School of Health and Nutrition
Permanent URI for this communityhttps://dspace.tbzmed.ac.ir/handle/123456789/9
The Faculty of Health was established under the name of “Faculty of Health and Nutrition” in 1991 by incorporating the departments of Biochemistry and Nutrition of the Faculty of Pharmacy; Health Department of the Faculty of Medicine; and the department of Disease Control and Environmental Health of the Faculty of Paramedical Sciences. The Faculty of Health was located at the building of the Faculty of Pharmacy, Rehabilitation and Dentistry for several years. In 2001, the faculty was relocated to its main building and formally began its educational activities. The Faculty of Health began its research and educational activities in 2012.
The school of Nutrition was firstly established as a department inside the School of Health and Nutrition in 1991 following the merging of the departments of Biochemistry and Nutrition from the school of Pharmacy (1974), the department of Health from the school of Medicine (1953) and the departments of Environmental Health and Disease Control (1987) from the school of Paramedical sciences. The school gained its independency and has started its educational activities with independent staff and facilities and its own educational space and laboratories in 2012.
Browse
20 results
Search Results
Item type: Item , تأثیر مصرف مکمل بورون بر وضعیت تغذیه¬ای، اندازهی سنگ کلیه، بهبود علائم بالینی و برخی شاخصهای بیوشیمیایی سرم و ادرار در بیماران مبتلا به سنگ کلیه: یک کارآزمایی بالینی شاهددار دوسوکور(دانشگاه علوم پژشکی تبریز/ دانشکده تغذیه وعلوم غذایی, 1403) وثوقی, گیتا; استاد رحیمی, علیرضاچکیده مقدمه و هدف: بیماری سنگ کلیه یکی از شایعترین بیماریهای دستگاه ادراری با میزان عود زیاد، است. در سالهای اخیر نقش عناصرکمیاب در تشکیل سنگ کلیه مورد توجه قرارگرفته است و نشان داده شده است که برخی از عناصر کمیاب ممکن است سرعت فرآیند تبلور را افزایش یا کاهش دهد. برخی مطالعات پیشنهاد کردهاند که مصرف مکمل بورون ممکن است در پیشگیری یا درمان سنگهای کلیوی مؤثر باشد. مطالعهی حاضر با هدف تعیین اثر مکملیاری بورون بر وضعیت تغذیهای، اندازهی سنگ کلیه، بهبود علایم بالینی و برخی شاخصهای بیوشیمیایی سرم و ادرار در بیماران مبتلا به سنگ کلیه طرحریزی گردید. مواد و روشها: مطالعهی حاضر به صورت یک کارآزمایی بالینی دوسوکور بر روی 53 بیمار 20 تا 65 ساله دارای سنگ کلیه انجام شد. بدین منظور با استفاده از فراخوان عمومی افراد واجد شرایط انتخاب و پس از تکمیل فرم رضایتنامه به طور تصادفی در یکی از سه گروه مکملیاری با ترکیب سیترات بورون، اسیدبوریک و دارونما قرار گرفتند. مکمل سیترات بورون و اسیدبوریک به میزان 10 میلیگرم (براساس مطالعات انجام شده) و دارونما شامل نشاستهی ذرت به میزان مشابه به صورت کپسول در ظرفهای مشابه بستهبندی و چهار هفته یکبار به افراد داده شد. افراد روزانه یک کپسول از مکملهای مذکور را به مدت مطالعه 8 هفته مصرف نمودند و در ابتدا و انتهای مطالعه خونگیری (پس از 12-10 ساعت ناشتایی) جهت تعیین سطح سرمی کلسیم یونیزه، فسفر، اسیداوریک، اوره، کراتینین و آلکالینفسفاتاز و همچنین جمعآوری نمونهی ادرار و آنالیز ترکیب ادرار به عمل آمد. اندازهی سنگ کلیه از طریق سونوگرافی در ابتدا و انتهای مطالعه تعیین شد. اطلاعات دموگرافیک، علایم بالینی بیماران، کیفیت زندگی و بسامد خوراک با استفاده از پرسشنامههای مربوطه بررسی شد. همچنین از افراد درخواست گردید تا رژیم غذایی و فعالیت بدنی خود را در طول مطالعه تغییر ندهند. دادهها با نرم افزار SPSS. 26 و با استفاده از روشهای آماری مناسب برای هر متغیر و تعدیل متغیرهای مخدوشگر مانند سن و جنس و مقادیر پایه و وزن بدن آنالیز شد. یافتهها: در مطالعهی حاضر مصرف مکملهای بورون در مقایسه با دارونما موجب کاهش معنیدار در اغلب شاخصهای تنسنجی نشد. اگرچه در گروه مداخله سیترات بورون نسبت به سطوح اولیه کاهش اندک اما معنیدار BMI و وزن مشاهده شد. در مقایسه سه گروه در انتهای مطالعه تنها نسبت دور کمر به دور باسن بین 3 گروه اختلاف معنی داری را با تعدیل روی متغیرهای مخدوشگر (مدل 1 و2) (به ترتیب 047/0 = P و 048/0 = P) نشان داد که حاصل تغییر معنیدار در گروه سیترات بورون در مقایسه با سایر گروهها بود. همچنین طی مقایسهی گروهها از نظر شاخصهای بیوشیمیایی تنها کاهش معنیدار و نسبتاً