تاریخ درمانگاه و بیمارستان در ایران بعد از اسلام
Abstract
تاریخِ پزشکی و درمان در ایران، از دوران پیش از تاریخ تا کنون، همواره یکی از فصل های درخشانِ تاریخ علم در این سرزمین است که مجاهدتِ خالصانه ی طیفِ گسترده ای از دانشمندان و پزشکانِ نام آور را شامل می شود؛ آنچه امروزه تقریبا به شکلِ مستند، قابل رهگیری است آن است که دانشگاه و بیمارستانِ جُندی شاپور، در قرون پنج تا هفت میلادی، یکی از مهمترین مراکزِ علمی، تحقیقاتی و درمانی در سراسر جهان بوده است که ساختار و چارچوبِ علمی و مدیریتیِ آن، به اُلگویی چند منظوره در شکل دهی به سایر بیمارستان های قرونِ بعدی، تبدیل شده است. در ایرانِ بعد از اسلام، با سرمشق گیری از مدیریت و ساختارِ کارآمدِ بیمارستان جُندی شاپور، و در اثر حمایت دستگاه خلافتِ اسلامی، و حکومت های علم گرای ایرانی، به عنوان یک ضرورتِ حَتمی و بدیهی، ساخت و تجهیزِ بیمارستان ها و مراکزِ درمانی، روندی روبه رشد یافت؛ به طوری که در پژوهش حاضر، مهمترین بیمارستان های ایران، معرّفی شده است. همچنین برای آنکه بازده مطالعاتیِ حاضر، قابلِ استنتاجِ تاریخی باشد، دو مرکز درمانیِ مهم در دو دوره سرنوشت ساز در تاریخ ایران بعد از اسلام، مورد بررسیِ جزئی نگر، قرار گرفته است: «بیمارستان نظامیه نیشابور» مربوط به عصر سلجوقی و دوران پیش از حمله مغولان، «دارالشفای ربع رشیدی تبریز» مربوط به عصر ایلخانی و دورانِ پس از حمله مغول. نتایج تحقیق، نشانگر آن است که در چهار دوره تاریخی «آل بویه»، «سلجوقی»، «ایلخانی» و «صفوی» تأسیس مراکز درمانی مجهّز و بزرگ، جزء اولویت های اصلیِ حکومت ها بوده است، و در سایر دوره ها، اگرچه روندِ ساخت و سازِ این قبیل مراکز، کمابیش ادامه داشته، امّا عملاً بیشتر بر حفظِ مراکزِ درمانیِ موجود یا نهایتاً بازسازی و بهسازیِ آنها تمرکز شده است.