001/0>P). نتیجه‌گیری: از آن‌جایی که DII ارتباط مستقیمی با سطح سرمی کمرین و ارتباط معکوسی با الگوی غذایی مخلوط داشت. تبعیت از الگوی غذایی مخلوط توصیه می‌شود، که باعث کاهش امتیاز DII و سطوح سرمی بیومارکر التهابی کمرین گردد.en_US
dc.language.isofaen_US
dc.publisherدانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده تغذیه و علوم غذاییen_US
dc.subjectانسولینen_US
dc.subjectکمرینen_US
dc.subjectامنتینen_US
dc.subjectالگوی غذاییen_US
dc.subjectشاخص التهاب رژیم غذاییen_US
dc.subjectچاقی شکمیen_US
dc.titleارتباط شاخص التهاب رژیم غذایی و الگوی غذایی با مقاومت به انسولین و سطوح سرمی کمرین و امنتین 1 در افراد مبتلا به چاقی شکمیen_US
dc.typeThesisen_US
dc.contributor.supervisorثقفی اصل, مریم
dc.identifier.callno126/آ/تen_US
dc.description.disciplineعلوم تغذیهen_US
dc.description.degreeMSc degreeen_US


Files in this item

Thumbnail

This item appears in the following Collection(s)

Show simple item record