قابل توجه در سطح اوره خون در گروه اسیدبوریک (013/0 = P) نسبت به مقادیر اولیه و همچنین در مقایسه با سایر گروهها مشاهده گردید و میزان فسفرادرار در گروه سیترات بورون (02/0 = P) نسبت به مقادیر اولیه مشاهده گردید. اگرچه از نظر تعداد و اندازهی سنگ کلیه و علایم بالینی و کیفیت زندگی اختلاف آماری معنیداری بین گروهها مشاهده نشد، بر اساس نتایج به دست آمده اندازهی سنگ در هر 3 گروه کاهش جزئی اما قابل توجه از نظر بالینی داشت که تنها در گروه اسیدبوریک در مقایسه با ابتدای مطالعه از نظر آماری معنیدار بود (044/0 = P) . از نظر تعداد سنگ کلیه نیز کاهش جزئی و معنیداری در گروه اسیدبوریک در مقایسه با ابتدای مطالعه به دست آمد (046/0 = P) . مقایسهی تغییرات قبل و بعد از مداخله در هر گروه نشان داد که سیترات بورون باعث کاهش معنیدار احساس درد در کنار، پشت و زیر دندهها (016/0 = P) و کاهش حالت تهوع و استفراغ (039/0 = P) و اسیدبوریک باعث کاهش معنیدار نوسان شدت درد، با دورههای درد مداوم 20-60 دقیقهای (031/0 = P) و احساس درد از کنار و پشت به پایین شکم و کشالهی ران (031/0 = P) و کاهش معنیدار ادرار خونی، تیره، بدبو، شد (08/0 = P). اسیدبوریک و سیترات بورون هر دو باعث کاهش معنیدار احساس مداوم برای دفع ادرار شدند (به ترتیب 031/0 = P و 016/0 = P). نتیجهگیری: در مطالعهی حاضر مصرف مکملهای بورون در مقایسه با دارونما موجب کاهش معنیدار در اغلب شاخصهای تنسنجی و بیوشیمیایی سرم و ادرار نشد و تنها نسبت دورکمر به دور باسن و اورهی خون کاهش معنیداری را در مقایسه با مصرف دارونما نشان داد. لذا انجام کارآزماییهای بیشتر با دوز و مدت زمان مداخله بیشتر و بررسیهای بیوشیمیایی بیشتر جهت تأیید نتایج، ضروری به نظر میرسد. کلمات کلیدی: بورون، شاخصهای تنسنجی، شاخصهای بیوشیمیایی سرم و ادرار، اندازهی سنگ کلیه، تعداد سنگ کلیه، کیفیت زندگی، علایم بالینی، بسامد غذاییItem type: Item , بررسی رابطه زمان عمل جراحی بهنگام رفع فشار وارد بر نخاع بر ناتوانی و کیفیت زندگی بیماران دارای آسیب نخاعی تروماتیک حاد (SCI)(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده بهداشت, 1403) حامی طلب, رها; مشکینی, علی; صفائیان, عبدالرسول; صادقی بازرگانی, همایون; رحیمی موقر, وفاچکیده فارسی مقدمه: افراد مبتلا به آسیب نخاعی به دلیل محدودیت های ایجاده شده بعد از آسیب کاهش قابل توجهی را در کیفیت زندگی تجربه می کنند. باتوجه به اینکه آسیب ثانویه نخاع از طریق عمل جراحی رفع فشار قابل پیشگیری است. این مطالعه با هدف بررسی رابطه زمان عمل جراحی بهنگام رفع فشار وارد بر نخاع بر ناتوانی و کیفیت زندگی بیماران دارای آسیب نخاعی تروماتیک حاد در بیماران شهرستان تبریز و هم چنین بیماران ثبت شده در سیستم رجیستری آسیب نخاعی ایران انجام شد. روش کار: این مطالعه دارای ۲هدف جداگانه با دوجامعه آماری متفاوت بوده و بصورت کوهورت تاریخی بر روی بیماران دارای آسیب نخاعی بستری شده در بیمارستان امام رضا (ع) تبریز ازتاریخ ۰۱/۰۳/۱۳۹۶تا ۳۱/۰۶/ ۱۴۰۱و بیماران ثبت شده در سیستم رجیستری آسیب نخاعی از تاریخ ۱۵/۰۱/ ۱۳۹۵تا ۳۰/۰۸/۱۴۰۱ انجام شد. برای مقایسه کیفیت زندگی بین سطوح مختلف ضایعه نخاعی از میانگین و خطای استاندارد و برای بررسی رابطه بین زمان عمل جراحی رفع فشار و بهبودی پیامدهای عصبی از رگرسیون لجستیک باینری استفاده شد. یافته ها: دربیماران شهرستان تبریز میانگین سنی ۴۵/۱±۸/۳۹ بود، اکثریت مرد (۴/۷۷٪) و دارای ضایعه نخاعی پاراپلژیک (۸/۳۹٪) بودند. حوادث ترافیکی وپس از آن سقوط علت بیش از۹۰ درصد آسیب ها بودند. بیماران کوآدری پلژیک بطور معنی داری میانگین کل کمتری (۵۹/۸±۳۸/۳۳) و بیماران پاراپارتیک بطور معنی داری میانگین کل بیشتری (۵۱/۳±۲۶/۹۱) ازسایر گروه ها داشتند.در بین حیطه های کیفیت زندگی بدون در نظرگرفتن نوع ضایعه نخاعی بیشترین میانگین مربوط به حیطه تنفس (۹/۱±۳۹/۹۷) و کمترین میانگین مربوط به فعالیت های معمول زندگی (۰۶/۴±۷۳/۵۸) بود. دربیماران سیستم رجیستری افرادی که در کمتر از ۴۸ ساعت پس از آسیب عمل جراحی رفع فشار شده بودند نسبت به افرادی که بعداز ۴۸ ساعت عمل شده بودند شانس بیشتری برای ASIA سطح A وB داشتند که این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود (0/73 ,8/53 95% CI:؛ 2.49=OR)، همچنین شانس بهبودیASIA در افرادی که زیر ۴۸ساعت پس از آسیب عمل جراحی شده بودند ۵۰ درصدکاهش یافته بود که معنی دار نمی باشد. (0/2,1/91 95% CI:؛ ۴۹/۰=OR) ، در افرادی که متیل پردنیزولون دریافت کرده بودند شانس بهبودی ۷/۱۰ برابر افزایش یافته بود (001/0>P). درصد جراحی های رفع فشار نخاع در کمتر از ۴۸ساعت پس از آسیب درایران برابر۳/۳۴٪ ودر آذربایجان شرقی برابر۵٪ بود. نتیجه گیری: شناسایی ورفع علل دخیل در افزایش زمان عمل جراحی توسط سیاست گذاران دراولویت قرار گیرد، تجویز متیل پردنیزولون دربیماران آسیب نخاعی منجر به بهبودی بیشتر پیامدهای عصبی می شود. سطح آسیب یک عامل مهم تعیین کننده کیفیت زندگی می باشد و بیماران کوآدری پلژیک و پاراپلژیک کیفیت زندگی خیلی پایینی داشته و دولت ها باید علاوه بر پیشگیری ازآسیب برنامه های حمایتی برای این افراد در نظر بگیرند. باکنترل آسیب ناشی از حوادث ترافیکی و سقوط می توان بیش از ۹۰ درصد آسیب های نخاعی که میانگین سنی زیر ۴۰سال دارند را کاهش داد، همچنین جهت تعیین بهترین زمان عمل جراحی مطالعات بیشتر توسط محققین با پیگیری های متوالی بیماران پس از ترخیص موردنیازاست. کلید واژه ها: آسیب نخاعی، کیفیت زندگی، عمل جراحی رفع فشار، پاراپلژیک، کوآدری پلژیک، پاراپارتیک، کوآدری پارتیکItem type: Item , تبیین و ارزیابی اثرات "طرح شهید رجایی" بر سلامت سالمندان روستایی شهرستان پیرانشهر(دانشگاه علوم پزشکی تبریز/دانشکده بهداشت, 1401) کسروی واحد, روژیا; ندریان, حیدرخلاصه فارسی هدف: با توجه به رشد جمعیت سالمندان در ایران نیاز به حمایت و مراقبت های ویژه فردی و اجتماعی در این گروه سنی افزایش می یابد. هدف از این مطالعه تبیین و ارزیابی اثرات طرح شهید رجایی بر سلامت سالمندان روستایی شهرستان پیرانشهر و همچنین ارائه پیشنهادات و نقاط ضعف و قوت طرح حاضر به متولیان و تصمیم گیرندگان طرح شهید رجایی به منظور ارتقاء و حفظ سلامت سالمندان می¬باشد. روش کار و مواد: پژوهش حاضر یک مطالعه ترکیبی همزمان مشتمل بر دو بخش کمی و کیفی میباشد که در راستای ارزیابی اثرات سلامت طرح شهید رجایی در سال1400-1399 در شهر پیرانشهر انجام شد. مرحله ی اول در قالب دو فاز شامل فاز اول، بررسی شاخص های مراقبت ادغام یافته سالمندان در دو گروه تحت پوشش/عدم تحت پوشش طرح شهید رجایی و فاز دوم، یک مطالعه توصیفی-تحلیلی، بر روی 408 سالمند 60 سال و بالاتر تحت پوشش/غیرتحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) می باشد. روش نمونه گیری بصورت خوشه ای چند مرحله¬ای انجام شد. برای انجام تجزیه تحلیل¬های از نرم افزار آماری SPSS نسخه 21 استفاده شد. مرحله کیفی با رويكرد تحليل محتواي قراردادي و با انجام مصاحبههاي نيمهساختاريافته انفرادي با 14 نفر از دریافتکنندگان خدمات طرح و 6 نفر از متخصصین کلیدي بهطور همزمان با مرحله کمی انجام شد. مدیریت تحلیل دادههای کیفی با استفاده از نرمافزار MAXQDA 10 انجام شد. یافتهها: دامنه سنی شرکت کنندگان بین 60 تا 100 سال با میانگین سنی 05/68 و خطای معیار 41/7± بود. اکثر آزمودنی ها زن ( 58 %)، حداقل دارای یک بیماری مزمن (28/69 %) و درآمد بیش از نیمی افراد شرکت کننده کمتر از یک میلیون تومان در ماه بود. یافته های بخش کمی مطالعه نشان داد که روند تغییرات در برخی از شاخص ها از جمله فشارخون، دیابت، افسردگی و اضطراب در میان گروه تحت پوشش/ عدم تحت پوشش طرح شهید رجایی تفاوت معناداری وجود دارد (0.001>P) بطوریکه به ازای هر سال تعداد افراد مبتلا در گروه عدم تحت پوشش بالاتر است. در گروه عدم تحت پوشش طرح شهید رجایی حمایت اجتماعی درک شده و سلامت عمومی بالاتر از گروه تحت پوشش بود، از سوی دیگر در گروه تحت پوشش طرح شهید رجایی کیفیت زندگی و سلامت اجتماعی بالاتر از گروه عدم تحت پوشش بوده است. همچنین در طی نتایج مرحله کیفی دو مضمون استخراج شد که شامل محدودیت ها و نقاط ضعف خدمات طرح بود. این مضامین و زیر مضمون ها در مرحله تفسیر با یافته های کمی ادغام شدند. نتیجهگیری: نتاج پژوهش حاضر نشان داد طرح شهید رجایی میتواند اثرات مثبتی در برخی ابعاد سلامت سالمندان داشته باشد درحالی که برخی از محدودیت ها و نقاط ضعف خدمات طرح، مانند محروم ماندن سالمندان از خدمات تخصصی و یکسان نبودن ارائه خدمات سبب شده تا برنامه آنچنان که باید نتواند نقش خود را در ارتقاء سلامت ایفا کند. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که سلامت سالمندان و بهبود شاخصهای بهداشتی علاوه بر سیستم بهداشتی، تا حد زیادی به سایر عوامل اقتصادی و اجتماعی نیز وابسته است. کلمات کلیدی: ارزیابی اثرات سلامت، کیفیت زندگی، حمایت اجتماعی، مطالعه ترکیبی، ارتقاء سلامتItem type: Item , طراحی، اجرا و ارزشیابی برنامه مداخله مراقبت حمایتی در منزل برای سالمندان تنها: یک مطالعه امکان¬سنجی درشهر گرگان(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده بهداشت, 1401) لطفعلی نژاد, الهام; گروه آموزشی سلامت سالمندی; کوشا, احمد; ندریان, حیدرمقدمه: با توجه به افزایش جمعیت سالمندان در سراسر جهان به ویژه در کشورهای در حال توسعه لازم است برنامه های مراقبتی مبتنی بر جامعه جهت ارتقاء کیفیت زندگی این گروه آسیبپذیر ایجاد شود. در میان این گروه، سالمندان تنها نسبت به سایر همسالان خود به میزان کمتری از مراقبت حمایتی در منزل برخوردار هستند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر طراحی، اجرا و ارزشیابی برنامه مداخله مراقبت حمایتی در منزل برای سالمندان تنها درشهر گرگان بود. مواد و روش: این مطالعه امکان¬سنجی از نوع ترکیبی با شیوه همزمان تو در تو است که در سه مرحله در سال 1401-1400 در شهرستان گرگان انجام شد. در مرحله طراحی برنامه، مرور سریع بر متون علمی و یک مطالعه مقطعی بر روی 213 نفر از سالمندان تنها به منظور طراحی برنامه عملیاتی برای برنامه مداخله انجام شد. پرسشنامه های احساس تنهایی، کیفیت زندگی، سلامت عمومی، شبکه اجتماعی، حمایت اجتماعی درک شده و توان خود مراقبتی و سه سوال باز پاسخ در مورد حمایت مورد نیاز در منزل در میان این افراد تکمیل شد. در مرحله دوم (اجرای برنامه مداخله مراقبت حمایتی در منزل) یک مطالعه نیمه تجربی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل به مدت سه ماه روی 36 نفر از سالمندانی که در مطالعه مقطعی تمایل خود را برای شرکت در برنامه مداخله بیان کرده بودند، انجام شد. همچنین 51 نفر از سالمندان تنها تحت پوشش مرکز بهداشت شهرستان علی آباد کتول به عنوان گروه کنترل وارد مطالعه شدند. در مرحله سوم (فرآیند ارزشیابی) پس از گذشت سه ماه از برنامه مداخله، پس آزمون در سه نوبت (بلافاصله ، سه ماه و 6 ماه بعد از برنامه مداخله) انجام شد. یک مطالعه کیفی نیز با استفاده از مصاحبه¬ی نیمه ساختار یافته جهت شناسایی نقاط ضعف و قوت برنامه مراقبت حمایتی در منزل با 19 نفر از سالمندان تنها و یک همکار پژوهشگر انجام شد. به منظور نشان دادن اثر برنامه مداخله در طول زمان و مقایسه با گروه کنترل از آزمون آنالیز واریانس با اندازه¬های تکراری استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 20 و نرم افزار کیفی مکس کیودا نسخه 20 انجام شد. نتایج: میانگین سنی شرکت کنندگان گروه مداخله 47/5 ± 36/68 بود، 3/83 درصد آن ها زن بودند. نتایج بخش مداخله نشان داد که احساس تنهایی (001/0 P<, 915/15 =F)، کیفیت زندگی (001/0 P<, 499/16 =F) و سلامت عمومی (001/0 P<, 753/12 = F) در سه مرحله مختلف پیگیری (بلافاصله بعد از مداخله، سه ماه بعد از مداخله و شش ماه بعد از مداخله) اختلاف معناداری را در گروه مداخله نشان دادند. در بخش کیفی سه زیرطبقه فرعی برای نقاط مثبت (افزایش دانش و مهارت های فردی، توسعه روابط اجتماعی سازند و اصلاح الگوی رفتاری و فردی) و یک طبقه فرعی برای نقاط منفی (چالش های زیرساختی و ارتباطی) استخراج شد. نتیجه گیری: نتایج این برنامه مداخله نشان داد که استفاده از "حمایت همسال به همسال" و "بستر شبکه اجتماعی آنلاین" می تواند به عنوان یک رویکرد مناسب برای ارائه مراقبت حمایتی در منزل به سالمندان تنها می باشد که منجر به ارتقاء کیفیت زندگی، سلامت عمومی و کاهش احساس تنهایی می شود.Item type: Item , بررسی ارتباط درک خطر ابتلا به کووید -19 با سلامت روان و کیفیت زندگی سالمندان(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده بهداشت, 1401) عوض زاده, سعیده; گروه آموزشی سلامت سالمندی; جهانگیری, لیلاخلاصه فارسی i. مقدمه و هدف: افراد سالمند همزمان با افزایش سن ناتوانیهایی در ابعاد جسمانی و روانی پیدا میکنند و کیفیت زندگی آنها نیز کاهش پیدا میکند و همچنین این افراد به دلیل اینکه اغلب ضعیف، آسیب پذیر و در معرض چند بیماری به صورت همزمان هستند بیشتر از سایر گروههای سنی در معرض خطر بیماری کووید-19 قرار دارند واین بیماری سلامت روان و کیفیت زندگی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط درک خطر کووید- 19 با سلامت روان و کیفیت زندگی سالمندان در شهر تبریز انجام شد. ii. روش اجرا: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی است که بر روی 350 نفر از سالمندان ساکن شهر تبریز در سال 1399 انجام شد. نمونهها بر اساس معیارهای ورود با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای پنج مرحله ای انتخاب شدند. برای رسیدن به حجم نمونه مورد نیاز و قابلیت تعمیم پذیری آن در جامعه مراحل زیر اجرا شد: از بین مراکز بهداشتی – درمانی و پایگاههای بهداشتی تبریز، 4 مرکز به طور تصادفی انتخاب شد. از مراکز انتخاب شده حدود 25 درصد بلوکها انتخاب شد و از بین بلوکهای مراکز انتخاب شده سالمندان ساکن در آن بلوکها مشخص شده و لیست افراد با شماره تماس آنها تهیه گردید. با سالمندان موجود در لیست تماس گرفته و درصورت داشتن معیارهای ورود در پژوهش شرکت داده شدند و از آنها برای تماس تلفنی بعدی جهت تکمیل پرسشنامهها وقتی تعیین شد. در زمان مقرر با آنها تماس گرفته شد. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه درک خطر بیماری کووید- 19، پرسشنامه کیفیت زندگی 36 سوالی و پرسشنامه سلامت عمومی12 سوالی (GHQ) استفاده شد. و مصاحبه به صورت تلفنی انجام شد. دادهها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 با استفاده از آزمونهای آمار تی تست، آنالیز واریانس و همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. iii. یافتهها : میانگین سنی افراد سالمند در این مطالعه 9/67 سال بود. در این مطالعه 2/15 درصد اعلام کردند که دو یا چند بیماری همراه دارند و7/17درصد سابقه ابتلا به کووید- ۱۹ را گزارش کردند. تفاوت معناداری بین گروههای سنی مختلف برای اثربخشی پاسخهای دفاعی( انکار، اجتناب، مقاومت و حساسیت ) مشاهده شد. نقش فیزیکی بین دو گروه سنی 60 تا 70سال و 70 سال بالاتر تفاوت آماری معنی داری داشت و در گروه سنی ۷۱ ساله و بالاتر بیشتر بود. در مجموع 1/83 درصد از شرکت کنندگان در فرآیندهای کنترل خطر و 9/16 درصد در فرایندهای کنترل ترس طبقه بندی شدند. شرکت کنندگان سالمند در گروه کنترل خطر، بیشتر با اثربخشی و پاسخهای توصیه شده برای پیشگیری از کووید- ۱۹ سروکار داشتند. با توجه به نتایج چند متغیره احتمال کنترل ترس در زنان 57/1 برابر بیشتر بود ) ( p=/025 . شرکت کنندگان بی سواد 38/7 برابر بیشتر از سایر سطوح تحصیلی احتمال کنترل ترس را داشتند ( p=/017) . همچنین احتمال کنترل ترس در افراد با وضعیت اقتصادی خوب 70/2 برابر بیشتر از وضعیت متوسط بود (p=/029 ) . افزایش درد بدن ( p=/41 )، سلامت عمومی(p=/032 )، سلامت جسمانی ( p=/026) و کیفیت کل زندگی ((p=/024 اثر محافظتی بر کنترل ترس داشتند. iv. نتیجه گیری : نتایج این مطالعه نشان میدهد که درک خطر کووید -19 در گروههای سنی مختلف متفاوت است و در افراد سالمند کمتر است. بنابراین توجه پیشگیرانه به این دسته از افراد برای اقدامات مراقبت ضروری است.Item type: Item , بازتاب متقابل احساس تنهایی، رضایت وکیفیت زندگی زنان سالمند متاهل و غیرمتاهل شهر تبریز(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده بهداشت, 1400) آقائی امیرخیزی, لیلا; گروه آموزشی سلامت سالمندی; شقاقی, عبدالرضامقدمه: همزمان با افزایش کمیت سالمندان توجه به کیفیت زندگی، رضایت از زندگی و کاهش احساس تنهائی سالمندان و شناسائی عوامل موثر بر آن جهت سیاستگذاری های جامع و صحیح برای این قشر از افراد جامعه از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف: پژوهش حاضر به تعیین رابطه متقابل احساس تنهایی، رضایت وکیفیت زندگی زنان سالمند متاهل و غیرمتاهل شهر تبریز پرداخته است. روش کار و مواد: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی به روش مقطعی بود که بر روی 384 نفراز زنان سالمند متاهل و غیر متاهل شهر تبریز در سال 1399 انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های استاندارد سنجش احساس تنهائی (UCLA) ، سنجش رضایت از زندگی(The Riverside Life Satisfaction Scale) و سنجش کیفیت زندگی (EQ-5D-5L) گردآوری شد. تجزیه و تحلیل داداه ها با استفاده از نرم افزار 25spss انجام شد. برای مقایسه بین میانگین از آزمون تی و تحلیل واریانس و برای ارزیابی ارتباط از طریق آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی استفاده شد. یافته ها: یافته های این مطالعه نشان داد میانگین و انحراف معیار نمره کیفیت زندگی در زنان سالمند متاهل و غیرمتاهل به ترتیب 30/23، 83/1 و 76/20، 94/1 بود. میانگین و انحراف معیار نمره رضایت از زندگی در زنان سالمند متاهل و غیرمتاهل به ترتیب 52 /30 ، 93/4 و 95/16 ، 57/ 5 بود. میانگین و انحراف معیار نمره احساس تنهائی در زنان سالمند متاهل و غیرمتاهل به ترتیب50/27 ، 14/5 و 80/48 ، 12/10 بود. بجز وضعیت تاهل متغیرهای مختلفی از جمله سن، میزان تحصیلات، میزان درآمد، وضعیت سلامتی نیز در ارتقاء کیفیت زندگی و رضایت از زندگی و کاهش احساس تنهائی در زنان سالمند نقش داشتند. و بین آنها ارتباط معنی داری وجود داشت(001/0=p). همچنین بین احساس تنهایی، رضایت از زندگی و کیفیت زندگی در زنان سالمند متاهل و غیر متاهل نیز رابطه معنی داری وجود داشت(001/0=p). یعنی با افزایش کیفیت زندگی، رضایت از زندگی در آنها افزایش یافته و میزان احساس تنهائی کاهش می یافت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش با توجه به سطح پایین کیفیت زندگی و رضایت از زندگی و افزایش احساس تنهایی در میان زنان سالمند تنها، این گروه به عنوان گروه های آسیب پذیر مورد بررسی قرار گرفته و مداخلات لازم به منظور ارتقای سبک زندگی و سلامت آنها از طریق ایجاد شبکه های ارتباطی مجازی و غیر مجازی باید در دستور کار برنامه ریزان قرار گیرد.Item type: Item , ارتباط بین انواع الگوهای غذایی، کیفیت و تنوع غذایی با شدت و علائم بیماری پارکینسون(دانشگاه علوم پزشکی /دانشکده تغذیه, 1400) کرامتی, مجید; خیروری, ثریازمینه و هدف: بیماری پارکینسون یک بیماری نورودژنراتیو، پیچیده و پیشرونده است. نقش تغذیه در پیشگیری، کنترل و عود این بیماری شناخته شده است. استفاده از رویکرد الگوی غذایی، ممکن است به شناخت برخی از پیچیدگی های رژیم غذایی کمک کند و اجزای الگوهای غذایی می تواند نقش بالقوه مفیدی در بیماری پارکینسون داشته باشد. در این مطالعه ارتباط بین الگوهای غذایی، تنوع و کیفیت غذایی با شدت، علائم و خطر ابتلا به بیماری پارکینسون بررسی گردید. مواد و روشها: این مطالعه بر روی 170 نفر (120 بیمار مبتلا به پارکینسون و 50 فرد سالم) انجام گرفت. نمونه ها به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. برای ارزیابی دریافت غذایی معمول افراد از پرسشنامه FFQ 147 آیتمی استفاده شد. امتیاز الگوهای غذایی، کیفیت و تنوع غذایی از داده های حاصل از FFQ بدست آمد. برای مقایسه امتیاز الگوها و کیفیت و تنوع غذایی بین دو گروه از آزمون t-test مستقل (برای داده های نرمال) و یا من ویتنی (برای داده های غیرنرمال) استفاده شد. برای تعیین ارتباط شدت و علائم بیماری با الگوهای غذایی و کیفیت و تنوع غذایی و همچنین تعیین خطر بیماری از آزمون رگرسیون استفاده گردید. سطح معنی داری در تمام آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شده است. یافته ها: میانگین سن افراد، در گروه بیمار 8/60 و در گروه سالم 4/60 سال بود (928/0=p). در گروه بیمار 8/65 درصد و در گروه سالم 66 درصد افراد مرد بودند (983/0=p). میانه امتیاز الگوی غذایی DASH به طور معنی داری در گروه بیمار ](22 ، 17) 19[ کمتر از گروه سالم ](23 ، 19) 21[ بود (006/0=p). در خصوص امتیاز الگوهای غذایی مدیترانه ای، MIND، تنوع غذایی و کیفیت غذایی (AHEI و DQI-I) هیچ تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نگردید. هیچ ارتباط معنی داری بین الگوهای غذایی، تنوع غذایی و کیفیت غذایی (AHEI و DQI-I) با شدت بیماری پارکینسون مشاهده نشد. وقتی این ارتباط با علائم پارکینسون (سه جزء اصلی ابزار سنجش شدت بیماری پارکینسون) بررسی گردید، AHEI ارتباط مثبت معنی داری با علائم غیر حرکتی تجربیات زندگی روزمره (028/0=p ،198/0 ، 012/0 :CI%95 ،201/0= Beta) داشت. همچنین DQI-I با در نظر گرفتن همه مخدوشگرها با علائم حرکتی (021/0=p ،057/0- ، 678/0- :CI%95 ،241/0-=Beta) ارتباط منفی معنی داری داشت. پیروی از الگوی غذایی DASH خطر بیماری پارکینسون را با در نظر گرفتن همه مخدوشگرها 17 درصد کاهش داد (010/0=p ،957/0 ، 721/0 :CI%95 ،831/0=OR). الگوهای غذایی مدیترانه ای و MIND و همچنین تنوع غذایی و DQI-I هیچ ارتباط معنی داری با خطر بیماری پارکینسون نشان ندادند. وقتی آنالیز بر اساس چارک انجام گرفت خطر بیماری در افرادی که در چارک سوم AHEI قرار داشتند 90 درصد (001/0=p ،394/0 ، 025/0:CI%95 ،100/0=OR) نسبت به چارک اول کاهش داشت. پیروی از الگوی غذایی MIND با افزایش BMI ارتباط معنی داری نشان داد (008/0=p 221,/0= Beta) در حالی که در سایر الگوهای غذایی و تنوع و کیفیت غذایی ارتباطی مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، پیروی از الگوی غذایی DASH ممکن است باعث کاهش خطر بیماری پارکینسون شود. همچنین افزایش کیفیت غذایی ممکن است با برخی علائم این بیماری ارتباط داشته باشد. پیشنهاد می شود این موضوع جهت تائید نتایج، در مطالعات بزرگتر از قبیل کوهورت و مورد شاهدی بررسی گردد. کلمات کلیدی: الگوی غذایی، DASH، MIND، مدیترانه ای، کیفیت غذایی، تنوع غذایی، بیماری پارکینسون، شدت بیماریItem type: Item , اثر آموزش گروهی رژیم فاقد گلوتن بر آگاهی، کیفیت زندگی، علائم بالینی و نمایهی تودهی بدنی بیماران مبتلا به سلیاک(دانشگاه عتوم پزشکی تبریز ،دانشکده تغذیه, 1400) اکبری نامور, زهرا; مهدوی, رضا; نیک نیاز, زینب(01/0p =) و همچنین سه ماه بعد از مداخله (03/0p =)، به طور معناداری بیشتر بود. در مورد آگاهی از غذاهای فاقد گلوتن نیز، بلافاصله و سه ماه بعد از آموزش، گروه مداخله امتیاز بیشتری را کسب نمودند (001/0p <). اگرچه کیفیت زندگی از بعد روانی، سه ماه بعد، در آموزش گروهی به طور معناداری بهتر از آموزش معمول فردی بود (02/0p =) اما تفاوت در بعد جسمانی در بین دو گروه معنیدار نبود (05/ .(p >علائم بالینی (گوارشی) سه ماه بعد از اتمام آموزش در آموزش گروهی در مقایسه با آموزش فردی به طور معناداری کاهش یافته بود (04/0p =). از لحاظ نمایهی تودهی بدنی نیز بین دو گروه بعد از اتمام آموزش تفاوت معنیداری مشاهده نگردید (05/0 .(p > نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد آموزش گروهی بیماران مبتلا به سلیاک در مقایسه با آموزش معمول فردی، مداخله موثرتری برای افزایش آگاهی، بهبود کیفیت زندگی از بعد روانی و علائم بالینی بیماران میباشد. تفاوت معنیداری بین دو روش آموزشی از نظر تاثیر بر کیفیت زندگی از بعد جسمانی و نمایهی تودهی بدنی وجود نداشت. واژگان کلیدی: بیماری سلیاک، آموزش گروهی، آگاهی، کیفیت زندگی، علائم بالینی و نمایهی تودهی بدنیItem type: Item , بررسی گرانباری مراقبتی، رخ نمای روانی-اجتماعی-مذهبی و کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به بیماری های مزمن در شهر یزد: یک مطالعه ترکیبی(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده بهداشت, 1400) رضایی پندری, حسن; محمدپور اصل, اصغر; مروتی شریف آباد, محمدعلی; سالمندشناسی; شقاقی, عبدالرضاچکیده فارسی مقدمه: همزمانی سالمندی و ابتلا به بیماری های مزمن می تواند منجر به کاهش در کیفیت زندگی گردد. تاب آوری و نیز استفاده از راهکارهای سازگاری مذهبی، عامل مهم و اثر گذار بر روی کیفیت زندگی سالمندان خواهند بود و استراتژی هایی که بیماران سالمند برای مقابله با چالش های ابتلا به بیماری مزمن استفاده می کنند می توانند در پیش بینی کیفیت زندگی آن ها مهم باشند. در میان برخی از گروه ها، به ویژه سالمندان و اقلیت ها، مذهب بیشتر از هر منبع دیگری برای مقابله با تهدیدات و استرس ها به کار می رود، بنابراین شناخت آنها بسیار مهم است. لذا هدف از انجام این پژوهش، بررسی گرانباری مراقبتی، رخ نمای روانی-اجتماعی-مذهبی و کیفیت زندگی و مقایسه آنها بین سالمندان زرتشتی و مسلمان مبتلا به بیماری مزمن در شهر یزد بود. روش اجرا : مطالعه حاضر یک مطالعه ترکیبی از نوع طرح تبیینی متوالی بود که در سال های 99-97 در دو مرحله کمی و کیفی اجرا گردید. مرحله اول پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی به روش مقطعی بود. حجم نمونه در این مطالعه 400 نفر (200 نفر در هرگروه زرتشتی و مسلمان) در نظر گرفته شد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سالمندان سازمان جهانی بهداشت، مقیاس تاب آوری کونور و دیویدسون، پرسشنامه سازگاری مذهبی پارگامنت، پرسشنامه حمايت اجتماعي زیمت و مقیاس گرانباری مراقبتی بود. در طی این مطالعه، فرآیند روانسنجی ابزارهای کیفیت زندگی،تاب آوری و سازگاری مذهبی نیز انجام شد. نرم افزار SPSS-24 و STATA جهت تحلیل داده ها با در نظر گرفتن سطح معنی داری 05/0، مورد استفاده قرار گرفت و از آزمون های تی مستقل، آنالیز واریانس دو طرفه و رگرسیون همزمان چندگانه استفاده شد. مرحله دوم پژوهش یک مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوای قراردادی با هدف تبیین دیدگاه سالمندان زرتشتی مبتلا به بیماری مزمن در شهر یزد در مورد الگوی سازگاری مذهبی بود. شرکت کنندگان در مرحله کیفی شامل 14 نفر از سالمندان زرتشتی و 4 نفر از موبدان زرتشتی بودند که بصورت هدفمند انتخاب شدند و اطلاعات از طریق انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد و برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل محتوای كیفی استقرايي و با توجه به روش پيشنهادي گرانهيم و لاندمن استفاده شد. یافته ها: میانگین نمره سازگاری مذهبی مثبت در سالمندان مسلمان از سالمندان زرتشتی بیشتر بود اما میانگین نمره سازگاری مذهبی منفی، کیفیت زندگی و تاب آوری در سالمندان زرتشتی نسبت به سالمندان مسلمان بیشتر بود (001/0>p). همچنین نمره گرانباری مراقبتی در مراقبین زرتشتی بیشتر بود (001/0>p). تحلیل یافته های کیفی منجر به استخراج 713 کد اولیه ، 14 زیرطبقه و 3 طبقه اصلی در خصوص نحوه سازگاری مذهبی با بیماری گردید. طبقات اصلی استخراج شده عبارتند از: رفتارهای آئینی-مذهبی سازگاری با بیماری، باورهای مرتبط با سازگاری مذهبی با بیماری و چالش ها/موانع سازگاری مذهبی. نتیجه گیری: تفاوت در ساختارهای سازگاری مذهبی مثبت و منفی، کیفیت زندگی، تاب آوری و گرانباری مراقبتی بین سالمندان زرتشتی و مسلمان می تواند به دلایل متعددی از جمله سطح تحصیلات، عوامل فرهنگی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی متفاوت، نحوه زندگی و برخی عوامل مذهبی و نیز نکات نهفته در مصاحبه های سالمندان زرتشتی باشد. برای حفظ کیفیت خوب زندگی، افراد می توانند از منابع در دسترس استفاده کنند تا بتوانند تاب آوری شخصی و مهارت مقابله ای خود را گسترش دهند. حمایت کافی از طرف خانواده به عنوان یکی از ابعاد حمایت اجتماعی، می تواند باعث توسعه سازگاری با ناملایمات، تاب آوری و حفظ کیفیت بهتر زندگی شود. در نتیجه تلاش برای افزایش حمایت اجتماعی و تاب آوری می تواند برای حمایت از کیفیت زندگی در سالمندان مبتلا به بیماری مزمن مفید باشد. سالمندان زرتشتی، یکسری باورهای مذهبی و نیز رفتارهای آئینی-مذهبی، جهت سازگاری با بیماری داشتند و در این راستا با چالش ها و موانعی نیز مواجه بودند. لذا می توان از پتانسیل ها و ظرفیت های موجود جهت ایجاد مستندات علمی لازم در برنامه ریزی ها و طراحی مداخلات ارتقای سلامت در سالمندان و نیز از مشترکات بین دو مذهب بهره گرفت. کلمات کلیدی: کیفیت زندگی، سازگاری مذهبی، تاب آوری، حمایت اجتماعی، گرانباری مراقبتی، سالمندانItem type: Item , بررسی نشانه¬های یائسگی و ارتباط آن با کیفیت زندگی در سه گروه از زنان پره منوپوز، منوپوز و پست منوپوز در مراجعه¬کنندگان به مراکز بهداشتی شهر میاندوآب، 1397(دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشکده بهداشت, 1399) پرویز , ربابه; میرغفوروند, مژگان; آموزش بهداشت و ارتقای سلامت; جهانگیری, لیلاچکیده فارسی زمینه و هدف: يائسگی مرحله ای از زندگی یک زن است که تغییرات هورمونی ایجاد شده در آن باعث بروز علائم مختلف در ابعاد روحی و جسمی و به طور کلی تاثیر بر ابعاد سلامتی زنان میشود. بـا توجه به اهميت سن يائسگي در رابطه با سلامتي زنان و عدم شـناخت كـافي از عـوارض زودرس دوره ي گـذار و كمبـود اطلاعات مربوط به بررسی علائم دوره قبل از یائسگی و پس از یائسگی در ایران، بـدين منظــور این مطالعه جهــت بــرآورد علایم یائسگی در دوران قبل از یائسگی، یائسگی و پس از یائسگی و همچنین مقايسه ي شيوع علائم و تحليل بر روي تعدادي از زنـان در مرحله ي گذار يائسگي انجام گرفت. هدف دیگر مطالعه حاضر ترجمه پرسشنامه نشانگان یائسگی و اعتبارسنجی نسخه فارسی این پرسشنامه است. مطالعه حاضر در جمعیت زنان شهر میاندوآب، استان آذربایجان غربی در سال 1397 انجام گرفت. روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی است که محیط پژوهش مراکز خدمات جامع سلامت شهری (شهر میاندوآب) و جمعیت مورد مطالعه زنان 60-45 ساله مراجعه کننده به این مراکز بودند. از پرسشنامه MRS برای گردآوری داده ها استفاده گردید که یک ابزار بین المللی جهت ارزیابی علائم یائسگی است. در این پرسشنامه علایم یائسگی به سه زیر گروه علایم سوماتیک، علایم روحی-روانی ، علایم ادراري-تناسلی تقسیم شدند. جهت اندازه گیری کیفیت زندگی در این پژوهش از پرسشنامهBREF-WHOQOL سازمان بهداشت جهانی استفاده گردید. سوالات پرسشنامه کیفیت زندگی در چهار بعد سلامت جسمی ، سلامت روانی ، روابط اجتماعی ، سلامت محیط تدوین شده اند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نسخه 26 نرم افزار spss انجام گرفت. یافتهها : شایعترین نشانگان یائسگی عبارت بود: از زیردسته علایم کرگرفتگی (9/19 درصد) و تپش قلب و ناراحتی قلبی با 9/11 درصد "خیلی شدید" بود و با 7/22 درصد متعلق به درد عضلانی/ درد مفاصل که شدید"بود. اختلاف معناداری از نظر گرگرفتگی ، درد عضلانی ، احساس افسردگی، عصبی بودن، اضطراب، فراموشی، کاهش میل و رضایت جنسی، خشکی واژن، بی اختیاری ادرار، بین قبل یائسگی، حین و پس از یائسگی مشاهده شد (001/0 >p-value). میانگین نمره های کلی نشانه های یائسگی در "حین یائسگی" نسبت به "قبل از یائسگی" و " پس از یائسگی" به طور معناداری بیشتر بود (001/0 >p-value)، و همچنین و نمرات کلی سازه های کیفیت زندگی در "قبل از یائسگی" نسبت به "حین یائسگی" و "پس از یائسگی" بیشتر و این اختلافات براساس تحلیل واریانس یکطرفه معنی دار هم بودند (001/0 >p-value). آزمون Kaiser-Meyer-Olkin (KMO) معادل با 855/0 (001/0 >p-value)، و آزمون کرویت بارتلت معنی دار بود (χ2= 18/1146، 001/0 >p-value) که حاکی از متناسب بودن نمونه در رنج قابل قبول برای روایی سازه بود. نتیجه¬گیری: یافته ها نشان دادند که گرگرفتگی، عرق شبانه، تپش قلب و ناراحتی قلبی شایع ترین علایم یائسگی است. کیفیت زندگی زنان در دوران یائسگی و و بعد از آن نمره پایین تری کسب کرد. به نظر می رسد که افزایش آگاهی زنان از تغییرات فیزیولوژیکی این دوران موجب درک بهتری از این دوران خواهد شد که بر بهبود علائم ، برخورد مناسب با عوارض و مراجعه به هنگام جهت دریافت کمک و راهنمایی از نظام سلامت تاثیر گذار خواهد بود. کلید واژه ها: یائسگی، کیفیت زندگی، زنان